به گزارش ایسنا، پیش از ظهر امروز در یکی از شعب بانک تجارت شهر قزوین یک سرقت مسلحانه اتفاق افتاد، سرقتی که با سر و صدای زیادی مواجه شد، خبرنگار ایسنا برای اطلاع بیشتر از این حادثه به سراغ شاهدان عینی ماجرا رفت و با آنها به گفت و گو پرداخت.
«امامعلی علیمحمدی» صاحب مشاور املاکی است که همجوار بانک است، وی در اینباره میگوید: زمانی متوجه سرقت مسلحانه شدم که رئیس بانک با عجله از بانک خارج شد و در را قفل کرد و بلافاصله صدای شلیک دو تیر از داخل بانک آمد.
وی افزود: پسر من و یکی از همسایهها برای جلوگیری از فرار سارق بلافاصله موتور سارق را به زیرپله یکی از همسایهها بردند و سپس با نیروی انتظامی تماس گرفتیم که پس از چند بار تماس نیروی انتظامی بعد از ۱۰ دقیقه به محل رسید.
این شاهد عینی میگوید: نیروی انتظامی با محاصره کامل بانک همه درها را بست و حتی به پشت بامها رفتند تا از فرار سارق جلوگیری کنند که خوشبختانه سارق را دستگیر کردند و با ماشین بردند، میگویند دو نفر برای سرقت آمده بودهاند اما ما فقط یک نفر را دیدیم.
یکی از جوانان محله میگوید: با دیدن سارق جا خوردم چون او « الف. غ» از همسایگان ما است و خانهاش در شهرک میرداماد و نزدیک همین بانک است، ۲۷ سال است که همدیگر را میشناسیم و از کودکی با وی آشنا هستم.
وی میگوید: «الف» حدود ۳۰ سال سن دارد و مجرد است، تاکنون خلافی از او سر نزده است به طوری که در این چند سال ما حتی یکبار دعوا کردن او را با کسی ندیدیم، اما از نظر روحی و روانی دارای اختلال است و به اصطلاح او در محل یک آدم «کارت قرمزی» بود.
این جوان تصریح میکند: «الف» معتاد و اهل درگیری نبود، پدرش گهگاهی شکار میکرد و این اسلحه شکاری هم برای پدرش است، امروز هم در حالی که صورت خود را با چفیه پوشانده بود به بانک وارد شده است و قصد دزدی با اسلحه شکاری داشته است.
وی تصریح میکند: او بیشتر وقت خود را در بیابانها میگذراند و برای این که بعد از سرقت بتواند فرار کند و مثل همیشه به بیابان برود یک شیشه نوشابه! بنزین پشت موتورش گذاشته بود تا بنزین کم نیاورد حتی پوتینهای شکارش را در پشت موتور آویزان کرده بود.
خداکند مسئولان مطلع شوند که او مشکل روحی روانی دارد!
این جوان خاطرنشان میکند: «الف» در این وادیها نبود تنها مشکل آن اختلال روحی و روانی است، خدا کند مسئولان قضایی بفهمند مشکل روانی دارد، اگر چه همه این اتفاقات ریشه در بیکاری دارد و با حل مشکل اشتغال شاهد حوادث اینچنینی نخواهیم بود.
زنی که خود را مادر یکی از دوستان «الف-غ» معرفی میکند، تصریح میکند: او ساکن شهرک میرداماد است و با پسر من هر روز فوتبال بازی میکردند، او دچار اختلال روحی است و بیشتر عمر خود را در بیابانها صرف شکار کبک و گوسفند بیابانی میکند.
وی میگوید: پس از شنیدن صدایی احساس کردم که تصادف شده است اما وقتی بیرون از خانه آمدم متوجه شدم که قضیه سرقت از بانک است و سارق «الف» خودمان است، او معتاد نیست پسرم همیشه میگفت که این دارای اختلال روحی است.
این زن تصریح میکند: وقتی رئیس بانک در را قفل کرد، «الف-غ» دیگر مردم را رها کرده بود و به پشت در آمده بود و میخواست از بانک خارج شود که موفق نشد و پلیس بعد از ۱۰ دقیقه آمد او را دستگیر کرد.
مرد میوهفروشی که روبه روی بانک میوه میفروشد نیز میگوید: مشغول کار بودم که دیدم یک نفر با موتور آمد و اسلحه را روی دوشش انداخت و رفت داخل بانک با توجه به اینکه اسلحه وینچستر داشت فکر نمیکردم سارق باشد، چون این اسلحه شکاری است.
وی میگوید: فرد موتوری که وارد بانک شد در عرض چند دقیقه رئیس بانک آمد بیرون و در را بست، پس از بسته شدن در دو تا تیر هوایی زد و پس از آن هم پلیس آمد و او را دستگیر کرد.
صاحب مغازه نمایشگاه ماشین نیز میگوید در این حادثه یک نفر از کارمندان بانک زخمی شد و پولها برزمین ریخته شده بود اما بعد از آمدن نیروی انتظامی سارق ساکت ایستاه بود و در برابر آنها مقاومتی از خود نشان نداد و به راحتی تسلیم شد.
به گزارش ایسنا، در پی این حادثه سارق توسط نیروی انتظامی دستگیر و برای پیگیری بیشتر به دادستانی قزوین منتقل شد و جوانب مختلف حادثه توسط دادستان قزوین در حال بررسی است.
- 15
- 5