چندی پیش مردی با چهره آشفته به اداره پلیس مراجعه کرد و گفت: دو مرد که خود را بهعنوان مأمور معرفی کرده بودند، من را آزار دادند و اموالم را به سرقت بردند.
مأموران با شنیدن این خبر کار خود را برای پیداکردن این دو مرد آغاز کردند و در تحقیقات متوجه شدند چکی که از این مرد سرقت شده در بانک نقد شده است.
آنها در ادامه تحقیقات، فردی به نام احمد را دستگیر کردند. او که ابتدا منکر این کار شد، پس از ارائه مستندات از سوی پلیس لب به سخن گشود و گفت: چندی پیش در محل مردی به نام امیر به من و دوستم مراجعه کرد و از ما خواست از این مرد بخواهیم پایش را از زندگی او و همسرش بیرون بکشد، من نیز همراه یکی از دوستانم به بهانه خرید پیانو وارد مغازه او شدیم، سپس او را سوار خودرو کردیم و به یکی از محلههای خلوت تهران بردیم، اما از او چیزی سرقت نکردیم.
بهاینترتیب با توجه به مدارک موجود در پرونده و شکایت مطرحشده، کیفرخواستی علیه متهمان صادر و به شعبه هشتم دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد.
در ابتدای جلسه، نماینده دادستان کیفرخواست را قرائت کرد. سپس شاکی در جایگاه حاضر شد و شکایت خود را مطرح کرد. در ادامه، امیر در برابر قضات ایستاد و گفت: این مرد همسرم را اغفال کرده است. چهار سال پیش متوجه رفتارهای مشکوک همسرم شدم. یک روز هنگامی که در حال چتکردن بود، گوشی را بهزور از همسرم گرفتم و متوجه رابطه آنها شدم.
ابتدا میخواستم از همسرم جدا شوم، اما به خاطر دو فرزندم این کار را نکردم. این مرد به همسر من گفته بود که من با زنان دیگری در ارتباط هستم و به این بهانه او را به من بدبین کرده بود و با همسرم وارد رابطه شده بود. برای نجات زندگیام به فرد مورداعتمادی که میشناسم مراجعه کردم. در همان زمان چشمم به دو پسر افتاد که به محل رفتوآمد میکردند. برای حفظ آبرو آدرس این مرد را به آنها دادم و گفتم پیغام من را به او برسانید که من همهچیز را میدانم و پایش را از زندگی من بیرون بکشد.
سپس متهم دیگر پرونده در جایگاه حاضر شد. او اتهام را رد کرد و گفت: من فقط قصد داشتم به مرد شاکی بفهمانم کاری که کرده اشتباه است و نباید رابطه یک زوج را بههم بزند.
با پایان گفتههای شاکی و متهمان، قضات ختم جلسه را اعلام کردند و برای تصمیمگیری درباره این پرونده وارد شور شدند.
- 15
- 2