به گزارش اعتماد، ٢٦ شهريور پارسال، پليس پايتخت از مرگ مشكوك زني سالخورده در خانهاش باخبر شد. با حضور ماموران در محل مشخص شد متوفي ابتدا به وسيله كيسه زبالهاي كه دور گردنش پيچيدهاند از حال رفته و سپس با ضربههاي چاقو به قتل رسيده است. همچنين بررسي صحنه جرم نشان ميداد مقاديري از طلا و جواهرات مقتول نيز به سرقت رفته است. اين در حالي بود كه آثار چنداني از ورود به زور عامل قتل به خانه در دست نبود. اين موضوع فرضيه وقوع «قتل و سرقت» از سوي آشنايان مقتول را تقويت كرد تا كارآگاهان پايگاه دهم پليس آگاهي تهران بزرگ با تمركز روي آن، به تحقيق از نزديكان مقتول بپردازند.
در حالي كه تحقيقات ادامه داشت، مردي به كلانتري مراجعه كرد و گفت كه از زبان پسري جوان در قهوهخانه محله شان شنيده است كه سعي دارد مقاديري طلا را آب كند. به اين ترتيب، پسر جوان تحت تعقيب نامحسوس قرار گرفت و مشخص شد كه او نوه مقتول است و روز حادثه، در نزديكي خانه مادربزرگش ديده شده است.
با به دست آمدن اين سرنخ، او دستگير شد و در همان بازجوييهاي ابتدايي، قتل و سرقت را گردن گرفت و گفت: «مدتي پيش از حادثه با زني آشنا شده بودم و ميخواستم با او ازدواج كنم اما پول كافي براي انجام اين كار نداشتم. چند باري از مادربزرگم قرض گرفته بودم اما كافي نبود. ميدانستم او مقاديري طلا و جواهرات در خانهاش نگهداري ميكند. تصميم گرفتم آنها را بدزدم و بفروشم. روز حادثه، وقتي پدربزرگم مسجد بود به خانهاش رفتم. ديدم مادربزرگم (مقتوله) به نماز ايستاده. يك كيسه زباله را برداشتم و شبيه طناب كردم و دور گردنش انداختم. وقتي بر اثر فشار آن، روي زمين افتاد، چاقويي را هم برداشتم و با آن چند ضربه زدم. سپس سراغ طلاها رفتم و آنها را دزديدم. مدتي بعد، در قهوهخانه به يك نفر گفتم كه مقاديري طلا به دست آوردهام و ميخواهم آبشان كنم كه او به من مشكوك شد و پليس را خبر كرد.»
با ثبت اعتراف متهم، كيفرخواست پرونده با موضوعات اتهامي «سرقت، قتل و جراحات منتهينشده به مرگ» صادر و براي رسيدگي در اختيار شعبه دوم دادگاه كيفري استان تهران به رياست قاضي مقدمزهرا قرار گرفت.
صبح ديروز در جلسه رسيدگي به پرونده در اين شعبه، اولياي دم شامل مادر متهم، پنج خاله و دو دايي او كه خواهان رسيدگي غيرعلني به پرونده شده بودند، خواستار قصاص متهم شدند. سپس مرد جوان پشت جايگاه ايستاد و با ابراز پشيماني از قتل مادربزرگش گفت: «مدتها قبل از حادثه مشروب مصرف كرده بودم. روز حادثه هم مقاديري قرص ديازپام در مشروب ريختم و خوردم. وقتي وارد خانه مادربزرگم شدم و با فشار كيسه زباله به گردنش و وارد كردن ضربههاي چاقو او را كشتم، حالت عادي نداشتم. از اولياي دم ميخواهم مرا ببخشند. » با ثبت اعتراف متهم، قضات وارد شور شدند تا راي نهايي را صادر كنند.
- 16
- 4