به گزارش رکنا ، پرونده، ۱۹ اسفند سال گذشته بود که مأموران پلیس مشهد از کشف جسد مرد جوانی در جاده محمدآباد باخبر و راهی محل شدند و مأموران پلیس در محل حادثه با جسد سوخته شده مرد جوانی روبهرو شدند که هیچ مدرک شناسایی همراه نداشت. با اعلام این خبر بازپرس احمدینژاد همراه تیمی از کارآگاهان پلیس آگاهی مشهد در محل به تحقیق پرداخت. فردی که موضوع را به مأموران خبر داده بود، گفت: من از اهالی این محل هستم. لحظاتی قبل در حال عبور از این جاده بودم که جسم مشکوکی نظرم را به خودش جلب کرد. کنجکاو و وقتی به آن نزدیک شدم با جسد سوخته شده مرد جوانی روبهرو شدم و موضوع را به مأموران اطلاع دادم.
در حالی که بررسیهای تیم پزشکی قانونی حکایت از آن داشت مقتول ابتدا خفه و بعد سوزانده شده است، تیم تحقیق دریافتند مقتول در مکان دیگری به قتل رسیده است و عامل یا عاملان قتل جسد را به این مکان منتقل کردهاند. مأموران در گام بعدی با بررسی پرونده افراد گمشده تلاش زیادی برای شناسایی مقتول انجام دادند، اما موفق به یافتن هیچ سرنخی نشدند تا اینکه خبر کشف جسد با مشخصات آن به دستور قاضی پرونده در روزنامهها چاپ شد.
بعد از انتشار خبر کشف جسد مردی به اداره پلیس مراجعه کرد و گفت جسد متعلق به یک مرد افغانی به نام بشیر است که مدتی قبل از سفر آلمان به ایران آمده است.
پس از آن بررسیها نشان داد بشیر چندین سال قبل با دخترخالهاش به نام ثریا ازدواج کرده بود و پس از آن در مشهد زندگی میکردهاند. مأموران در ادامه تحقیقات به ثریا مشکوک شدند؛ چراکه وی مفقود شدن شوهرش را به مأموران اطلاع نداده بود. از سوی دیگر مأموران دریافتند وی مدتی است با مرد نقرهفروشی در مشهد ارتباط پنهانی دارد. بنابراین مأموران ثریا را به عنوان مظنون حادثه بازداشت کردند و مورد بازجویی قرار دادند.
متهم ابتدا جرم خود را انکار کرد، اما وقتی با دلایل و مدارک روبهرو شد، راز جنایت را بر ملا کرد.
وی گفت: چند سال قبل با بشیر که پسرخالهام بود، ازدواج کردیم. حاصل زندگی ما یک فرزند چهار ساله بود. بشیر مرد بداخلاقی بود و همیشه مرا کتک میزد به طوری که از رفتار او خسته شده بودم، اما راهی جز زندگی کردن با پسر خالهام نداشتم. یک سال قبل او به آلمان رفت و من و فرزندم را تنها گذاشت. احتمال دادم که بشیر دیگر به ایران بر نمیگردد به همین خاطر با مرد نقره فروشی به نام شاهرخ ارتباط بر قرار کردم.
شاهرخ خیلی به من و فرزندم کمک کرد تا اینکه بشیر به صورت ناگهانی به ایران بازگشت. پس از این آزار و اذیتهای شوهرم دوباره شروع شد. وقتی شاهرخ متوجه موضوع شد، تصمیم گرفتیم بشیر را به قتل برسانیم. ما ابتدا او را با سیانور مسموم کردیم اما چون مقدار سیانور خیلی کم بود، بشیر خوب شد و متوجه نقشه ما نشد تا اینکه این بار شاهرخ با پسرخالهاش نقشه قتل شوهرم را طراحی و اجرا کردند.
پس از اعتراف متهم، مأموران شاهرخ و پسرخالهاش را بازداشت کردند.
شاهرخ در بازجوییها به قتل مرد افغانی اعتراف کرد.
وی گفت: وقتی موضوع آزار و اذیت را ثریا برای من توضیح داد، تصمیم به قتل بشیر گرفتم. از آنجایی که مقتول آشپز بود، روز حادثه او را به بهانه آشپزی برای مراسمی به کارگاه نقرهسازیام دعوت کردیم . من و پسر خالهام با شوکر بشیر را به شدت کتک زدیم و در ادامه به او سیانور خوراندیم و وقتی بیهوش شد، بشیر را خفه کردیم. پس از حادثه به شدت ترسیده بودیم و برای اینکه سرنخی از خود بهجای نگذاریم، جسد را در کارآگاه آتش زدیم و بعد جسد سوخته شده مقتول را به جاده محمد آباد منتقل و رها کردیم.
دو متهم صبح روز پنجشنبه ۱۷ فروردین پس از تحقیقات برای بازسازی صحنه قتل به کارگاهشان منتقل شدند و در برابر بازپرس احمدینژاد صحنه قتل را بازسازی کردند. تحقیقات از متهمان پرونده ادامه دارد.
- 18
- 4