پنجشنبه ۰۱ آذر ۱۴۰۳
۱۰:۳۱ - ۱۳ مرداد ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۵۰۳۰۳۲
جرم و جنایت

بله شوم عروس خانم به دومین داماد

بیوه میانسال با امید به رفاه، آسایش و آینده‌ای روشن در دومین ازدواج همسر مردی شد که نه تنها زندگی‌اش را به تلخکامی کشاند بلکه همه دارایی ‌اندکش را هم به یغما برد و پا به فرار گذاشت.

محبوبه -۴۱‌ساله- همراه با دختر معلولش به شعبه ۲۶۱ مجتمع قضایی ونک مراجعه کرده بود تا قاضی دادگاه به شکایتش رسیدگی کند. آنها در راهروی مجتمع پشت در دادگاه نشسته بودند تا نوبت رسیدگی به پرونده‌شان برسد.

 

زن نگون بخت در شرح داستان زندگی‌اش گفت:

 

-‌ فکر می‌کردم دوستم دارد و هرچه می‌گفت گوش می‌کردم اما با فریب و نیرنگ هرچه ‌اندوخته بودم را برداشت و فرار کرد. بعد ‌از آن بود که فهمیدم قبل از من دو بار ازدواج کرده، اما گفته بود فقط یک بار نامزد کرده... عجب آدم شارلاتانی بود... حتی یارانه‌ام را هم به نامش کرده بود و حالا مانده‌ام با این همه بدبختی چه‌کار کنم؟

 

محبوبه که خیاط‌ بود عادت داشت از صبح تا شب در تولیدی‌های لباس جنوب شهر کار کند. همسر اولش بعد از اعتیاد او را با یک پسر نوجوان و دختر معلول‌شان تنها گذاشت و زیر پل جوادیه گم شد. محبوبه هم ارث پدری‌اش را گرفت و با ۲۰ میلیون تومان یک طبقه از خانه‌ای قدیمی را اجاره کرد و با کار در خیاط‌خانه‌ها و تولیدی‌ها زندگی خود و دو فرزندش را می‌چرخاند.

 

او موفق شده بود پسرش را به یک دانشگاه دولتی بفرستد، دخترش هم در مدرسه استثنایی درس می‌خواند. ودیعه خانه‌ را هم به ۴۰ میلیون تومان رسانده بود. محبوبه هیچ وقت فکر شوهر کردن نبود تا اینکه پای جلیل که راننده بود به زندگی‌اش باز شد. بعد از آن «عصمت» همکار چرخکار او زیر پایش نشست که؛ «تا کی می‌خواهی تنها بمانی؟ تا بر و رویی‌داری باید شوهر کنی و...»

 

جلیل، مردی ۴۵ ساله بود که به خودش خوب می‌رسید و لباس‌های شیک می‌پوشید. زبان چرب و نرمی داشت و سعی می‌کرد با رساندن محبوبه به خانه‌اش دل او را به‌دست آورد. در همان روزها به محبوبه گفت که همسر اولش خیانت کرده و بعد با درخواست مهریه ۵۰۰ سکه‌ای‌اش همه دارایی، خانه و ماشینش را در مشهد توقیف کرده است.

 

جلیل ابتدا پیشنهاد ازدواج موقت داد، اما محبوبه قبول نکرد و قول داد اگر ازدواجشان دائمی شود جلیل به جای اقامت در مسافرخانه با آنها زندگی کند. بچه‌های محبوبه هم از جلیل استقبال کردند و خوشحال بودند که مادرشان از تنهایی درآمده است. اما مدتی بعد جلیل سرکار نرفت و بهانه آورد که؛ «خوب نیست زن و شوهر در یک جا کار کنند.»

 

یک روز هم گفت: «خوبیت ندارد که سند اجاره نامه به‌نام زن باشد، چون باعث خجالتش می‌شود...» محبوبه با خانه‌نشینی جلیل ناچار بود بیشتر کار کند، با این حال همسرش را دوست داشت و نمی‌خواست برای بار دوم مهر طلاق به شناسنامه‌اش بخورد.

 

برای همین هر چه جلیل می‌گفت، عمل می‌کرد. اما یک هفته بعد از آن وقتی به خانه‌اش آمد صاحبخانه را دید که با برگه تسویه حساب جلوی در ایستاده است. همان‌جا بود که خبردار شد جلیل پول ودیعه خانه را از صاحبخانه گرفته و با چمدان لباس‌هایش فرار کرده است.

 

«وقتی صاحبخانه خواست خانه را خالی کنم نه پول ودیعه داشتم و نه حقوقی که بتوانم جایی اجاره کنم. ناچار شدم بروم خانه یکی از همکاران. الان سه ماه است که از شوهرم خبر ندارم. وقتی به مادرش تلفن زدم به گریه افتاد و او را نفرین کرد. راستش این حرف‌ها برای من شوهر و خرجی نمی‌شود. الان حتی پول ندارم سرویس رفت و آمد دخترم به بهزیستی را بپردازم و ناچارم طفلکی را با خودم سر کار ببرم. مانده‌ام چه کنم؟ مهریه و طلبم پیشکش، این مرد حتی نمی‌آید طلاقم بدهد و...»

 

ناگهان در اتاق دادگاه باز شد و مراجعه کننده‌ها بیرون آمدند. محبوبه بلافاصله رفت و جلوی قاضی «محمود سعادت» ایستاد. سپس مشکل فرار همسرش و پرونده دادخواست طلاقش را مطرح کرد و گفت: «آقای قاضی کاش چشم‌هایم را باز کرده بودم. بعد از ۱۰ سال سختی در چاله زندگی با این بی‌معرفت افتاده‌ام. اگر می‌شود نامه‌ای به دستم بدهید که بروم سهم یارانه‌ام را جدا کنم و خودم بگیرم.»

 

قاضی که با آرامش به حرف‌های محبوبه گوش می‌داد، گفت: «پرونده دادخواست شما در جریان رسیدگی است و هر زمان که رأی طلاق شما صادر شد می‌توانید حق و حقوق خودتان را از شوهرتان بگیرید. اما به‌علت نامشخص بودن مکان شوهرتان در حال حاضر باید صبر کنید تا مراحل قانونی پرونده طی شود.»

 

به‌محض اینکه محبوبه از دادگاه بیرون آمد، گفت: «حالا باید بروم مشهد پیش خانواده‌ام...» بعد از آن دست دخترمعلولش را گرفت و با اندوه و ناامیدی از مجتمع قضایی ونک خارج شدند.

 

 

ion.ir
  • 15
  • 4
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
ویژه سرپوش