سه شنبه ۰۴ دی ۱۴۰۳
۰۹:۳۹ - ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۲۰۷۰۷۷
جرم و جنایت

ناگفته های زن قاتل در محله پیروزی پایتخت:

مریم پس از اینکه دوباره ازدواج کرد به سراغ شوهر اولش رفت / مریم در حمام انتقام چند ساله را از او گرفت

به گزارش رکنا، مریم ۴۵ سال از بهار زندگی‌اش می‌گذشت. او هیچ وقت فکر نمی‌کرد بیماری و افسردگی آنچنان بر جانش رخنه کند که جان شوهر سابقش را بگیرد و یگانه دخترش را داغدار کند.

خیلی پشیمان است و می‌گوید اگر افسرده نبود شاید این جنایت  رخ نمی‌داد و کارش به اینجا نمی‌کشید و دخترش داغدار نمی‌شد. با او  گفت‌وگویی انجام داده‌ایم که می‌خوانید.

 

چطور با مقتول آشنا شدی؟

من و شوهرم ۲۷ سال پیش به طور سنتی با هم ازدواج کردیم و ثمره زندگی‌مان یک دختر ۲۶ ساله است. من به خاطر تفاوت‌هایی که خانواده‌ام میان من و خواهر و برادرم می‌گذاشتند در سن پایین ازدواج کردم به امید این‌ که شرایط بهتر شود که نشد. حتی با تولد دخترم شرایط زندگی‌مان بهتر نشد.

 

علت اختلافتان چه بود؟

شوهرم معتاد شده بود و مشروب هم می‌خورد. همین مشکلات و درگیری‌ها باعث شد که کم‌کم اعصابم بهم بریزد. خودسرانه قرص  می‌خوردم. بدرفتاری‌های شوهرم ادامه پیدا کرد و افسردگی‌ام هر روز بیشتر ‌شد.

 

چرا افسردگی‌ات را درمان نکردی؟

می‌ترسیدم اگر شوهرم یا فرد دیگری متوجه شود من حال روحی‌ام خوب نیست و مبتلا به افسردگی شده‌ام، مورد تمسخر دیگران و اطرافیانم قرار بگیرم. نمی‌خواستم کسی مرا دیوانه خطاب کند. چون شوهرم اعتیادش را هم ترک نمی‌کرد، مصمم برای جدایی شدم.

 

دلت برای دخترت تنگ نمی‌شد؟

دلم برایش خیلی تنگ می‌شد. در زمان جدایی از پدرش به دیدنم می‌آمد و همدیگر را می‌دیدیم.

 

بعد از جدایی تنها زندگی می‌کردی؟

دوباره ازدواج کردم به امید زندگی بهتر که نشد و از شوهر دومم نیز جدا شدم. افسردگی دوباره سراغم آمده بود. حال و روز خوشی نداشتم. ترس از این که دیوانه خطابم کنند باعث می‌شد دنبال درمان بیماری‌ام نروم، اما از یک سال پیش با درخواست دخترم که می‌گفت پدرش بیمار است و نیاز به کمک دارد، نزدشان ‌رفتم.

 

از قبل قصد کشتنش را داشتی؟

باور کنید نه. آن روز مرگ شوهرم ناخواسته رخ داد. من نمی‌خواستم او بمیرد و قاتل شوم و دخترم داغدار شود. همه چیز در یک  لحظه اتفاق افتاد که از به یاد آوردن آن روز هنوز می‌ترسم و کابوس روز جنایت هر لحظه با من است. او در زندگی به من بدی کرده بود، اما حاضر به مرگش نبودم.

 

چطور او را کشتی؟

دخترم خانه نبود و من برای نظافت و پختن غذا به خانه شوهرسابقم رفته بودم. صبح او با من بگو مگو کرد. با شنیدن حرف‌هایش عصبانی شدم و کنترل خودم را از دست داده و نمی‌‌دانستم باید چه کنم. دوباره آن روز افسردگی سراغم آمد، انگار خودم نبودم و فرد دیگری در وجودم رخنه کرده بود. عصبانی شدم قندشکن برداشتم و به سرش ضربه‌هایی زدم. حال خوبی نداشتم. بعد از آن با چاقو ضربه‌های بعدی را وارد کردم.

 

با جسد چه کردی؟

حالم بشدت بد بود. ساعاتی کنار جسد نشستم و زمانی که به خود آمدم گریه کردم و تازه فهمیدم او را کشته‌ام. مانده بودم با جسد چه کنم. برای همین او را به داخل حمام بردم تا با تکه تکه کردن آن بتوانم راحت تر آن را از خانه خار ج کنم. از طرفی هر لحظه ممکن بود دخترم از راه برسد. تصور می‌کردم اگر جسد را بیرون ببرم و جایی رها کنم شاید راز جنایت پنهان بماند که نشد. یک تاکسی گرفتم و زمانی که جسد را درون پتو پیچیده و می‌خواستم از خانه بیرون ببرم راننده تاکسی متوجه شد و با داد و فریاد او همسایه‌ها آمدند و پیش از آن که بتوانم فرار Escape کنم، بازداشت شدم.

 

از جنایت پشیمانی؟

خیلی پشیمانم. دست خودم نبود. نمی‌خواستم او بمیرد. بیماری‌ام باعث این جنایت شد.

 

واقعا افسرده‌ای؟

پزشکی قانونی اعلام کرده دچار افسردگی‌ام و باید چند ماه در مرکز روانی بستری شوم. دلم برای دخترم تنگ شده است. می‌خواهم به او بگویم پشیمانم. نمی‌‌خواستم پدرش بمیرد. افسردگی باعث شد دستم به خون پدرش آلوده شود. دخترم را دوست دارم. می‌خواهم بداند که من نمی‌خواستم پدرش بمیرد و او داغدار شود. یک لحظه عصبانیت و افسردگی که در وجودم بود باعث شد دست به جنایت بزنم. شرمنده دخترم هستم و می‌خواهم که مرا ببخشد.

 

 

  • 15
  • 4
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
ویژه سرپوش