روزنامه جهان صنعت نوشت: دیروز یک ماه پس از کشف جسد مثلهشده زنی جوان در حوالی میدان آزادی، دیروز جسد مثلهشده زن دیگری در کنار سطل زباله در تهران پیدا شد. ساعت ۷ صبح دیروز، مردی که برای قرار دادن زبالهها در سطل از خانهاش در منطقه خزانه خارج شده بود، چشمش به یک یخدان افتاد که در کنار سطل زباله رها شده بود. او در یخدان را باز کرد و با دیدن جسد مثلهشده زنی وحشتزده پلیس را خبر کرد. با حضور تیم جنایی معلوم شد که جسد متعلق به زنی حدودا ۳۵ تا ۴۰ساله است، اما از آنجا که جسد مثله شده بود نمیشد زمان مرگ را تخمین زد و علت را مشخص کرد. پیدا شدن این جسد در حالی است که سوم خرداد یعنی یک ماه پیش نیز جسد مثلهشده زنی جوان در حوالی میدان آزادی و در نزدیکی سطل زباله کشف شد که هنوز هویت وی مشخص و اسرار قتل رازگشایی نشده است.
آن جسد نیز متعلق به زنی حدودا ۲۵ساله بود که جسد مثلهشدهاش درون شش نایلون زباله قرار گرفته بود. حالا بهدلیل وجود شباهتهایی در این دو پرونده، فرضیه اینکه هر دو قتل از سوی یک نفر رخ داده، مد نظر است. در همین راستا روزنامه جوان در گزارشی اعلام کرده است که در جسد مثلهشده زن، اثری از تنه او نیست. این روزنامه یکبار دیگر فرضیه «زنجیرهای» بودن قتلهای اخیر را مطرح کرده، اما مدیر اطلاعرسانی فرماندهی انتظامی تهران بزرگ گفته که «جسد محله خزانه هیچ ارتباطی با قتلی که در محله آزادی رخ داده بود ندارد و جنایتی مجزا است.» پس از کشف جسد زن جوان در خزانه ادعای وقوع قتلهای سریالی زنان از سوی کاربران فضای مجازی خصوصا توئیتر، باعث وحشت افکار عمومی شد. کاربران نوشتهاند: «قاتلی در شهرهای آباده، مشهد، تبریز و تهران زنان را کشته و جسدشان را تکهتکه کرده.»
این در حالی است که پلیس در مورد خبر جسد مثلهشده دو زن در یکی از شهرهای استان فارس اعلام کرد که عامل قتل زنی در آباده که جسد را مثله کرده بود، دستگیر شد و به قتل اعتراف کرد. به گفته پلیس یکی از مظنونان مردی حدودا ۶۷ساله بوده که با ضربات چاقو مقتول را کشته و بعد جسد او را تکهتکه کرده است، اما پلیس در مورد کشف جسد مثلهشده زن دیگری در آباده توضیح بیشتری نداد. براساس روایت منتشرشده در یکی از خبرگزاریها یکی از زنان کشتهشده در این جنایت هولناک، «صدیقه صادقی»، ۶۰ساله است که دو هفته قبل، بعد از سه-چهار روز مفقودی، پیکر رهاشدهاش در بیابانهای اطراف شهر پیدا شد.
نزدیکان این فرد تایید کردهاند که بهدلیل وضعیت دهشتبار سر و صورت، شناسایی جسد این زن که هنوز دلایل کشته شدنش مشخص نشده، از روی بدن تیر خوردهاش بوده است. در همان خبرگزاری نوشته است که مردم شهر کوچک آباده در میانه بازار داغ شایعات و بهت ناشی از شنیدن این خبر، روز ۲۶فروردین مطلع شدند تلفن همراه زنی به نام «دنیا صمیمی» ۴۵ساله، یکی، دو ساعت پس از خروج از خانه خاموش شده و پیگیریهای خانواده از پلیس و آگاهی برای یافتن ردی از او بینتیجه مانده است. ساعاتی بعد پیکر زنی که احتمال میرفته دنیاست، در بیابانهای اطراف آباده کشف شده در حالی که بدن او نیز مثله شده بوده و چهرهاش قابل شناسایی نبوده است. ساعاتی پس از انتشار این اخبار که موجب وحشت و احساس ناامنی زنان در آباده شده بود، زمزمههایی از یافتن جسد زن دیگری نیز در صفحات محلی منتشر شد که نیروهای پلیس حین جستوجو برای یافتن «دنیا صمیمی» آن را کشف کرده بودند. راوی این روایت در همان خبرگزاری بهنقل از نزدیکان یکی از زنان کشتهشده نوشته است: «تو بگو یه قطره خون به تن این زنا بوده، نبوده، انگار جسد و شسته باشن، طاهر…!» این در حالی است که «امین گلریز» جرمشناس و قاضی اسبق تهران در تحلیل این اتفاق گفته بود که «میدان آزادی» سمبل شهر تهران است، بنابراین به لحاظ جرمشناسی اینکه قاتل جنازه را در میدان آزادی تهران انداخته، حتما پیامی دارد.
او در گفتوگو با اعتماد تاکید کرد: «وقتی تعداد قتلها از سه قربانی بیشتر شود، ما عنوان قتلهای سریالی را در نظر میگیریم.» وی در ادامه افزوده است: «گاهی قاتل با یک انگیزه خاصی از جمله برهم زدن امنیت، برهم زدن احساسات عمومی و مقابله با یک جریان خاص (اجتماعی، سیاسی یا فرهنگی) اقدام به کشتن سلسلهوار تعدادی از افراد میکند و هیچ مبنا و جهت قانونی هم برای اعمالش ندارد.» با این حال برخی از کارشناسان این حوزه به دلیل اعلام جزئیات کم، سریالی بودن این قتلها را تایید نکردند، اما به دلیل ایجاد رعب و وحشت در میان جامعه به خصوص زنان از قوه قضاییه خواهان رسیدگی فوری و جدی به این موضوع، هستیم. چرا که برخی حقوقدانان مثله کردن زنهای جوان را نوعی عقده مردانه میدانند که شیوع آن در جامعه بسیار خطرناک است.
با این حال دیروز عصر مرکز اطلاعرسانی پلیس پایتخت از بازداشت مالک وانت سفیدرنگی خبر داد که «جسد سوخته» زن را با آن به خزانه آورده بود. مالک ۷۵ساله خودرو پیکان وانت در منطقه خزانه شناسایی و بازداشت شد و با توجه به شواهد و قرائن بهدستآمده از محل سکونت این شخص و احتمال اطلاع و همراهی اعضای خانوادهاش در موضوع جنایت، بعد از هماهنگی با مقام قضایی، پسر ۳۰ و همسر ۶۰ساله این شخص نیز دستگیر و به اداره دهم پلیس آگاهی منتقل شدند. سرهنگ «بابک نمکشناس» رییس مرکز اطلاعرسانی فرماندهی انتظامی بزرگ با اعلام این خبر افزود: «در حال حاضر تیمهای تشخیص هویت و اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ در محل سکونت متهمان دستگیرشده در حال انجام اقدامات علمی – پلیسی هستند و نتیجه اقدامات برای کشف راز این جنایت متعاقبا اطلاعرسانی خواهد شد.»
حس انتقامجویی برخی مردان از زنان جوان
«علی نجفیتوانا» رییس پیشین کانون وکلای تهران و جرمشناس با اشاره به اینکه اینگونه قتلها از چه موضوعی نشأت میگیرد، به «جهانصنعت» گفت: جرائم علیه تمامیت جسمانی به معنای جنایات بر نفس (قتل)، عضو (ضرب و جرح) و منفعت است. هر چند شاید این دو قتل در نتیجه یکسان باشد، اما در شیوه اقدام، انگیزه و عوامل قطعا متنوع و مختلف است. آنچه میتواند موجب طبقهبندی جنایت جسمانی شود، وجود برخی ویژگیها در اقدام مرتکب و چگونگی ارتکاب جنایت، قربانی و ابزار مورد استفاده است. در هر صورت آن چیزی که طی روزها اخیر شاهد هستیم، وجود قتلهایی با نوعی خشونت است، چراکه در این دو قتل اخیر پایتخت با توجه به اقدامات انجامشده روی جسم قربانی از جمله مثله کردن اعضای بدن او یا حتی بردن یک تیکه از جسم قربانی که اتفاقا جنسیت یکسانی نیز داشتند، میتوان نتیجه گرفت که انگار انگیزه قاتل یا قاتلان در این دو قتل مشابه است. وجه مشترک تمام این جنایتها حس نفرت و ارضای یک میل درونی در مرتکب بوده است. با این حال نمیتوان به طور حتم اعلام کرد مرتکب یا مرتکبین این جنایت مرد یا زن بودند، اما معمولا این جنایتها توسط مردانی انجام میشود که نسبت به جنس زن و قربانی خود نوعی احساس کینه دارند و او را با حس انتقامجویی به قتل میرسانند.
وی افزود: مطالعه این چند جنایت در پایتخت و دیگر شهرهای مختلف ایران به ما ثابت میکند که حس انتقام نسبت به زنان جوان موجب ارتکاب قتل و مثله کردن آنها شده است. از لحاظ جرمشناسی مرتکب با مثله کردن اعضای بدن قربانی به دنبال نوعی ارضای نیاز، یک خواست درونی و در واقع برای رفع حس تشنگی که ناشی از اختلال روحی و روانی است، دست به این جنایت زده است.
صرفنظر از رابطه احتمالی میان جانی و قربانی معمولا این نوع جنایتها در خانوادههایی مانند زن و شوهر یا مرد و زنی است که به دلیل رابطه خویشاوندی، وابستگی و عاطفی که به خاطر ناتوانی در مدیریت دچار اختلاف شدند. معمولا در اینگونه جنایتها رابطه عاشقانه وجود داشته که با قطع آن رابطه بستری فراهم شده که جانی نهتنها خواستار سلب حیات قربانی شده، بلکه زجر کشیدن آن نیز برایش به نوعی رفع حس تشنگی انتقام بوده است.
این وکیل دادگستری درخصوص اینکه چقدر احتمال دارد این قتلها سریالی باشد، بیان کرد: در قانون واژهای تحت عنوان قتلهای سریالی یا زنجیرهای وجود ندارد و تعریف و وجه ممیزهای هم در این باره صورت نگرفته است. این واژه بیشتر در جرمشناسی به کار برده میشود، زمانی که قاتل با یک انگیزه خاص مثلا برهم زدن امنیت، برهم زدن احساسات عمومی، مقابله با یک جریان خاص (اجتماعی، سیاسی یا فرهنگی) اقدام به کشتن سلسلهوار تعدادی از افراد میکند و هیچ مبنا و جهت قانونی هم برای اعمالش ندارد، اما اینکه این قتلها سریالی تلقی میشود یا خیر؛ زودهنگام است. چرا که در این موارد باید جزئیات و اطلاعات بیشتری را از انگیزه، قصد و چگونگی قتلها داشته باشیم. در هر صورت بعید میدانم این قتلهای اخیر به صورت سریالی انجام شده باشد، زیرا در قتلهای سریالی معمولا به دلیل فشارهای ضمیر ناخودآگاه افراد که در گذشته از روابط با جنس مخالف اعم از مادر، خواهر، نامادری یا همسر خود دچار نوعی عقده میشوند دست به اینچنین قتلهایی میزنند. طبق بررسیها در اینگونه جنایات قربانیانی را هدف قرار میدهند که با زنهای زندگی خود دارای شباهتهای سنی، شغلی یا حتی نژادی باشند.
او ادامه داد: البته در برخی موارد هم قتل از حالت انفرادی به حالت اجتماعی در میآید و با یک انگیزه خاص رخ میدهد. این نوع قتلها میتواند توسط یک یا چند نفر اتفاق بیفتد. لزوما همیشه قاتل یک نفر نیست و ممکن است چند نفر باشند. در برخی قتلهای سریالی ملاحظه شده که با یک قاتل مواجه نبودیم، بلکه با یک جریان مواجه بودیم. پس در قتلهای زنجیرهای میتوانیم با جریان خاصی نیز مواجه باشیم که آن جریان از یک هدف و فعل و انفعالات خاص ذهن مرتکب به وجود آمده باشد. مهمترین قتلهای زنجیرهای که در ایران رخ داده، عموما قاتل یک نفر بوده است، مثل پرونده مربوط به خفاش شب و…، در قتلهای سریالی آنچه حائزاهمیت است، هدف پیشین در جهت رسیدن به انگیزه است. مثل پرونده سعید حنایی در مشهد که زنان روسپی را با انگیزه خاصی که در ذهنش داشت یعنی مقابله با فساد به قتل میرساند. بنابراین در قتلهای سریالی با فردیت قاتل روبهرو نیستیم و با انگیزه و جهت خاص او مواجه هستیم. در اینگونه قتلها شخصیت قاتل یا قاتلان هم مهم است. فرض کنید یک قاتل به دلیل اینکه در دوران کودکی مورد آزار و اذیت جنسی قرار گرفته در بزرگسالی در جهت پاسخ به مسائل روحی و روانی، اقدام به آزار و اذیت جنسی کودکان میکند. در هر صورت وجه اشتراک تمام این جانیها نوعی امیال سرکوب شده و عقدههای کودکی و نوجوانی است که منجر به خیزش یک احساس و میل درونی در جانی برای ارتکاب قتل است. از سویی معمولا این قتلها در محل سکونت جانی رخ میدهد به همین دلیل درخصوص سریالی بودن این نوع جنایات باید با ملاحظه بیشتری سخن گفت، البته با توجه به توضیحات پزشکی قانونی و جنسیت قربانیها احتمالا انگیزههای مرتکب یا مرتکبان مشابه است.
نجفیتوانا با اشاره به ایجاد رعب و وحشت در جامعه اظهار کرد: به نظرم انتشار اخبار این جنایاتها در رسانهها باید با احتیاط خاصی مطرح شود، زیرا ایجاد ترس و رعب و وحشت در زنان به دلیل اینگونه قتلها عمدتا به دلیل اطلاعرسانی هیجانی در رسانههاست، بنابراین در این وضعیت حساس مسوولان مربوطه با ارائه توضیحات به گونهای مطلب را توضیح دهند که منجر به رعب و وحشت در جامعه نشود، اما شفافیت در این موضوع بسیار حائزاهمیت است.
- 17
- 4