پسر جوانی که متهم است دوستش را بهايندليل كه حاضر نشد وارد یک درگیری عاشقانه شود و از او برای تصاحب عشق دختر موردعلاقهاش حمایت کند، كور كرده است، یکبار دیگر پای میز محاکمه میرود.
متهم بهخاطر ابتلا به یک بیماری پوستی در زندان است و ادعا کرده توان ماندن در زندان را ندارد.
به گزارش خبرنگار شرق، تابستان ٩٤ مأموران از درگیری دستهجمعی چند مرد جوان در اسلامشهر باخبر شدند و وقتی به محل وقوع درگیری رسیدند متوجه شدند یکی از طرفین دعوا به نام صادق که از ناحیه چشم آسیب دیده بود پس از انتقال به بیمارستان بینایی چشمش را از دست داده است.
صادق ٢٨ساله پس از عمل جراحی در بازجوییها به کارآگاهان گفت: یک روز قبل از حادثه دو نفر از دوستانم به نامهای پوریا و احسان از من خواستند سر کوچه بروم؛ لباسهایم را تنم کردم و برای دیدن آنها به سر کوچه رفتم. ابتدا فکر کردم میخواهند چندساعتی دور هم باشیم اما هنگامی که آنها را دیدم، از من خواستند بهخاطر یک دختر با پسر جوانی درگیر شوم اما من قبول نکردم و به خانه برگشتم. دوستانم از این کار من ناراحت شدند؛ من به حرفهایشان توجه نکردم تا اینکه فردای آن روز زمانی که سوار خودرویم از محل کارم به خانه برمیگشتم پوریا و احسان را دیدم؛ آنها با موتور به من نزدیک شدند و جلوی راهم را گرفتند و از من خواستند از ماشین پیاده شوم اما من به حرفهایشان توجه نکردم و به راه خودم ادامه دادم؛ احسان با دیدن این صحنه فحاشی کرد حرفهای بدی زد که من را عصبانی کرد.
از ماشین پیاده شدم و با او درگیر شدم که رهگذران میانجیگری کردند، من هم سوار ماشین شدم. این مرد در ادامه گفت: ناگهان احسان به طرف من حمله کرد و با مشت به شیشه ماشینم زد میخواست شیشه ماشین را بشکند. شیشه را پایین کشیدم با او حرف بزنم که احسان با دسته چاقو به چشمم کوبید. بهاینترتیب با توجه به شکایت این مرد ٢٥ساله، احسان شناسایی و مورد بازجویی قرار گرفت.
او در بازجوییها به کارآگاهان گفت: مدتی پیش با دختری به نام ساناز آشنا شدم و به او علاقهمند شدم و میخواستم با او ازدواج کنم تا اینکه یک روز او را در خیابان با مرد غریبهای دیدم. موضوع را با دوستانم مطرح کردم و مدتی در جستوجوی آن مرد غریبه بودم اما نتوانستم او را پیدا کنم تا اینکه شب قبل از حادثه مرد غریبه را سر خیابانی که محل زندگی صادق و خانوادهاش بود دیدم. فکر کردم شاید صادق او را بشناسد بههمیندلیل سراغ صادق رفتم و از او کمک خواستم؛ اما او گفت در این ماجرا دخالت نمیکند و به خانه خودشان برگشت.
توقع چنین رفتاری را از صادق نداشتم و از این کار او عصبانی شدم و فردای آن روز با دیدن صادق با او درگیر شدم. بهاینترتیب، با توجه به شکایت صادق، اعترافات متهم و سایر مدارک موجود در پرونده کیفرخواست علیه متهم صادر و پرونده برای رسیدگی در اختیار شعبه دوم دادگاه کیفری استان تهران قرار گرفت كه در این جلسه شاکی قصاص چشم متهم را درخواست کرد.
در ادامه احسان در جایگاه قرار گرفت و گفت: قبول دارم با دسته چاقو به چشم صادق کوبیدم اما قصد کورکردن او را نداشتم و از این کار پشیمانم. با پایان گفتههای شاکی و متهم قضات وارد شور شدند و احسان را به قصاص چشم، پرداخت دیه و سه سال حبس محکوم کردند و دیوانعالی کشور نیز حکم را تأیید کرد اما در مرحله اجرا مسئولان زندان خبر دادند احسان به بیماری پوستی «TEN» دچار شده و براساس تشخیص پزشک نیازمند درمان است.
با تأیید این بیماری از سوي پزشکی قانونی، وکیل این متهم طبق ماده ٥٠٢ آیین دادرسی، تقاضای رسیدگی مجدد را به این پرونده کرد. با توجه به درخواست وکیل این متهم پرونده بار دیگر برای رسیدگی در اختیار شعبه دوم دادگاه کیفری استان تهران قرار گرفت تا قضات با توجه به بیماری احسان او را محاکمه کنند.
طبق ماده ٥٠٢ آیین دادرسی هرگاه محکومعلیه به بیماری جسمی یا روانی مبتلا باشد و اجرای مجازات موجب تشدید بیماری یا تأخیر در بهبودی وی شود، قاضی اجرای احکام کیفری با کسب نظر پزشکی قانونی تا زمان بهبودی، اجرای مجازات را به تعویق میاندازد. چنانچه در جرائم تعزیری امیدی به بهبودی بیمار نباشد، قاضی اجرای احکام کیفری، پس از احراز بیماری محکومعلیه و مانعبودن آن برای اعمال مجازات، با ذکر دلیل، پرونده را برای تبدیل به مجازات مناسب دیگر با درنظرگرفتن نوع بیماری و مجازات به مرجع صادرکننده رأی قطعی ارسال میکند. هرگاه حین اجرای مجازات، بیماری حادث شود و تعویق اجرای مجازات فوریت داشته باشد، قاضی اجرای احکام کیفری، ضمن صدور دستور توقف اجرای آن، طبق مقررات این ماده اقدام میکند.
- 11
- 2