شنبه ۰۳ آذر ۱۴۰۳
۱۰:۴۴ - ۰۶ شهریور ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۶۰۱۲۵۰
جرم و جنایت

ماجرای مرد محکوم به قصاصی که ۲۷ سال در بند است

قصاص متهم به قتل,اخبار حوادث,خبرهای حوادث,جرم و جنایت

اسماعیل از ۲۷ سال پيش به جرم قتل در زندان به سر می‌برد و اين روزها چشم ‌انتظار كمك خيرين براي آزادي و بازگشت به خانه است.

 

ماجراي اسماعيل بر مي‌گردد به يكي از شب‌هاي پاييزي ۲۷ سال پيش كه او ناخواسته دستش به خون مرد موتورسواري آغشته شد. يك روز بعد از ماجراي قتل، پليس او و دوستش را دستگير و پس از برگزاري چند جلسه‌ دادگاه، هر دوی‌شان به قصاص محكوم شدند .همدست اسماعيل سال‌ها بعد در زندان فوت كرد و حالا او مانده است و كابوس طناب داركه هر شب به سراغش مي‌آيد.

 

اسماعيل براي آزادي بايد ٢٠٠ ميليون تومان بپردازد ولی هر چقدر دویده و از هر کسی کمک خواسته به در بسته خورده‌است. به همين خاطر با او به گفت و گو نشسته ايم تا از ماجرای ۲۷ سال پیش تعریف کند.

 

از ماجراي قتل براي‌مان بگو.

سال ٦٩ تازه ١٩ ساله بودم و هشت ماهي بيشتر از از ازدواجم نمي‌گذشت، همسر م هم باردار بود. مراسم شيريني‌خوران يكي از دوستانم بودکه من هم دعوت‌شده بودم. وقتي وارد مجلس شدم، ديدم همه دوستانم که آنجا بودند، مشغول مصرف مشروبات الكلي هستند. با اينكه تا آن روز حتي يك بار هم لب به مشروب نزده بودم اما آن روز براي اينكه جلوي دوستانم كم نياورم، پا به پاي آن‌ها مشروب خوردم.

 

حدود ساعت پنج عصر به همراه يكي از دوستانم به نام «حميد» از مراسم بيرون آمديم. حالم خيلي خراب بود. همسرم خانه پدرش بود و بايد به دنبالش مي‌رفتم. خانه پدر همسرم و خانه ما در يكي از روستاهاي بين آستانه‌ اشرفيه و لاهيجان است.

 

من و حميد خودمان را به ايستگاه تاكسي رسانديم. هرچه منتظر مانديم از تاكسي خبري نشد.به همين خاطر از آستانه اشرفيه به لاهيجان رفتيم شايد آنجا بتوانيم موتوري كرايه كنيم.

 

به لاهيجان رفتيم اما متاسفانه به خاطر اينكه جاده منتهي به روستاي‌مان پر از دست‌انداز بود، هيچ كس راضي نمي‌شد ما را ببرد تا اينكه موتورسواري قبول كرد تا در ازاي دريافت نفري ۱۰۰ تومان ما را به مقصد برساند. قبول كرديم و سوار شديم. در طول مسير چند بار حالم به هم خورد تا اينكه به كنار رودخانه رسيديم.

 

بعد چه اتفاقي افتاد؟

وقتي به كنار رودخانه رسيديم، دوباره حالم بد شد. مرد موتورسوار نگه داشت. اين بار فكر كرد من فیلم بازی می‌کنم و قصدمان چیز دیگری است. به همين خاطر به من و حميد ناسزا گفت. همين موضوع باعث شد با او گلاويز شويم.

 

درجريان همين درگيري حميد با چاقويی كه همراهش بود به سمت مردموتورسوار حمله كرد اما چون مقتول درشت هيكل و قوي بود، من ودوستم را حسابي كتك زد. ديگر چيزي به خاطر نمي‌آورم تا آنجايي كه حميد از پشت دست‌هاي مرد موتورسوار را گرفت و گفت با چاقو بزنمش ومن هم زدم.

 

بعد چكار كرديد؟

وقتي آن مرد روی زمین افتاد، هر دو نفرمان از شدت خستگي بي‌هوش شديم. فكر كنم نيم ساعت بعد به هوش آمدم. هنوز گيج بودم. از مرد موتورسوار خبري نبود اما روی زمین خون زیادی ریخته بود. تا چند متر اطراف‌مان و حتي لاي علف‌ها را جست‌وجو كرديم اما هيچ اثري از او نبود.

 

فكر كرديم ترسيده و فرار كرده به همين خاطر موتورسيكلتش را برداشتيم و به راه افتاديم.حال‌مان خوب نبود و هيچ كنترلي روي رفتارمان نداشتيم. حميد را سر راه پياده كردم و به خانه خودم رفتم. آن زمان من و همسرم در خانه‌ پدرم زندگي مي‌كرديم.

 

همه با ديدن من در آن وضعيت شوكه شده‌بودند. به حدي حالم خراب بود كه وقتي سرم را روي زمین گذاشتم، بي‌هوش شدم. صبح كه از خواب بيدار شدم، همسرم را بالاي سرم ديدم. او شب گذشته وقتي متوجه دير كردنم شده‌بود، خودش به خانه بازگشته‌بود. هنوز گيج بودم و نمي‌دانستم چه اتفاقي افتاده‌بود.

 

وقتي به خودم آمدم و اتفاقات شب قبل را به خاطر آوردم تازه فهميدم چه كاركرده‌ايم. خيلي ترسيده بودم. موتور سيكلت را برداشتم و آن را جلوي امام‌زاده رها كردم و دوباره به خانه برگشتم.

 

چگونه دستگير شدي؟

ساعت ۱۰ صبح، خانه پدرخانمم بودم كه پليس دستگيرم كرد. وقتي از خانه بيرون رفتم، حميد را ديدم كه داخل خودروي آگاهي نشسته‌بود. پليس شب قبل او را درحالي كه كنار جاده افتاده‌بود، پيدا مي‌كند و حميد هم ماجرا را براي ماموران تعريف مي‌كند.

 

بر سر مرد موتورسوار چه آمده بود؟

فكر مي‌كرديم او فرار كرده و اميدوار بوديم اتفاق بدي برايش رخ نداده‌باشد اما همان روز خانواده‌اش به اداره پلیس رفته و گفته بودند که او گم شده‌است. تا هفت روز هيچ ردي از او به دست نيامد. حتي غواص‌ها رودخانه را نيز جست‌وجوكردند اما بدون نتيجه بود تا اينكه روز هفتم ۵۰۰ متر دورتر از محل درگيري، جسدش را لاي علف‌ها پيدا كردند.

 

از روند رسيدگي به پرونده‌ات بگو؟

با اينكه حميد اصرار داشت در جريان قتل دخالتي نداشته و من قتل را انجام داده‌ام اما پس از برگزاري پنج جلسه دادگاه در سال ۷۰ با توجه به شواهدي كه در پرونده وجود داشت، قاضي هر دو نفرمان را به اتهام مشارکت در قتل به قصاص محكوم كرد و اين حكم در ديوان عالي كشور نيز تاييد شد.

 

در اين همه سال‌،هيچ اتفاقي در پرونده‌ات رخ نداد؟ خانواده‌ات براي گرفتن رضايت از اولياي دم كاري انجام ندادند؟

پدر و مادرم چند سال پيش از دنيا رفتند ولی زماني كه زنده بودند، همه تلاش خود را كردند تا شايد بتوانند رضايت اولياي دم را بگيرند اما موفق نشدند.۲۰ سال در زندان بوديم تا اينكه با حكم دادگاه قرار شد من و حميد با وثیقه ۲۰ ميليون تومانی آزاد شويم.

 

گفتیم شايد بتوانيم بيرون از زندان، رضايت اولياي دم را پس از اين همه سال بگيريم. حميد همان سال سند جور كرد و آزاد شد. هرچند وقتي بعد از چندسال به زندان بازگشت به‌خاطر بيماري از دنیا رفت اما من نتوانستم سندي جور كنم و در زندان ماندم.

 

خانواده‌ام به هردري زدند تا اينكه دي سال ۸۵ يك نفر حاضر شد در ازاي دريافت ماهانه يك ميليون تومان، سندش را براي آزادي‌ام وثيقه كند. اما اين آزادي هم كمكي نكرد و نتوانستم رضايت اولياي دم را بگيرم.

 

در اين چند سال خواسته‌ اولياي دم براي اينكه رضايت بدهند، چه بود؟

آن‌ها اول قصاص می‌خواستند اما بعد آمدند و گفتند درخواست ديه داريم. حالا که ۲۷ سال از ماجرا گذشته، اولياي دم دو پسر و دو دختر مقتول هستند. يك بار گفتند ديه مي‌خواهيم و يك ماه فرصت دادند. اوايل تير امسال هم بعد از پيگيري مسئولان زندان، اولياي دم اعلام كردند كه حاضرند در ازاي دريافت ۲۰۰ ميليون تومان، رضايت دهند تا آزاد شوم.

 

از وضعيت خانواده‌ات بگو.

سه فرزند دارم. دخترم تازه عقد كرده بود كه دوباره به زندان برگشتم. بدون حضور من سرخانه و زندگي‌اش رفت و حالا نوه‌ام هفت سال دارد و قرار است امسال به كلاس اول ابتدايي برود.

 

همسرم تا مدتي قبل در مدرسه غيرانتفاعي كار مي‌كرد و خرج زندگي را در مي‌آورد اما پسرم به خاطر اينكه مادرش كار نكند تا سوم راهنمايي بيشتر درس نخواند و حالا براي اينكه كمك خرج خانواده باشد و مادر و برادر هفت‌ساله‌اش سختي نكشند، در باغ و مزرعه‌ مردم كارگري مي‌كند. اگر خیرین کمک کنند یا اينكه اولياي دم دیه را ببخشند و از من بگذرند، مي‌خواهم سال‌هايي كه دركنار خانواده‌ام نبوده‌ام را جبران كنم.

 

بنابر این گزارش، اسماعیل چند ماهی بیشتر فرصت ندارد تا رضایت خانواده مقتول را بگیرد و اگر موفق به این کار نشود، حکم قصاص او به اجرا گذاشته خواهد شد.

 

داود محبی

 

 

 

ghanoondaily.ir
  • 15
  • 3
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
ویژه سرپوش