به گزارش ایران، مرداد سال ۱۴۰۱ مردی در تماس با مرکز فوریتهای پلیسی مدعی شد که همسایه شان به نام مهران به قتل رسیده است.
پس از آن مأموران کلانتری ملارد به محل اعلام شده رفتند و مشخص شد که دقایقی قبل پسر ۳۴ ساله با ضربههای چاقو به قتل رسیده است.
شاهد ماجرا به پلیس گفت: نیمساعت قبل صدای داد و فریاد دو نفر را شنیدم و از خانه بیرون آمدم تا ببینم قضیه چیست اما ناگهان با جسد خونین مهران مواجه شدم. از آنجا که او از قبل با یکی از همسایهها به نام سعید اختلاف و درگیری داشت و در نزدیکی خانه آنها هم افتاده بود احتمال میدهم کار سعید باشد.
در ادامه مأموران با بررسی بیشتر دریافتند عامل قتل سعید بوده است بنابراین پسر ۳۰ ساله دستگیر شد و به قتل اعتراف کرد.
بدین ترتیب برای سعید به اتهام قتل عمد کیفرخواست صادر شد و پرونده برای رسیدگی به شعبه ۱۳ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در دادگاه چه گذشت
در ابتدای جلسه پدر و مادر مقتول درخواست قصاص کردند.
سپس متهم به جایگاه رفت و ضمن رد اتهام قتل عمد گفت: من و مهران از مدتی قبل بر سر یک دختر به نام سحر با هم اختلاف داشتیم او پیامک تهدیدآمیزی برایم فرستاد که نوشته بود تو مزاحم سحر شدهای و باید دست از سرش برداری. من همان موقع برایش توضیح دادم که اشتباه میکند و من اصلاً دختری به نام سحر نمیشناسم. اما او زیربار نمیرفت و چند پیامک توهینآمیز دیگر برایم فرستاد من هم عصبانی شدم و جوابش را دادم که ناگهان مهران به جلوی خانه ما آمد.
من از برادر کوچکم خواستم مقابل در برود. وقتی برادرم در را باز کرد مهران با چاقویی که در دست داشت برادرم را زخمی کرد. من و مادرم که این صحنه هولناک را دیدیم شوکه شدیم. مادرم با عصبانیت و ناراحتی جلو رفت که مهران او را هم بیرحمانه هل داد. من که دیگر از دیدن این صحنه کنترلم را از دست داده بودم به سمت او رفتم و چاقویش را گرفتم و یک ضربه به او زدم.
باور کنید آن روز من چاقویی نداشتم و با دست خالی مقابل در رفته بودم.
آن روز من برای دفاع از جان خودم و خانوادهام چاقوی مهران را گرفتم و او را زدم. اما قصدم کشتن او نبود. بعد هم متوجه شدم که او در حالت طبیعی نبوده و انگار مشروب
الکلی مصرف کرده بود. اصلاً فکر نمیکردم ضربهای که با چاقو به او زدم آنقدر خطرناک باشد که او فوت کند.
بعد از اظهارات متهم، قاضی از او پرسید: طبق گزارش کارشناسان پزشکی قانونی مقتول با دو ضربه چاقو به قتل رسیده یک ضربه به گلوی او خورده و یک ضربه هم به شکمش. چطور میگویی که یک ضربه چاقو زدی؟
متهم جواب داد: نمیدانم اما من فقط یک ضربه زدم. اگر او را نمیزدم خودم کشته میشدم.
در پایان جلسه قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.
- 16
- 1