به گزارش شهروند، پسرجوان وقتی شنید زن دوم پدرش با مردان دیگری رابطه پنهانی دارد، در اقدامی هولناک دست به جنایت پنهانی زد. قاتل ٢سال این جنایت را پنهان نگه داشت اما وقتی به اتهام سرقت مسلحانه دستگیر شد، سکوتش را شکست و تا یکقدمی مرگ پیش رفت.
روز ١٠ آبان سال ٨٨ مرد میانسالی با حضور در اداره پلیس آگاهی اسلامشهر از ماجرای ناپدیدشدن زن دومش به نام حافظه پرده برداشت. ماموران درتحقیقات ابتدایی پی بردند که حافظه دریک باغ درمنطقه چهاردانگه زندگی میکند و شوهرش نیز گاهی اوقات به او سر میزند اما چند روز قبل مرد میانسال پس از اینکه به خانه همسر اولش میرود، مدتی را در آنجا بوده و از پسرش میخواهد که برای سرکشی به باغی که نامادریاش در آن زندگی میکند، برود. در ادامه مشخص شد پسرجوان وقتی به سراغ زن دوم پدرش میرود، متوجه نبود وی در باغ شده و این ماجرای مرموز را به پدرش اطلاع داده است.
بدین ترتیب تجسسهای پلیس برای رازگشایی این سناریوی مرموز ازسوی ماموران کلید زده شد و این درحالی بود که هیچ سرنخی از حافظه در دست ماموران قرار نداشت و تحقیقات پلیسی پس از مدتی به بنبست رسید. تجسسهای پلیسی ادامه داشت و ٢سال از ناپدیدشدن حافظه میگذشت و تحقیق ازمظنونهای پرونده نیز به هیچ سرنخی نرسیده بود که پسرخانواده که خبر ناپدیدشدن نامادریاش را اطلاع داده بود، در یک سرقت مسلحانه دستگیر شد. امین سال ٩٠ با در دستداشتن اسلحه از یک پمپ بنزین سرقت کرد و خیلی زود این جوان ٢٢ساله ازسوی ماموران پلیس آگاهی به اتهام سرقت مسلحانه دستگیر شد.
افشاگری به قتل نامادری
امین که ٢سال قتل نامادریاش را پنهان نگه داشته بود، وقتی به اتهام سرقت مسلحانه دستگیر شد، راز جنایت پنهانیاش را فاش کرد و محل دفن جسد زن دوم پدرش را لو داد. دراین مرحله ماموران با اطلاعات به دست آمده توانستند بقایای جسد حافظه را از یک گودال درباغش پیدا کنند. امین دربازجوییهای پلیسی انگیزه قتل زن دوم پدرش را رابطههای پنهانی او با مردان دیگر اعلام کرد.
این قاتل جوان در اعترافاتش گفت: «پدرم پس از ازدواج دومش چند روز درکنار ما بود و چند روز را درخانه زن دومش ماند و مادرم با این مسأله مشکلی نداشت اما شنیدن حرفهای دوستانم باعث شد تا دست به این جنایت بزنم. درجمع دوستانم شنیدم که حافظه در نبود پدرم با مردان دیگری رابطه دارد، ابتدا حرفهایشان را باور نمیکردم اما وقتی این ادعاها را ازسوی دیگر دوستانم شنیدم، دیگر نتوانستم خودم را کنترل کنم و تصمیم به قتل زن دوم پدرم گرفتم.
شب حادثه به خانه حافظه رفتم و درباره خیانت و رفتارهای سیاهش با او حرف زدم که وی میخواست مرا با حرفهایش آرام کند که دیگر نتوانستم خشونت خودم را نگه دارم و با چاقو به جان او افتادم و برای اطمینان سرش را از بدن جدا کردم. هیچکس نمیدانست من تصمیم به قتل گرفتم و برای اینکه راز این جنایت پنهان بماند، جسد حافظه را داخل کیسه پلاستیکی گذاشتم و داخل گودالی که کنار موتورخانه بود، خاک کردم و در ادامه لباسهای خونی زن حافظه را هم آتش زدم تا هیچ اثری از او به دست نیاید. پس از قتل، ساعت ٥ صبح بود که به خانه بازگشتم و ادعا کردم که حافظه از باغ فرار کرده و هیچکس اطلاعی از سرنوشت او ندارد.»
اعترافات تکاندهنده پسرجوان کافی بود تا وی برای محاکمه پای میز قضات دادگاه کیفری استان تهران قرار گیرد و این درحالی بود که خانواده حافظه خواستار قصاص قاتل دخترشان بودند.
دراین مرحله امین حرفهای پایانی و دفاعیات خود را دربرابر قضات دادگاه کیفری زد که دراین جلسه وی به قصاص نفس- اعدام- محکوم شد و حکم صادره درشعبه ١٣ دیوانعالی کشور مورد تأیید قرار گرفت.
امین که در انتظار چوبه دار بود، توانست به کمک خانوادهاش، پدر و مادر قربانی جنایت را راضی به بخشش کند و از مرگ با چوبه دار نجات پیدا کند.
امین روز گذشته برای صدور حکم از نظر جنبه عمومی درشعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران پیشروی قاضی اصغر عبداللهی و ٢ قاضی مستشار قرار گرفت.
ابتدا نماینده دادستان با خواندن کیفرخواست پرونده برابر با ماده ٦١٢ قانون مجازات اسلامی برای امین خواستار مجازات شد.
امین که ٢٩ساله است، برای آخرینبار پیشروی قاضی دادگاه گفت: «من تحتتأثیر حرفهای دوستانم دست به این جنایت زدم و این راز را ٢سال پنهان نگه داشتم تا اینکه بعد از دوسال وقتی به خاطر سرقت دستگیر شدم، تصمیم به افشاگری گرفتم. دراین مدت که زندان بودم، پدرم توانست ازخانواده زن دومش رضایت بگیرد و حالا بیشتر از قبل شرمنده پدرم هستم و میدانم که بچگی و اشتباه کردم و از قضات خواستار تخفیف مجازات هستم.»
بنا به این گزارش، ٣ قاضی دادگاه دراین مرحله وارد شور شده و امین را با احتساب روزهای در بازداشت به ١٠سال زندان محکوم کردند.
- 11
- 1