رسیدگی به این پرونده از ظهر بیستوسوم شهریور ٩٣ به دنبال جدال خونین در فاز یک میدان ترهبار تهران در دستور کار ماموران کلانتری ١٥٢ خانیآباد قرار گرفت. بررسیهای اولیه پلیس نشان میداد که جدال دو برادر به نامهای علی و محمد با یک دایی و خواهرزاده به نامهای پیام و وحید بر سر فروش میوه منجر به درگیری خونینی شده و وحید به دلیل اصابت قمه از ناحیه سینه بشدت مجروح و به بیمارستان منتقل شده است. همزمان با آغاز تحقیقات پلیس در این زمینه از بیمارستان خبر رسید که وحید به دلیل شدت خونریزی تسلیم مرگ شده است.
به اینترتیب علی و محمد به اتهام قتل بازداشت شدند. اما علی در همان بازجویی مقدماتی به قتل در هواخواهی از برادر بزرگش اعتراف کرد و به بازسازی صحنه جرم پرداخت. علی در اظهارات اولیهاش درخصوص آغاز درگیریهای او با مقتول گفت: «من و برادرم در میدان ترهبار بساط پهن میکردیم تا میوه بفروشیم اما چند روزی بود که دایی وحید که صاحب یک مغازه بود به ما اعترض کرده و گفته بود بساطمان را از مقابل مغازه او جمع کنیم. چون چند کیسه خیار مقابل در مغازه او بود، پیام و وحید به من و برادرم اعتراض کردند و با هم درگیر شدیم اما این دعوا با میانجیگری دوستانمان پایان یافت.»
او در تشریح جزییات روز حادثه هم توضیح داد: «شب قبل از آخرین درگیری به جشن عروسی رفته و دیروقت خوابیدم. به همین دلیل هم تصمیم گرفتم صبح دیرتر به محل کارم بروم. به همین خاطر محمد به میدان ترهبار رفت. نزدیک ظهر بود که چند نفر از همکارانم با من تماس گرفتند و گفتند پیام و وحید بار دیگر با برادرم درگیر شده و او را کتک زدهاند.
من که از شنیدن این حرف عصبانی شده بودم به میدان ترهبار رفتم. وحید و داییاش پیام با برادرم درگیر بودند که با قمه به آنها حمله کردم و ضربهای به وحید زدم.» پس از اظهارات اولیه متهم و به دنبال بازسازی صحنه قتل، علی به جرم قتل در شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران حاضر شد. این جلسه به ریاست قاضی اصغر عبداللهی و با حضور دو مستشار برگزار شد. همچنین محمد، برادر متهم و پیام، دایی قربانی هم که با قرار وثیقه آزاد بودند به اتهام شرکت در نزاع منجر به قتل در دادگاه حضور یافتند و از خود دفاع کردند.
در ابتدای این جلسه پدر وحید در جایگاه ویژه ایستاد و از دادگاه برای علی حکم قصاص خواست.
سپس متهم روبهروی قضات ایستاد و در دفاع از خود، منکر قتل عمد وحید شد. او در این جلسه ادعای تازهای مطرح کرد: «من خواب بودم که دوستانم تماس گرفتند و گفتند وحید و داییاش با برادرم درگیر شدهاند. من چیزی از ماجرا به خاطر ندارم. فقط میدانم برای ترساندن آنها یک قمه در دست داشتم. وقتی دعوا بالا گرفت و وحید روی زمین افتاد چند نفر او را سوار یک پژو کردند و با خود بردند. شاید آنها وحید را زخمی کرده باشند.» پس از اظهارات علی، نوبت به محمد رسید تا درباره اتفاقات آن روز از خود دفاع کند: «وحید دعوا را به خاطر گذاشتن چند کیسه خیار مقابل مغازه داییاش شروع کرد. او خودش باعث شد تا دعوا بالا بگیرد. من در این دعوا نقشی نداشتم و وحید و داییاش پیام بیرحمانه مرا کتک زدند. حتی در آن دعوا یک نفر با چاقو به پشت سرم زد که زخمی شدم.»
با این وجود، پیام، دایی قربانی منکر حضور در نزاع شد و روایت متفاوتی از حادثه را برای قضات تعریف کرد: «من دعوا را شروع نکردم و حتی در این درگیری هیچ نقشی نداشتم اما علی بیرحمانه خواهرزادهام را مقابل چشمانم کشت.»
با پایان یافتن اظهارات و دفاعیات هر سه متهم این پرونده، در پایان این جلسه هیأت قضائی وارد شور شد تا رأی صادر کند.
- 9
- 2