دیماه سال ٩٣ مردی به پلیس آگاهی مراجعه کرد و از مفقودشدن برادرش خبر داد. او به مأموران آگاهی گفت: مدتی است برادرم برای کار به ترهبار قناتکوثر آمده است، اما چندروزی است که از او خبری نیست. هرچه با تلفن همراهش تماس گرفتیم جواب نداد و دوستان و همکارانش هم از او خبری ندارند و چندروزی فرهاد را ندیدهاند.
در پی اعلام مفقودی این مرد جوان، مأموران پلیس بهسرعت کار خود را برای پیداکردن فرهاد آغاز کردند. در پی پیداکردن فرهاد، مأموران تماسهای تلفن او را ردیابی کردند و به دو شماره مشکوک برخوردند. بهاینترتیب مأموران با توجه به مکالمات مشکوک آن دو شماره و تحقیقات اولیه، امیر و علی، دو مرد افغان را که صاحب آن شمارهتلفنها بودند بازداشت و مورد بازجویی قرار دادند.
آنها ابتدا به مأموران گفتند که فرهاد را نمیشناسند و نمیدانند او کجاست، اما پس از بازجوییهای بیشتر به جرم خود اعتراف کردند و به مأموران جنایی گفتند: مدتی بود با فرهاد دچار مشکل شده بودیم. او گردنبند گرانبهایی از ما به سرقت برده بود و به این دلیل ما با هم اختلاف پیدا کرده بودیم. او نه گردنبند را به ما داد و نه پول آن را، برای همین یک شب با او تماس گرفتیم و او را به ساختمانی نیمهکاره در نزدیک محل کارش کشاندیم.
بعد از آن با هم درگیر شدیم و چند ضربه چاقو به فرهاد زدیم و او جان خود را از دست داد. ترسیده بودیم نمیدانستیم با جسد او چهکار کنیم. برای همین جسد را قطعهقطعه کردیم و آن را در چاهی که در زیرزمین همان ساختمان نیمهکاره بود انداختیم و روز بعد آن را با گچ پوشاندیم چند روز گذشت و گچ کاملا خشک شد. برای اینکه ردی از این کار باقی نماند گچها را تکهتکه کردیم و هر تکه از آن را در قسمتی از شهر پرت کردیم. با توجه به اعتراف این دو متهم، امیر و علی، بار دیگر به صحنه جنایت برده شدند و نحوه ارتکاب جرم را برای مأموران بازسازی کردند.
مأموران برای تحقیقات بیشتر محل را بررسی کردند و موفق شدند قسمتهایی از جسد فرهاد را در چاهی که جسد را در آن با گچ پوشانده بودند پیدا کنند، اما به دلیل اینکه مدتی از این قتل و پخشکردن جسد قطعهقطعهشده درون گچ در سطح شهر گذشته بود، مأموران نتوانستند تکههای دیگر جسد را پیدا کنند. در نتیجه با توجه به گفتههای امیر و علی و سایر مدارک موجود در پرونده و شکایت اولیایدم، کیفرخواست علیه متهم صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه هشتم دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. متهمان بهزودی پای میز محاکمه میروند.
- 13
- 3