در آغاز جلسه دادرسی، شوهر متهم به قضات دادگاه گفت: من از صبح تا شب خیاطی میکردم تا زندگیمان اداره شود اما همسرم از اعتمادم سوءاستفاده کرد.
در جلسه دیروز دادگاه، ابتدا نماینده دادستان به شرح کیفرخواست پرداخت و سپس شوهر متهم به قضات گفت: «من ۳۰ سال سن دارم، دو سال و نیم است که با این زن ازدواج کردهام، وقتی متوجه شدم همسرم با اعضای یک باند اخاذی و سرقت از مردان جوان مشارکت دارد، بشدت شوکه شدم، به طوری که باور کردنش برایم سخت بود. به همین خاطر به اداره آگاهی رفتم و علیه همسرم شکایت کردم.
یک روز که گوشی تلفن همراه زنم را مخفیانه بررسی کردم، در فیلمی او را در صحنهای با ۵ مرد دیدم که حالم دگرگون شد، نمیتوانستم باور کنم. من صبح زود سرکار میرفتم و شبها دیروقت به خانه برمیگشتم، بدون اینکه بدانم در این مدت همسرم به من خیانت میکند. باور این موضوع برایم بسیار سخت بود، برای همین از این زن شکایت کردم و از قضات دادگاه درخواست مجازاتش را دارم.
پس از پایان اظهارات تلخ مرد جوان، همسر ۲۵ سالهاش به نام مریم در برابر قضات دادگاه ایستاد و گفت: معاشرت من با آن ۵ مرد در حد دوستی و همکاری بود و هیچ گناه دیگری مرتکب نشدهام.
قاضی عبداللهی رئیس دادگاه از او سؤال کرد تو وقتی شوهرداری چرا با پنج مرد غریبه معاشرت کردی؟ چرا باید با ۵ مرد در یک خانه حضور داشته باشی؟
زن پس از سکوتی سرانجام اتهامش را پذیرفت و گفت: به خاطر تهیه جهیزیهام بدهکار شده بودم و به همین خاطر با آن مردان به سرقت و اخاذی تن دادم. ابتدا توسط یکی از دوستانم با مردی به نام ناصر آشنا شدم و او نقشه سرقتها و اخاذی از مردان جوان را طراحی کرد. من هم فقط همکاری میکردم تا پول بگیرم و با کشاندن مردهای جوان به آن خانه، آنها را سرکیسه میکردیم.
در پایان جلسه دادگاه مرد جوان به قضات گفت: من میخواهم همسرم را طلاق بدهم، زنی که خیانت کرده و قدر زحمات شوهرش را نمیداند، لیاقت زندگی مشترک با من را ندارد.
آنگاه قضات دادگاه وارد شور شدند تا درباره مجازات زن جوان تصمیم بگیرند.
- 9
- 5