جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳
۰۹:۳۶ - ۲۹ آذر ۱۳۹۵ کد خبر: ۹۵۰۹۰۱۱۳۴
جرم و جنایت

بیوه پولدار در دام مرد شیادی که او را به ازدواج موقت۹۹ساله درآورد

 ایران نوشت:وقتی منشی دادگاه مراجعین ساعت ۱۱ را فراخواند، تنها یک زن میانسال وارد اتاق دادگاه شد. او دادخواست «فسخ نکاح» داده بود تا از دست شوهر صیغه­‌ای‌اش خلاص شود و به دنبال زندگی‌اش برود. صیغه­‌ای ۹۹ ساله که فقط شش سال دوام داشت.!

 

«مائده» که ۴۳ ساله و دانشجوی مقطع کارشناسی ارشد بود بریده بریده حرف می‌زد. چند لحظه پس از ورودش به دادگاه، قاضی «حمیدرضا رستمی» پرونده را ورق زد و اسم طرفین را اعلام کرد. همسر زن غایب بود.قاضی پرونده پیش روی خود را بست و به زن گفت: «متاسفانه به دلیل عدم حضور شوهرتان امکان رسیدگی به دادخواست شما وجود ندارد و باید نشانی دقیق شوهرتان را به دفتر دادگاه اعلام کنید.»زن به آرامی از روی صندلی بلند شد و گفت: «نشانی مغازه شوهرم را داده­‌ام، اما به همکارانش سپرده که بگویند از آنجا رفته است. خبر دارم که با منشی‌اش ازدواج کرده، یک بار زنگ زدم و خواهش کردم حداقل هفته‌­ای یکبار به من سر بزند. اما گفت باید ۱۰ میلیون تومان بدهی. گفتم بیا و طلاقم بده؛ گفت باید ۱۰۰ میلیون تومان بدهی و...»

 

قاضی حرف زن را قطع کرد و  توضیح داد: به علت حضور نداشتن یکی از دو طرف یا وکیل قانونی‌شان نمی‌توان جلسه رسیدگی را برگزار کرد. زن با شنیدن این حرف دوباره روی صندلی نشست و گفت: «حداقل چند دقیقه به حرف‌های من گوش کنید.»از آنجا که پرونده دیگری در نوبت رسیدگی نبود، قاضی اجازه داد زن حرف بزند  و مائده ادامه داد: «شوهرم می‌داند که من پولدارم و از این موضوع سوءاستفاده می‌کند. سه سال است سراغی از من نگرفته، ولی این که درست نیست. من هم مثل هر زن یا مردی نیاز به همدم و همسر دارم.»

 

زن با اشاره به اینکه دانشجوی رشته ادبیات است و دلش می‌خواهد ماجرای زندگی‌اش را کتاب کند، ادامه داد: «۱۸ سالم بود که ازدواج کردم. خواستگارم بچه محل­مان در شمال بود.زندگی خوب و خوشی داشتیم اما هنوزطعم خوشبختی را نچشیده بودیم که تصادف کرد و مرا با پسر یک ساله‌مان تنها گذاشت.البته پس ازمرگش خواستگاران زیادی داشتم که به همگی جواب رد دادم.ضمن اینکه خانواده شوهرم از من حمایتی نمی‌کردند و حتی سهم دیه شوهرم را هم ندادند، تا اینکه در کنکور شرکت کردم و در دانشگاه قبول شدم. بعد هم رفتم آنجا یک خانه کوچک اجاره کردم. همزمان در یک کارگاه کوچک هم کار می‌کردم تا اینکه یک آدم خیر کمکم کرد تا ۲۰ میلیون تومان وام خوداشتغالی بگیرم. بعد ازمن خواست زنش بشوم که بنابه دلایلی قبول نکردم چون می‌خواستم روی پای خودم بایستم. ازطرف دیگر پسرم شده بود همه چیزم.

 

بعد ازپایان تحصیلاتم، یک کارگاه قالیبافی در شهرمان راه انداختم. اما مزاحمت برخی مردها زندگی‌ام را سیاه کرده بود. حتی زن‌های فامیل از این می‌ترسیدند هوویشان شوم.بعدهم ناچار شدم کارگاه را ۶۰ میلیون تومان بفروشم و به تهران بیایم. بعد برای اینکه پولم حیف و میل نشود، سه قطعه زمین درشمال خریدم و با کمک برادرم شش ویلای کوچک ساختیم و هر کدام را ۵۰ میلیون تومان فروختم. کم کم وضعم خوب شد و نمایندگی فروش یک کارخانه چوب­ بری شمال را در تهران گرفتم. یک انباری اجاره کردم تا محصولات آن کارخانه را پخش کنم. حالا هم یک خانه دارم و در حسابم ۲۰۰ میلیون تومان پول هست...»

 

قاضی رستمی حرف‌های زن را قطع کرد و گفت: «به نظر می‌رسد ابتکار عمل خوبی داشتید و به قدر کافی باهوش هستید. پس چطور متوجه قصد شوهرتان نشدید؟»

 

مائده جواب داد: «تصمیم گرفته بودم هرگز ازدواج نکنم، اما سرنوشتم طور دیگری رقم خورد. تیمور در کنار انبار من دفتر چوب فروشی داشت. خوش تیپ بود و می‌گفت مجرد است. از آن مهم‌تر زبان چرب و نرمی داشت. از طرفی پسرم بزرگ شده و در شهر دیگری دانشجو بود. به همین خاطروقتی خواستگاری کرد جواب رد دادم. چون اگر ازدواج می‌کردم پسرم دیگر نمی‌توانست معافیت سربازی بگیرد. اما تیمور اصرار کرد و پیشنهاد داد عقد موقت کنیم که من هم قبول کردم ، مراسمی گرفتیم و در خانه من زندگی‌مان را شروع کردیم. پسرم هم راضی بود و حتی بابا صدایش می‌کرد. فکر می‌کردم خوشبخت شده‌ام، اما سه سال بعد یک دختر جوان را در محل کارش دیدم.

 

می‌گفت منشی‌اش است، وقتی اعتراض کردم بهانه آورد که حقوق زن‌ها کمتر است و برای همین او را استخدام کرده. اما چند ماه بعد با او ازدواج کرد. یک بار هم با پسرم به در خانه آنها رفتم و اعتراض کردم، اما از من شکایت کرد و به جرم مزاحمت برایم یک سال حبس بریدند، تا اینکه وکیل گرفتم و حکم را در تجدید نظر لغو کردم. از آن روز به بعد دیگر خانه‌اش را عوض کرده است و به تماس‌هایم جواب نمی‌دهد. شنیده‌ام وضع مالی و کارش خوب نیست و می‌خواهد از من باج بگیرد. تازه فهمیده‌ام که ۱۵ سال قبل از من همسر دائمی داشته که طلاقش داده.»

 

 به اینجای داستان که رسید، قاضی روبه زن گفت: «بد نیست بدانید که دادخواست شما از اساس اشتباه است و باید به جای فسخ نکاح دادخواست عسر و حرج به دادگاه بدهید تا بتوانید با اشاره به ترک منزل همسرتان، او را محکوم کنید.»مائده هم ضمن عذرخواهی گفت به مسائل حقوقی چندان آشنا نیست و به همین خاطرهم راه را اشتباه آمده است. قاضی به او توضیح داد که بهتر است از مشاوره یک وکیل استفاده کند. زن کیفش را برداشت و از اتاق خارج شد.

 

 

 

  • 16
  • 1
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
ویژه سرپوش