دوشنبه ۰۵ آذر ۱۴۰۳
۰۸:۳۲ - ۳۰ مرداد ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۵۰۷۱۲۲
جرم و جنایت

ناگفته های جدید حمید صفت درباره قتل ناپدری اش

حمیدصفت,اخبار حوادث,خبرهای حوادث,جرم و جنایت
خواننده «رپ» متهم به قتل: قصد کشتن نداشتم ، فقط می خواستم او را بترسانم.

خواننده «رپ» که به اتهام قتل شوهرمادرش بازداشت شده بود، صبح دیروز پس از انتقال به شعبه سوم بازپرسی دادسرای جنایی تهران جزییات روزحادثه را تشریح کرد.رسیدگی به این پرونده از روزسه‌شنبه گذشته وهمزمان با انتقال پیکرنیمه جان مرد ۶۶ ساله‌ای به بیمارستان فیروزگرتهران آغاز شد.

 

این درحالی بود که مرد مصدوم قبل ازمرگش اعلام کرده بود ازسوی پسر همسرش که یکی از خوانندگان رپ ایران است هدف ضربه‌های مهلک قرارگرفته است.

 

سه روز بعد از این ماجرا بود که هوشنگ روی تخت بیمارستان جان باخت و بازپرس سید سجاد منافی آذر دستور بازداشت خواننده جوان را به اتهام قتل صادر کرد. متهم ۲۶ ساله، صبح دیروز درحضور بازپرس جنایی به تشریح جزییات روزحادثه پرداخت.

 

چطور دستگیر شدی؟

زمانی که از فوت شوهر مادرم با خبر شدم به کلانتری ۱۴۵ ونک رفتم تا همه چیز را درباره اتفاقی که افتاده بود توضیح بدهم.چراکه من وپدرخوانده‌ام با هم رفیق بودیم و به هیچ عنوان قصد کشتن او را نداشتم.ضمن اینکه همه می‌دانند خیلی دوستش داشتم.

 

چرا این اتفاق افتاد؟

باورکنید فقط می‌خواستم او را بترسانم. آن هم برای اینکه مادرم را مورد ضرب و شتم قرارداده بود. البته آن‌طور که به من گفتند اورژانس هم دیر به محل رسیده بود.با این حال برای اینکه بدانید ۱۲ سال با او زندگی کردم و مثل دو تا دوست بودیم. دو روز قبل از حادثه که تلفن همراهش خراب شد با اینکه آن زمان وضع مالی خوبی نداشتم اما برایش یک گوشی به سلیقه خودش خریدم.

 

همیشه دست بزن داشت؟

او طی این ۱۲ سال که با مادرم زندگی می‌کرد همیشه او را کتک می‌زد. حتی زمانی که به آلمان می‌رفتند.البته مادرم به ما چیزی نمی‌گفت ولی ما بخوبی می‌دانستیم چه اتفاقی افتاده است. اوحتی یکبار برای مادرم چاقو کشیده و مدام به خواهر و مادرم فحاشی می‌کرد. اما همیشه سعی می‌کردم مادرم را آرام کنم.

 

 شغلش چه بود؟

او مقیم آلمان بود و دوفرزندش هم فنلاند زندگی می‌کنند. اما هر چند وقت یکبار به ایران می‌آمد. در برلین عتیقه فروشی داشت، اما درآمدش خوب نبود و برای همین مدام به ایران می‌آمد. بدی ماجرا این بود که وقتی به ایران می‌آمد بیکار بود که همین موضوع باعث می‌شد مدام مادرم را اذیت کند و باهم دعوایشان شود. حتی بارها به او گفتم اگرنیازبه کاردارد برایش کاری دست و پا کنم تا سرگرم باشد اما قبول نمی‌کرد.

 

 روز حادثه چه اتفاقی افتاد؟

شب قبل مادرم و همسرش یک میهمان از آلمان داشتند. مادرم با من تماس گرفت که میهمانشان را به فرودگاه ببرم اما چون وسیله نداشتم این کار را خود مادرم انجام داد. صبح ساعت ۷ بود که برادرم از امریکا تماس گرفت وخبرداد که بازهم مادرمان کتک خورده است.با شنیدن این خبر خیلی ناراحت شدم. می‌دانستم مادرم به خاطر بردن میهمانش به فرودگاه بیدار است.

 

به همین خاطر به او زنگ زدم و حالش را پرسیدم که درباره کتک خوردن چیزی نگفت.با این حال قرار شد آن روز برای برداشتن لباس هایم به خانه بروم. ظهر بود که مادرم تماس گرفت وگفت که معلم آوازش زودتر می آید.به همین خاطر از  من خواست زودتر به خانه بروم. این‌طور شد که ازدفتر شرکتم خارج شده و راهی خانه مادرم شدم.

 

بیشتر بخوانید: زندگینامه حمید صفت

 

بعد چه اتفاقی افتاد؟

همین که وارد شدم، شوهر مادرم را دیدم که روی مبل سمت چپ نشسته بود. ظهر ۲۴ مرداد بود. به او گفتم مگر قرار نبود مادرم را کتک نزنی. او هم گفت: زدم که زدم. از این حرفش خیلی ناراحت شدم و گلدان شیشه‌ای روی میزآشپزخانه را برداشته و به طرفش پرتاب کردم. البته طوری هدف گرفتم که گلدان به سمت راست مبل بخورد و به او اصابت نکند.

 

همان موقع او خواست بلند شود و به من هجوم بیاورد که به طرفش رفتم. مادرم با دیدن این صحنه بین ما قرار گرفت و سعی کرد به دعوا خاتمه دهد. با این حال ضربه‌ای به صورت هوشنگ زدم و درحالی که به خاطر وجود مادرم نمی‌توانستم خوب ببینم، دهان و دماغ او را گرفتم.

 

با سر و صدای ما همسایه‌ها زنگ خانه را به صدا درآوردند. من او را رها کردم. مادرم به سمت در رفت و هوشنگ در این فرصت به سمت آشپزخانه رفت تا چاقو بردارد که مانعش شدم.اوهم لیوان آبی که روی میزآشپزخانه بود را برداشت. اما چون داخل لیوان آب بود لیز خورد و من توانستم آن را از دستش بگیرم. در این میان بود که همسایه‌ها آمدند و ما را از هم جدا کردند.

 

اما او همچنان فحاشی می‌کرد که من و مادرم از خانه خارج شدیم. می‌دانم که همسایه‌ها چند ساعتی نزد پدرخوانده‌ام بودند و بعد هم او را ساعت ۳ بعد از ظهر همان روز به بیمارستان فیروزگر انتقال دادند. البته من شنیدم که اورژانس خیلی دیر کرده بود.

 

 علت مرگ ضربه شدید به سر در ناحیه آهیانه گیجگاه راست مقتول اعلام شده است. در این مورد چه می‌گویی؟

زمانی که مادرم بین ما بود، او سعی می‌کرد که به هرطریقی از جا بلند شود و مرا بزند. تصور می‌کنم در این گیر و دار سرش به دکور یا مبل یا دیوار خورده باشد.

 

کجا زندگی می‌کنی؟

در همان خانه‌ای که با مقتول درگیر شدم. من با مادرم و همسرش زندگی می‌کردم. البته بیشترشب‌ها در شرکتم می‌ماندم.

 

خب چرا با این وضعیت شوهر مادرت از او جدا نشد؟

به خاطر بیماری هپاتیت سی که داشت ۳۰ درصد از کبدش از کار افتاده بود و اگر آمپول ضد افسردگی نمی‌زد وضع روحی‌اش خیلی بد می‌شد. در تمام این مدت مادرم نزد او بود و کمکش کرد ولی وقتی عصبانی می‌شد محبت‌های مادرم را از یاد می‌برد.

 

تحصیلات مادرت چیست؟

دیپلم دارد و درکارهای خیریه و سخنرانی‌های زیادی شرکت می‌کند.

 

 با خوانندگی ات مخالف نبود؟

اصلا، اتفاقاً مشوقم هم بود.

 

از پدرت خبر داری؟

حدود ۵ سالی می‌شود که نمی‌دانم او کجاست و چکار می‌کند.

 

آیا می‌دانی که تمام رسانه‌ها وشبکه‌های مجازی اخباروعکس هایت را منتشرکرده اند؟

نه نمی‌دانم.[بعد هم با دیدن عکس‌هایش در اینستا گرام و تلگرام به گریه افتاد. و...]

 

 

 

 

iran-newspaper.com
  • 14
  • 6
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۷
در انتظار بررسی: ۱۴
غیر قابل انتشار: ۱۵
جدیدترین
قدیمی ترین
حمید یک خاننده در خصوص فرهنگ و اجتماع است و اصلا اون ناپدریشو نکشته
حمید قاتل نیست او میخواسته مادرش رو نجات بده باور نمیکنم او قاتل باشه
حمید قاطل نیست او میخواسته مادرش رو نجات بده
خود خداهم ميدونه كه قاتل نيس
من باور نمیکنم حمید قاتل باشه وحتی اگه هم قاتل باشه برا دفاع از مادرش بوده وفکر نمیکنم هیچ تاثیری روی محبوبیت او داشته باشه
او یک پسر کل هست و عاشق مادرش بوده و این مرد لیاقت زندکی رو هم نواسته و من میدانم که این پسر کل من بی کناه هست علی نکهدارت باشد پسر قشنکم از هلندم جعفر
او یک پسر کل هست و ع...
قاتل قاتل است
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
ویژه سرپوش