به گزارش خبرنگار شرق، اردیبهشت سال ٩٤ مأموران پلیس در اراک مردی جوان به نام احمد را به جرم سرقت و حمل اسلحه گرم بازداشت کردند و تحت بازجویی قرار دادند. این مرد که نامش احمد بود، پس از بازجویی اعتراف کرد که در تاریخ ١١ دیماه سال ٩٣ پسر جوانی را در یکی از پارکهای جنتآباد تهران به قتل رسانده است.
مأموران پس از اعتراف این مرد با همکاران خود در تهران تماس گرفتند و با بررسیهای بیشتر متوجه شدند در همان تاریخ و مکان پسر جوانی به نام رامین به قتل رسیده است. بهاینترتیب متهم به تهران منتقل شد تا درباره قتلی که مرتکب شده بود، مورد بازجویی قرار گیرد. احمد به مأموران گفت: به مواد مخدر اعتیاد داشتم و برای تهیه هزینه آن کابل برق میدزدیدم. آن روز هم برای دزدیدن کابل برق رفته بودم که هنگام برگشتن چشمم به دو جوان که رامین و مریم نام داشتند، افتاد.
آنها با یکدیگر در حال حرفزدن بودند، من هم از دور نگاهشان میکردم. خیلی دوست داشتم که من هم چنین تجربهای در زندگیام داشته باشم و کسی من را دوست داشته باشد، اما من از ٩ سالگی تنها در کوچه و خیابان زندگی کرده بودم و هیچ تجربهای در این زمینه نداشتم. همینطور که آنها را نگاه میکردم، ناگهان رامین متوجه نگاه من شد و گفت به چه چیزی نگاه میکنی؟
این را گفت و با هم درگیر شدیم. وسیلهای که برای دزدیدن کابل برق در دست داشتم را به سرش کوبیدم و رامین به زمین افتاد. بعد از اعترافات احمد و اخذ آخرین دفاع در مرحله بازپرسی و سایر مدارک موجود در پرونده و شکایت اولیایدم، کیفرخواست علیه متهم صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه ١١ دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد. پس از انجام تشریفات قانونی، اولیایدم در برابر قضات قرار گرفتند و از دادگاه درخواست قصاص متهم را کردند.
مادر رامین گفت: رامین خیلی جوان بود دانشجو بود و تازه میخواست زندگی خود را شروع کند. پس از آن احمد در برابر قضات قرار گرفت و بار دیگر در دادگاه روز حادثه را همانطور که قبلا گفته بود تعریف کرد و گفت: از کارم پشیمانم. من قصد کشتن رامین را نداشتم. فقط داشتم از دور نگاهشان میکردم و از اینکه چنین رابطه عاشقانهای داشتند خوشم آمده بود که رامین با من درگیر شد اصلا با آنها کاری نداشتم. با پایان جلسه رسیدگی، هیئت قضات برای تصمیمگیری درخصوص این پرونده وارد شور شدند.
- 12
- 1