١٢ سال بعد از آخرین محاکمه مرد جوانی که همچنان در بلاتکلیفیِ گذشت و قصاص قرار دارد یک بار دیگر در برابر قضات قرار گرفت و از مادر مقتول بهعنوان ولیدم درخواست گذشت کرد. این جوان که به دلیل ١٢ سال سردرگمی از قضات درخواست کرده بود طبق قانون، تعیین تکلیف شود روز گذشته در حالی در برابر قضات قرار گرفت که مادر مقتول هم در دادگاه حاضر شد.
این جوان در توضیح اینکه چرا مرتکب قتل شد گفت: ١٢ سال قبل زمانی که من ٢٠ساله بودم با یکی از دوستانم به محلهای در تهران رفتیم؛ در آنجا با دختری آشنا شده بودم و میخواستم او را ببینم پسر نوجوانی جلوی من را گرفت و گفت دیگر تو را در این محله نبینم؛ اینجا محله شما نیست و وقتی میآیی و به دخترهای محل ما گیر میدهی دعوا به راه میافتد.
بهتر است بروی و دیگر در این محله پیدایت نشود. من خیلی از حرفش ناراحت شدم و با عصبانیت به او گفتم بعدازظهر همدیگر را میبینیم بعد هم به محله خودمان رفتم و با چند نفر از دوستانم با یک پژو و دو موتور به آن محل برگشتیم. دعوای شدیدی بین ما اتفاق افتاد و همهچیز بههم ریخت. من که به دلیل ضرباتی که خورده بودم خیلی ناراحت بودم با چاقو یک ضربه به پسر نوجوان زدم که باعث مرگش شد.
متهم گفت: از آن زمان ١٢ سال گذشته و من حالا ٣٢ساله هستم و سالهای زیادی را در زندان بلاتکلیف بودهام و درخواست دارم وضعیتم بررسی شود. در ادامه مادر مقتول که در دادگاه حضور داشت در جایگاه حاضر شد؛ او گفت: سالها پیش که پسرم کشته شد زندگی من به طور کامل دگرگون شد و همه اعضای خانواده دچار بههمریختگی شدند. من خیلی از این وضعیت ناراحت بودم و حالم خوب نبود تا اینکه چند سال بعد فهمیدم شوهرم مبلغی پول گرفته و اعلام رضایت کرده است.
این وضعیت من را خیلی ناراحت کرد و زندگی ما دچار مشکل شد. من شوهرم را از خانه بیرون کردم و گفتم حق نداشته که با خون پسر من معامله کند؛ بعد از مرگ پسرم همه چیز در خانه من بههم ریخت و زندگی زناشویی من هم دچار مشکل شد؛ بههمیندلیل هم هیچوقت این پسر را نبخشیدم. در این سالها هم میخواستم پول تفاضل دیه را تهیه کنم تا بتوانم او را قصاص کنم.
در این هنگام یکی از قضات رسیدگیکننده گفت: اما شما درخواست دو میلیارد تومان پول کرده بودید اگر این مبلغ پرداخت میشد گذشت میکردید؟ زن جواب داد: من میدانستم که اولیای دم نمیتوانند این مبلغ را پرداخت کنند اما آنها باید بدانند ارزش خون پسر من هیچوقت ٩٠ میلیون تومان نبوده است؛ ضمن اینکه اگر هم این مبلغ پول به من پرداخت میشد حتما آن را صرف امور خیریه میکردم؛ درحالحاضر هم حسابی باز کردم و پولهایی را در آن واریز میکنم و برای امور خیریه هزینه میکنم.
ضمن اینکه همین حالا تفاضل دیه آماده است و با یک تلفن میتوانم آن را پرداخت کنم اگر دادگاه دستور اجرای حکم بدهد. من گذشت نمیکنم. سپس متهم در جایگاه حاضر شد؛ او گفت: وضعیت مالی خانواده من بسیار بسیار ضعیف است و آنها توانایی پرداخت مبلغ دو میلیارد تومان را ندارند و این موضوع را همه میدانند و حتی مادر مقتول هم به آن اشاره کرد اما میخواهم حالا که به خاطر پسرش کارهای خیر انجام میدهد درخواست کنم من را ببخشد.
زمانی که این اتفاق افتاد من ٢٠ساله بودم جوان ٢٠ساله فکر و شعور رشدیافتهای ندارد و نمیتواند درست تصمیم بگیرد. من هم همین وضعیت را داشتم و اصلا نمیتوانستم درست فکر کنم. ضمن اینکه به مواد مخدر هم اعتیاد داشتم. وقتی زندانی شدم جوان خام و معتادی بودم که زندگی یک نوجوان ١٥ساله و زندگی خودش را به باد داده بود؛ وضعيت روحیام در زندان بههم ریخت تا اینکه با کمک مددکار زندان و پیشنماز زندان به سمت خدا رفتم و از او طلب بخشش کردم و خواستم تا کمکم کند؛ توانستم اعتیادم را ترک کنم و کمکم به زندگی برگشتم. جزء زندانیانی هستم که مسئولان از او راضی هستند و وضعیت خوبی دارم؛ پنج سال تمام است که هیچ ماده مخدری استفاده نمیکنم و زندگی سالمی دارم. درخواست میکنم مادر مقتول به من رحم کند و مثل کارهای نیک دیگری که برای شادی روح فرزندش انجام میدهد من را هم ببخشد.
خانواده من فقط توان پرداخت ١٥٠ میلیون تومان دارد و درخواست دارم این پول را بگیرد و رضایت بدهد. اگر هم رضایت نمیدهد من به هرچه او میخواهد راضی میشوم فقط درخواست دارم قبل از اینکه من را قصاص کند از صمیم قلبش ببخشد و فکر کند من هم پسر او هستم و خطایی کردم كه من را ببخشد و بعد هم قصاصم کند. اینکه او من را نمیبخشد خیلی آزارم میدهد. سپس قضات دیگر نیز با مادر مقتول صحبت کرده و خواستار تجدیدنظر در خواستهاش شدند اما این زن همچنان بر قصاص اصرار کرد. با پایان جلسه رسیدگی هیئت قضات برای تصمیمگیری دراینباره وارد شور شدند.
- 14
- 1