به گزارش جامجم، در آخرین روزهای اردیبهشت امسال مامور پلیسی با قاضی ابراهیم مرادی، کشیک قتل دادسرای جنایی کرج تماس گرفت و از کشف جسد مردی جوان در محله چهارصد دستگاه خبر داد.
بازپرس جنایی همراه گروهی از ماموران بررسی صحنه جرم و کارآگاهان اداره قتل استان البرز برای بررسی ماجرا در محل جنایت حاضر شدند. آنها مشاهده کردند جسد متعلق به مردی ۳۳ ساله است که دست وپاها و دهانش با چسب شیشهای بسته شده و شواهد نشان میداد بر اثر خفگی فوت شده است.
بررسی صحنه قتل مشخص کرد، ساعاتی از مرگ وی می گذرد. ماموران همه جای خانه را جستوجو کردند که معلوم شد هیچ وسیله و پولی از آنجا سرقت نشده است. همین باعث شد ماموران احتمال دهند این مرد قربانی انتقامگیری شده باشد. در این مرحله همزمان با تشکیل پرونده قضایی در شعبه ۲۲ دادسرای جنایی کرج، با دستور قاضی پرونده، ماموران اداره قتل پلیس آگاهی استان البرز، تحقیقات برای رازگشایی از این جنایت را آغاز کردند.
کارآگاهان جنایی با تحقیق از خانواده مقتول متوجه شدند او مدیر یک بانک خصوصی بوده و نمیدانند به چه علت به قتل رسیده است. تحقیقات از همسر و دیگر اعضای خانواده وی نشان میداد، آنها چند بار با تلفن خانه و تلفن همراه مقتول تماس گرفتهاند. زمانی که او پاسخگوی تماسهای آنها نبوده به ماجرا مشکوک شده و با آمدن به خانه، جسد او را یافته و به پلیس خبر دادهاند.
در ادامه ماموران تحقیقات خود را روی مشتریان بانک خصوصی که مقتول مدیر آنجا بود متمرکز کردند که معلوم شد یکی از مشتریان حدود ۵۰۰ میلیون تومان پول در حساب بانکی خود داشته است. چند روز پیش از به قتل رسیدن مدیر بانک نزد او رفته وخواسته این پول را به وی بدهند اما به دلیل مشکلات پیش آمده برای بانک موفق نشده پولش را تحویل بگیرد.
همین سرنخ باعث شد پلیس به این مشتری به عنوان تنها مظنون قتل، مشکوک شود. او با دستور قضایی تحت تعقیب پلیس قرار گرفت و مشخص شد وی به مکانی نامعلوم رفته است. با فرار وی روند رسیدگی به پرونده وارد مرحلهای جدید شد. جستوجوها ادامه داشت تا این که مرد جوان بامداد یکشنبه بازداشت شد.
او با انتقال به پلیس آگاهی بازجویی شد و به افسر تحقیق گفت:حدود ۵۰۰ میلیون تومان در این بانک گذاشته بودم. اما مشکلی برایم پیش آمد و پولم را خواستم. ولی مدیر بانک میگفت برای بازپرداخت این پول باید مدتی به او زمان دهم. اما من نیازمند این پول بودم. شب حادثه به طور اتفافی نشانی خانه او را یافتم. سراغ دوستم رفتم و همراه وی به مقابل خانه مدیر بانک رفتیم. با خودمان چسب بردیم تا اگر مقاومت کرد دست و پاهایش را ببندیم. او، ما را به خانهاش راه داد. درباره باز پس گرفتن پول حرف زدیم که از ما زمان خواست.
متهم به قتل ادامه داد: با او درگیر شدیم و دست و پایش و بعد دهانش را با چسب بستیم. از خانه خارج شده و چند روز بعد متوجه مرگ او شدیم. ما قصد قتل نداشتیم. با اعتراف وی، همدستش نیز بازداشت شد و گفتههای او را تائید کرد. آن دو روانه بازداشتگاه پلیس شدند. تحقیقات از این دو نفر ادامه دارد.
- 15
- 3