بیستم مرداد سال ۹۴، جسد زنی جوان درمزرعهای پیدا شد.کارآگاهان درجریان تحقیقات جنایی دریافتند چند روز قبل موضوع ناپدید شدن این زن به پلیس آگاهی اعلام شده است.
سرانجام پس ازشناسایی جسد زن گمشده، شوهرش بازداشت شد. کارآگاهان درتحقیقات میدانی دریافتند زن وشوهراز مدتها قبل با هم اختلافهای شدید داشتهاند.
بنابراین متهم تحت بازجوییهای تخصصی قرارگرفت تا اینکه لب به سخن گشود و با اعتراف به قتل همسرش گفت: «این اواخرهمسرم حسابی سر ناسازگاری با من گذاشته بود و به همین خاطر از دستش عصبانی بودم و روزحادثه هم ازشدت ناراحتی و پس ازجروبحث شدید خفهاش کردم.
بعد با روسری خودش پاهایش را به بدنش بستم و به این صورت جسدش را در یک گونی آرد انداختم و با موتورم آنرا به بیرون از شهر منتقل کردم. چنان حالم پریشان بود که دیگر نمیدانستم چکار کنم، حتی ازفرزندم غافل شدم. به همین خاطر با اتوبوس به خرمآباد رفتم. تا اینکه دستگیرشدم.»
درجلسه دیروز دادگاه، اولیای دم برای قاتل فرزندشان خواستار قصاص شدند. در ادامه دادگاه، عامل قتل گفت: «زنم از دست فامیلهایش عصبانی بود. یکی ازآنها او را به جشن دعوت نکرده بود و از همین موضوع بشدت عصبانی بود. من هم تصمیم گرفتم او را بیرون ببرم و با هم بگردیم.به همراه فرزند کوچکم و همسرم سوار موتور شدیم و به گردش رفتیم.
آخر شب که به خانه برگشتیم زنم به خاطر دعوت نشدن به جشن همچنان عصبانی بود و با من سر ناسازگاری گذاشت. بعد هم آنقدر مرا عصبانی کرد که با دستهایم گلویش را فشار دادم تا اینکه مرد. اما فکر کردم خوابیده است و وقتی به سراغش رفتم متوجه شدم جان سپرده است.»
در پایان جلسه دادگاه، قضات وارد شور شدند تاحکم متهم را صادر کنند.
- 10
- 1