به گزارش ایران، دراین جنایت که ساعت ۴:۳۰ دقیقه بامداد ۱۸ فروردین ۹۱ رخ داد، پسر جوانی پس ازانتقال به بیمارستانی درحوالی میدان ونک جان باخت.با اعلام مرگ مشکوک وی، کارآگاهان به تحقیق از دو پسری پرداختند که سالار-قربانی- را به بیمارستان منتقل کرده بودند.
آنها ابتدا مدعی شدند سالار در تصادف مجروح شده است اما پزشکان علت مرگ را اصابت جسم نوک تیز اعلام کردند. در ادامه بازجویی دو پسر جوان، زمانی که با مدارک پلیسی روبهرو شدند اظهارات جدیدی مطرح کرده و اینبار مدعی شدند هنگام عبور از خیابان ولیعصر با پیکر نیمه جان پسر جوان مواجه شده و او را ازسرخیرخواهی به بیمارستان منتقل کردهاند.
اما تیم جنایی که میدانستند آنها دروغ میگویند به تحقیق ادامه داده و درنهایت دو پسر جوان مجبوربه افشای حقیقت شدند وگفتند:سالاردرجریان برگزاری پارتی شبانه درخیابان فرشته به دست یکی ازمیهمانها کشته شده است.بنابراین بلافاصله مأموران برای دستگیری متهم وارد عمل شدند اما پس ازچند روز دریافتند پسرثروتمند به طورغیرقانونی ازکشورگریخته است.
با وجود این ، تحقیقات برای دستگیری متهم جوان ادامه داشت تا اینکه چند روز قبل، کارآگاهان جنایی مطلع شدند عامل جنایت -کامران-مخفیانه به ایران برگشته است. بنابراین تیمی از کارآگاهان جنایی به دستور بازپرس شعبه هشتم دادسرای امور جنایی تهران، پس ازشناسایی مخفیگاه متهم، او و همسر موقتاش را بازداشت کردند.متهم جوان دیروز برای تحقیقات به دادسرای جنایی تهران منتقل شد و زمانی که در مقابل بازپرس ایلخانی ایستاد به قتل اعتراف کرد.کامران در گفتوگو با خبرنگار «ایران» به تشریح جزئیات جنایت و علت بازگشتاش به ایران گفت.
شب جنایت چه گذشت؟
آن شب ما خانه پسر یکی از سفرا دعوت بودیم. تعداد زیادی میهمان آنجا بودند که ناگهان حدود ۲۰ جوان به جمع ما اضافه شدند. اما چون از نظر اخلاقی مشکل داشتند آنها را بیرون کردیم. اما یکی از آن ۲۰ نفر به شوهر خواهرم که درمیهمانی بود فحاشی کرد وناسزا گفت که بشدت عصبانی شدم و باهم درگیر شدیم.
آن شب آنها با قمه و چاقو شیشهها را شکستند و حتی شیشههای ماشین بنز مرا هم تخریب کردند. من که برای دعوا به خیابان رفته بودم چاقو میوه خوری با خودم بردم و مقتول هم قمه بهدست داشت. همان موقع مقتول ضربهای به پایم زد که من به داخل جوی آب افتادم. من هم ضربهای به او زدم که چاقو به پشتاش برخورد کرد. اما او را فوراً به بیمارستان رساندند که متأسفانه فوت کرد. بعد هم مخفیانه از کشورخارج شدم.
چه شد که از ایران فرار کردی؟
وقتی که متوجه شدم سالار به قتل رسیده، درست دو روز بعد تصمیم به فرارگرفتم. به همین دلیل ابتدا به ترکیه و از آنجا به کانادا رفتم.
در این مدت کجا بودی؟
من مهندس رایانه هستم. اما چون علاقه زیادی به تجارت دارم مدتها دراین حوزه فعالیت داشتم. وضع مالی خوبی دارم و در این مدت هم در کشورهای کانادا، برزیل و ترکیه تجارت میکردم.
چه شد که به ایران برگشتی؟
از زمانی که قتل را انجام دادم خانوادهام بدنبال رضایت گرفتن از خانواده مقتول بودند. تا اینکه دو سال قبل خانواده سالار رضایت دادند و از قصاص من گذشتند. البته برای این بخشش یک میلیارد تومان گرفتند. با گرفتن رضایت، خیالم راحت شد و تصمیم گرفتم به ایران برگردم. حدود یک سال قبل به تهران برگشتم و با دختر جوانی آشنا شدم و او را به عقد موقت خود درآوردم. قرار بود چند وقت دیگر عروسی بگیریم و ازدواجمان را رسمی کنیم که دستگیر شدم.بهدنبال اعترافات متهم جوان، او به دستور بازپرس جنایی روانه بازداشتگاه شد.
- 12
- 5