زن جوان زمانی که مقابل افسر نگهبان قرار گرفت، گفت: «همسرم دو روز قبل به من گفت که پسرخالهاش را کشته وبعد هم بدون آنکه حرفی بزند خانه را ترک کرد و رفت.»
به دنبال اظهارات زن جوان، موضوع بلافاصله به بازپرس کشیک قتل و تیم تحقیق اعلام شد، سپس بازپرس کاظم میرزایی و تیمی از کارآگاهان جنایی راهی خانه قدیمی شدند که زن جوان مدعی بود جسد داخل چاه آنجاست.
آنها با ورود به خانه قدیمی متوجه شدند دریچه چاه فاضلاب برداشته شده و سیمان و خاک زیادی اطراف چاه ریخته شده است. سرانجام در بازرسی از چاه فاضلاب جسد مرد جوان پیدا شد.
در بررسیهای مقدماتی پزشک قانونی، علت اولیه مرگ، خفگی عنوان شد و سپس جسد به دستور بازپرس جنایی برای تعیین زمان و علت اصلی مرگ به پزشکی قانونی انتقال یافت.
با کشف جسد مرد ۳۲ ساله، «فرانک» تحت بازجویی قرارگرفت و به بازپرس جنایی گفت: حدود یک سال قبل آرش- مقتول- در تلگرام برایم پیامی فرستاد.او پسر خاله شوهرم بود که پیام تبریکی به مناسبت پیوستن من به شبکه تلگرام فرستاده بود، اما این آخرین پیامی نبود که برایم فرستاد چراکه پیامها ادامه یافت.
بعد از مدتی شوهرم به این ماجرا شک کرد و من بدون آنکه آرش از این موضوع با خبر شود رابطهام را با او کم کردم. تا اینکه چند وقت قبل آرش سراغ شوهرم آمد ولی همسرم کیوان در خانه نبود. او را به خانه دعوت کردم و بعد از خوردن چای از خانه رفت. شب که کیوان به خانه آمد گفت دوربین مخفی داخل خانه نصب کرده و میداند که آرش در خانه بوده است. از آن روز همه چیز تغییر کرد، مدام کیوان از من میخواست که آرش را به خانه دعوت کنم اما میترسیدم.
چون که میدانستم او نقشهای در سر دارد؛تا اینکه چند روز قبل کیوان به من گفت مادرش به مسافرت میرود و از من خواست آرش را به خانه مادرشوهرم دعوت کنم. او حتی نقشه قتل را هم کشیده بود. قرار شد داخل شربت داروی بیهوشی بریزیم و به آرش بدهیم و بعد از آن هم او را خفه کنیم.درحالی که ترسیده بودم شوهرم مرا تهدید کرد که اگر با او همکاری نکنم بچه هایم را هرگزنخواهم دید.من هم به خاطر بچهها راضی به همکاری شدم ،اما نمیدانم چه شد که نظرش تغییر کرد و گفت نیازی به من نیست. وقتی مادرشوهرم به مسافرت رفت، مطمئن شدم که کیوان دیر یا زود نقشهاش را اجرا میکند.
زن جوان ادامه داد: کیوان دیگر حرفی به من نزد تا اینکه پنجشنبه متوجه تماسهای پسر خاله و خالهاش با او شدم. آنها سراغ آرش را میگرفتند. تا اینکه متوجه شدم کیوان بعد از جلب اعتماد پسر خاله اش، با او قرارملاقاتی گذاشته و روز حادثه با خودرواش به دنبال آرش، رفته است. دوربینهای مداربسته کارخانه محل کارپسرخالهاش هم این تصاویر را ضبط کرده بود.زن جوان ادامه داد: تماسهای خاله و پسر خاله کیوان، باعث شد تااو خودش را ببازد و رنگ از چهرهاش بپرد. او به من گفت آرش را با طناب خفه کرده و جسدش را داخل چاه خانه مادرش انداخته است. بعد از اعتراف همسرم، تصمیم گرفتم همه چیز را فاش کنم به همین خاطر به پلیس مراجعه کردم.
به دنبال اظهارات زن جوان، بازپرس جنایی دستور بازداشت کیوان و بررسی دوربینهای مداربسته محل کارمقتول را صادر کرد.
- 18
- 3