مرد جنایتکار انگیزهاش از این جنایات را بیاحترامیها و اعتیاد مقتولان عنوان کرد، اما پیرمرد تنها شخصی نیست که فرزندخواندهاش را به قتل رسانده و پروندههای دیگری نیز با همین مضمون در دادسرا تشکیل و متهمان آن نیز بازداشت شدند.
این جنایت در حالی رازگشایی شد که ماجرای قتل پدرخوانده و فرزندخواندهها متفاوت است.
گزارشی که میخوانید نمونههایی از پروندههایی است که پدرخواندهها دست به قتل فرزندخواندهها زدهاند.
قتل سبحان کوچولو
ماجرای این کودکآزاری مربوط میشود به چهارشنبه ۱۰ مهر ۹۲، هنگامی که پسرک هشت ساله بیدار شد تا به مدرسه برود، اما در غیاب مادرش با حمله ناپدری به کما فرو رفت.
سبحان بلافاصله توسط ناپدری و مادرش به بیمارستان منتقل شدند، اما ناپدری جوان زمانی که وضعیت او را وخیم دید پا به فرار گذاشت. با توجه به دست داشتن مرد جوان در این ماجرا دستور بازداشت او صادر شد و همزمان با آغاز تحقیقات برای دستگیری «محمد»، ناپدری شکنجهگر خود را به پلیس معرفی کرد و گفت: چند سالی است که شیشه میکشم و صبح روز حادثه نیز وقتی سبحان از خواب بیدار شد ناگهان در یک لحظه عصبی شدم و با لوله جاروبرقی به جان کودک بیدفاع افتادم، وقتی به خودم آمدم دیدم پسرک بیهوش روی زمین افتاده است، اما دیگر دیر شده بود و نمیتوانستم کاری کنم.
متهم پرونده بازداشت شد و سبحان کوچولو پس از دوماه کما جان خود را از دست داد.
مرگ با مواد مخدر
سوگند، یکی دیگر از قربانیانی است که قاتلش ناپدری اش بود. شامگاه ۲۵ مرداد ۸۹، زنی به پلیس مراجعه کرد و از شوهر دومش به اتهام قتل دخترش شکایت کرد.
به این ترتیب مرد جوان بازداشت شد و همزمان پزشکی قانونی علت مرگ دختربچه را مصرف قرصهای مخدراعلام کرد. این در حالی بود که آثار کبودی روی گردن کودک نشان میداد او بشدت کتک خورده و شکنجه شده است.
هر چند مرد جوان هرگز به قتل اعتراف نکرد و مدعی شد به کودک مواد مخدر نداده است.
قتل در سرویس مدرسه
این بار ناپدری در سرویس بهداشتی مدرسه دست به جنایت زد و انگیزه این قتل را انتقام از همسرش عنوان کرد.
ماجرا از این قرار بود که عامل این جنایت در حالی که کلاهی به سر داشت وارد حیاط مدرسه در خیابان سعدی قزوین شد و با بردن امید ـ فرزندخوانده هشت سالهاش ـ به سرویس بهداشتی مدرسه، او را با ضربات متعدد چاقو به قتل رساند و بلافاصله از محل گریخت.
ساعتی بعد در حالی که تحقیقات کارآگاهان برای دستگیری او آغاز شده بود، مرد جنایتکار خود را تسلیم کرد. او درباره انگیزهاش گفت: مدتی قبل مادر امید را به عقد موقت خود در آوردم و مدتی با او زندگی کردم، اما از مدتی پیش با وی دچار کشمکش و درگیری شدم و میخواستم از همسر صیغهایام انتقام بگیرم.
مرگ به خاطر گریستن
۱۸ آبان ۹۳، زن و مردی دختربچهای ۱۸ماهه را به بیمارستان امام رضا(ع) شهرستان بیرجند بردند و مدعی شدند بچه هنگام بازی داخل جوی آب افتاده و فوت کرده است، اما جراحات روی بدن دخترک، مطابقت با چیزی که زوج جوان به زبان میآوردند نداشت و همین مساله باعث شد موضوع به پلیس اعلام شود. از آنجا که احتمال میرفت دختر ۱۸ ماهه قربانی کودکآزاری شده، تحقیق از خانواده او صورت گرفت و مادر بچه همچنان مدعی بود بچه هنگام بازی دچار حادثه شده است، اما پزشکی قانونی علت فوت کودک ۱۸ماهه را اصابت ضربههای مختلف به بدن اعلام کرد و همین موضوع باعث شد زوج جوان دستگیر شوند.
زن جوان که در برابر مدارک پلیسی قرار گرفته بود به ناچار به قتل اعتراف کرد و گفت: مدتی قبل از همسرم جدا شدم و به عقد همسر دومم درآمدم و با رضایت او دخترم را نزد خود نگه داشتم. داخل آشپزخانه بودم که دخترم شروع به گریه کرد و من برای خرید تنقلات از خانه بیرون رفتم و زمانی که به خانه برگشتم شوهرم گفت حال بچه خوب نیست و او را به بیمارستان آوردیم.
با مشخص شدن این موضوع تحقیقات از پدر ناتنی صورت گرفت و او به قتل کودک اعتراف کرد و گفت: بچه گریه میکرد و من عصبی شده بودم به همین دلیل لگدی به پشت او زدم که با سر روی زمین افتاد. دیگر نمیدانم چرا کتکزدن را ادامه دادم.
- 11
- 2