شهروند نوشت: ١١ آذر سال گذشته مأموران کلانتری تهرانپارس در جریان وقوع مرگ مشکوک یک مرد قرار گرفتند. آنها بلافاصله موضوع را در دستور کار خود قرار دادند و با حضور در محل حادثه به تحقیق در این رابطه پرداختند. محل حادثه آپارتمانی در خیابان ١٧٨ تهرانپارس بود که مأموران به محض ورود به این آپارتمان با جسد مردی روبهرو شدند که با ضربات چاقو جان خود را از دست داده بود. دختر جوانی در محل حادثه بود که ادعا میکرد ناپدریاش با چاقو خودکشی کرده و جان باخته است. با این حال جسد به پزشکی قانونی منتقل شد و بررسیها نشان داد که این مرد خودکشی نکرده و به قتل رسیده است. به همین دلیل دختر جوان به خاطر دروغپردازیهایش دستگیر شد.
او تحت بازجویی قرار گرفت و در تحقیقات به مأموران پلیس گفت: «من در خانهام به تنهایی زندگی میکردم. خیلی وقت بود که نذر کرده بودم شلهزرد بپزم. برای همین مادرم و همسر موقتش به نام احسان به خانه من آمدند تا من دست تنها نباشم. ناپدریام در خانه با من دعوایش شد و به سمت من حمله کرد. میگفت من یک شیطان هستم. برای همین میخواست کتکم بزند. من هم چاقویی از آشپزخانه برداشتم. میخواستم او را بترسانم؛ اما در این درگیری احسان چاقو را از من گرفت و ناگهان پایش لیز خورد. او به زمین افتاد و چاقو به بدنش خورد.»
در ادامه تحقیقات این دختر زمانی که در مقابل بازپرس دادسرا قرار گرفت، گفت: «ناپدریام با من دعوا میکرد و میخواست كه کتکم بزند، من هم برای ترساندن او چاقو را برداشتم؛ اما همه چیز در یک لحظه رخ داد. چاقو در این درگیری به او اصابت کرد و او هم جان باخت. اصلا قصد کشتنش را نداشتم.»
به همین دلیل او روانه زندان شد و تحقیقات در این رابطه ادامه یافت تا اینکه درنهایت دختر جوان با اعتراف به قتل به مأموران گفت: «ناپدریام به سمت من حملهور شده بود و من هم برای دفاع از خودم او را کشتم. قصدم قتل نبود اما برای دفاع مجبور به انجام این کار شدم.»
با اعترافات این دختر، پرونده پس از تکمیل تحقیقات برای رسیدگی به شعبه دوم دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. ١٣ روز پیش این دختر پای میز محاکمه رفت. در ابتدای آن جلسه که به ریاست قاضی زالی برگزار شد، مادر مقتول به هیأت قضائی گفت: «از تمام دنیا یک دختر و یک پسر داشتم که این دختر تنها پسرم را از من گرفت. دخترم هم بعد از مرگ برادرش به خاطر فشار روحی شدید، دچار بیماری سرطان شد.
فردا هم اولین جلسه شیمیدرمانی او انجام میشود. برای همین فعلا نمیتوانم تصمیمی مبنی بر شکایت یا گذشت بگیرم؛ چراکه نذر کردهام اگر دخترم شفا پیدا کند، قاتل پسرم را ببخشم.» پس از صحبتهای این زن، هیأت قضائی نیز ١٣ روز به او فرصت دادند تا بیشتر فکر کند و تصمیم نهایی را بگیرد. به همین دلیل جلسه به تعویق افتاد. تا اینکه صبح روز دوشنبه جلسه محاکمه این دختر برگزار شد. در ابتدای این جلسه مادر مقتول رضایت خود را اعلام کرد و گفت: «به خاطر همان نذری که برای شفای دخترم کرده بودم، متهم را میبخشم.»
در ادامه این جلسه دختر جوان در جایگاه ایستاد و به قضات دادگاه گفت: «تنها دو سال داشتم که پدر و مادرم از هم جدا شدند. پدرم ٥ بار ازدواج کرد و بهتازگی هم به بیماری سرطان مبتلا شده است. با مادرم هم نمیتوانستم زندگی کنم چون با او اختلافات زیادی داشتم. برای همین از خانوادهام جدا شدم و به تنهایی زندگی کردم. همیشه هم تنها بودم و هیچ پشتیبانی نداشتم تا اینکه روز حادثه مادرم و شوهرش به خانه من آمدند. شوهر مادرم با من درگیر شد و به سمت من حمله کرد. مادرم برای دفاع از من او را در اتاق زندانی کرد. اما از طریق بالکن وارد پذیرایی شد و باز هم به سمت من حمله کرد. من هم برای دفاع از خودم چاقویی را برداشتم و او را کشتم. ولی خیلی ترسیده بودم.
حتی با اورژانس و پلیس هم خودم تماس گرفتم. نمیخواستم او کشته شود.» این دختر در ادامه صحبتهایش گفت: «امروز روز تولدم است. برای همین از مادر مقتول میخواهم مرا ببخشد و حلالم کند. او در این روز تولدی دوباره به من هدیه داد و میخواهم بداند که قصد کشتن پسرش را نداشتم.»
در ادامه وکیل متهم نیز در این رابطه گفت: «در حال حاضر با کمک خیرین بخشی از پول دیه جور شده و در حال جورکردن بقیه پول هستیم که امیدواریم این بخش از پول دیه نیز تأمین شود.»
در پایان نیز هیأت قضائی وارد شور شدند تا رأی خود را در اینباره صادر کنند.
- 14
- 2