شنبه ۰۳ شهریور ۱۴۰۳
۰۹:۴۰ - ۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۲۰۶۴۷۹
جرم و جنایت

فرار هالیوودی از زندان ترکیه/پسرجوان،میله های زندان را با اره برید

پسرجوانی که پس ازجنایت خونین در جنوب تهران، همراه دوستش به ترکیه گریخته بود، زمانی که در این کشورزندانی شد، اره‌ای به مبلغ ۵۰۰ هزار تومان خرید و موفق شد به همراه ۶ زندانی ایرانی فرار کند. 

اوپس از بازگشت به ایران خود را به مأموران معرفی کرد. وی آخرین فردی است که سال گذشته در نزاع دسته جمعی خونین، پسر جوانی به نام میلاد را به قتل رساندند. او بلافاصله پس ازوقوع جنایت، همراه دوستش ازایران گریخت. اما اتفاقاتی که برایش درجریان فرار ۷ ماهه رخ داد باعث شد اززندان فرارکند و به ایران برگردد تا خود را معرفی کند.

 

دراین جنایت که ۳۱ مرداد سال گذشته رخ داد پسرجوانی که سرنشین خودروی پژو ۲۰۶ بود در خیابان بی‌سیم به قتل رسید. عاملان این نزاع بلافاصله شناسایی شدند اما دو نفر از آنها گریخته و به‌طور غیرقانونی خود رابه ترکیه رساندند. متهمان دستگیر شده نیزدربازجویی، قتل را به گردن شهاب انداخته و مدعی شدند که مقتول را اشتباهی کشته‌اند. در ادامه تحقیقات همدست فراری شهاب چندروزقبل  دستگیر شد.

 

سرانجام شهاب نیز با مراجعه به پلیس واعتراف، به سرگردانی ۸ ماهه‌اش پایان داد.او زمانی که در مقابل بازپرس آرش سیفی از شعبه چهارم دادسرای امور جنایی تهران ایستاد گفت: «قتل را من انجام نداده‌ام. البته درصحنه درگیری چاقو دستم بود اما چاقو با آیینه ماشین برخورد کرد وآن را شکست و با دستم برخورد کرد. مطمئنم چاقو را افراد دیگری زده‌اند و قتل را به گردن من انداخته‌اند.»وی پس ازبازجویی با دستور بازپرس جنایی راهی بازداشتگاه اداره آگاهی شد تا تحت بازجویی‌های فنی قرارگیرد.شهاب، در گفت‌و‌گو با خبرنگار جنایی «ایران» ازماجرای فرار به ترکیه و شب جنایت گفت.

 

چرا قتل  انجام دادی؟

نمی خواستم این اتفاق بیفتد. آن شب ما سوار موتور بودیم که با سرنشینان ۲۰۶ جرو بحث‌مان شد. آنها چاقو داشتند و من و وحید و مسعود باهم بودیم. وقتی من و وحید از ترک موتور پیاده شدیم، همزمان با چاقو ضربه‌ای به ماشین زدیم. راننده ۲۰۶ هم چاقو داشت و با دست راستش به سمت ما ضربه می‌زد. نمی‌دانم چه کسی میلاد را به قتل رسانده اما قسم می‌خورم کار من نبود.

 

پس چرا فرار کردی؟ آن طور که می‌گویند زیاد در درگیری حضور داشتی و دعوا زیاد کردی؟

دعواهای من هرگز منجر به قتل نشده بود. آن شب مقابل بیمارستان رفتم و وقتی فهمیدم که میلاد مرده است خیلی ترسیدم. با دوستانم مشورت کردم و آنها گفتند بهتر است همین الان با وحید ایران را ترک کنیم. حرف‌های آنها باعث شد قاچاقی به ترکیه برویم که متأسفانه درآنجا هم اتفاقات زیادی برایمان رخ دهد.

 

چه اتفاقاتی؟

ما دو ماه در ترکیه ماندیم و تصمیم گرفتیم به یونان برویم و از آنجا خودمان را به آلمان برسانیم. درترکیه یک جاعل پیدا کردیم که نفری ۴۰ میلیون تومان به پول ایران از ما پول گرفت و برای ما پاسپورت جعلی درست کرد. با پاسپورت جعلی راهی یونان شدیم اما ما را گرفتند و به پلیس ترکیه تحویل دادند. این‌طوری شد که ۶ ماه در زندان ترکیه گرفتار شدیم.

 

چطور آزاد شدید؟

آزادی در کار نبود. ۱۴ ایرانی در اتاقی کوچک حبس شده بودیم. ۲۳ ساعت و نیم در اتاق بودیم و نیم ساعت استراحت و هواخوری داشتیم. حمام هفته‌ای یکبار آن هم با آب سرد. شرایط وحشتناکی بود. زندان‌های ترکیه به این صورت است که در هر سلول افراد هم ملیت را یک جا نگه می‌دارند. مثلاً درسلول ما ایرانی‌ها بودند. سلول کناری‌مان داعشی‌ها وسلول بعدی پاکستانی‌ها و...

 

 چطور فرار کردی؟

به یکی از مأموران زندان ۵۰۰ هزار تومان پول خودمان را دادم که اوهم برایم اره و یک گوشی تلفن همراه آورد. با اره توانستیم میله‌های پنجره را ببریم و از آنجا فرار کنیم.

 

کسی متوجه سر و صدای بریدن میله‌ها نشد؟

از زمانی که شروع به بریدن میله‌ها کردیم، یکی از زندانی‌های ایرانی شروع به آواز خواندن کرد تا کسی صدای بریدن میله‌ها را نشنود.

 

چقدر این کار طول کشید؟

حدود دو ساعت و نیم. بعد از آن من و ۶ زندانی دیگر از زندان فرار کردیم و ۷ زندانی ایرانی دیگر که نمی‌دانم جرم‌هایشان چه بود در زندان ماندند.

 

بعد از بریدن میله‌ها کجا رفتید؟

ما قبل از فرار با ایران هماهنگ کرده بودیم، یکی از دوستانم از ایران با گذرنامه به ترکیه آمد و ماشینی را اجاره کرد. با ماشین در مقابل پنجره زندان به دنبالمان آمد و ما با طناب پایین پریده و سوار ماشین شدیم. بعد از آن دوستم ماشین را تحویل داد و به ایران برگشت. ما هم سه روز بعد قاچاقی برگشتیم. ما زمان نداشتیم و باید هر چه زودتر از زندان فرار می‌کردیم.

 

چرا زمان نداشتید؟

برای اینکه قرار بود تا ۲۰ روز دیگر ما را دیپورت کنند. دلم نمی‌خواست دیپورت شوم. زمانی که فرار کردم در جریان قتل و حرف‌هایی که همدستانم زده بودند از طریق جراید قرار گرفتم. به همین دلیل تصمیم گرفتم خودم به ایران بیایم و خود معرف باشم. خود معرف بودن با دستگیری خیلی فرق دارد و آمدم تا از خودم دفاع کنم و بگویم دوستانم در نبودنم، جرم را به گردن من انداخته‌اند. درصورتی که من هیچ نقشی در جنایت نداشتم.

 

همدستت که چند روز قبل بازداشت شده بود گفته با نقشه خودکشی تو از زندان آزاد شده است؟

بله اما پیشنهاد خودکشی به همدستم را دادم و خودم را هم به مریضی زدم. آنها می‌خواستند هر دونفر‌مان را آزاد کنند اما شرط آزادی ما امضای دیپورت بود که من موافقت نکردم.

 

همدستت گفته بود که به خاطر کودتا در ترکیه و به اشتباه دستگیری شدی؟

نمی دانم او منظورش از این ماجرا چه بود. اما ما در یونان بازداشت شدیم البته این ماجرا همزمان با کودتای ترکیه بود.

 

گفتی برای پاسپورت جعلی ۴۰ میلیون تومان دادی، این همه پول را از کجا آوردی؟

زندگی‌مان را فروختیم. پدرم ماشینش را و من دار و ندارم را تبدیل به پول کردم و به ترکیه رفتم.

 

برادرت هم در شعبه دیگری به اتهام قتل بازداشت شده چرا؟!

شوخی شوخی دوستش را کشته است. این‌طور که تعریف کرد، چاقو در دست داشته که دوستش را بغل کرده و ناگهان چاقو به پهلوی دوستش فرورفته و کشته شده است.

 

گفتی تو قتل را انجام ندادی پس کار چه کسی است؟

نمی دانم اما در بازسازی صحنه همه چیز مشخص می‌شود. چاقوهای همه هست و در بازسازی صحنه مشخص می‌شود که هر کسی کجا بوده و چاقوی چه کسی به مقتول خورده است!

 

 

.khabaronline.ir
  • 9
  • 3
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

چکیده بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید

نام کامل: هیثم بن طارق آل سعید

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

یاشار سلطانیبیوگرافی یاشار سلطانی

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

زندگینامه امامزاده صالح

باورها و اعتقادات مذهبی، نقشی پررنگ در شکل گیری فرهنگ و هویت ایرانیان داشته است. احترام به سادات و نوادگان پیامبر اکرم (ص) از جمله این باورهاست. از این رو، در طول تاریخ ایران، امامزادگان همواره به عنوان واسطه های فیض الهی و امامان معصوم (ع) مورد توجه مردم قرار داشته اند. آرامگاه این بزرگواران، به اماکن زیارتی تبدیل شده و مردم برای طلب حاجت، شفا و دفع بلا به آنها توسل می جویند.

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

چکیده بیوگرافی نیلوفر اردلان

نام کامل: نیلوفر اردلان

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ

نام کامل: حمیدرضا آذرنگ

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
ویژه سرپوش