دوم بهمنماه سال ٩٤ مردی با صدایی لرزان با پلیس ١١٠ تماس گرفت و از کشف جسد مرد جوانی در یک زمین کشاورزی واقع در ورامین خبر داد.
این مرد به مأموران گفت: کارگر یک زمین کشاورزی هستم. در حال کارکردن در زمین کشاورزی بودم که متوجه یک گودال مشکوک شدم یکی از همکارانم به نام احمد را صدا زدم. هنگامی که با احمد گودال را خالی کردیم متوجه دست یک انسان شدیم.
با اعلام این خبر، مأموران خود را به محل رساندند و متوجه شدند جسد متعلق به مرد جوانی است که سرش از بدن جدا شده است. به این ترتیب تلاش مأموران برای شناسایی هویت جسد آغاز شد تا اینکه مردی به اداره پلیس مراجعه و از گمشدن پسرش ساسان خبر داد و گفت: مدتی پیش پسرم برای کار از شهرمان به تهران آمد اما از اول بهمنماه هرچه با او تماس میگیرم تلفن همراهش خاموش است و دوستانش نیز از او خبر ندارند.
با اعلام این خبر و مشخصاتی که این مرد در اختیار پلیس قرار داد کارآگاهان احتمال دادند جسد کشفشده متعلق به پسر همین مرد است. بهاینترتیب برای تعیین هویت، او را به پزشکی قانونی منتقل کردند.
در ادامه تحقیقات با تأیید هویت ساسان ١٨ساله کارآگاهان کار خود را برای شناسایی عامل یا عاملان این جنایت آغاز کردند اما نتوانستند سرنخی در این زمینه پیدا کنند تا اینکه مرد جوانی به اداره پلیس مراجعه و ادعا کرد پسرعمویش ساسان را به قتل رسانده است.
این مرد جوان گفت: در یک کارگاه خیاطی همراه با پسرعمویم مجید کار میکنم و شبها هم همانجا میخوابم.یک شب مجید همراه با یکی دیگر از همکارانمان به نام شهرام درحالیکه لباسهایشان خونآلود بود به اینجا آمدند.آنها درحالیکه آشفته بودند، به من گفتند ساسان را به قتل رساندهاند و پس از چند دقیقه تصمیم گرفتند برای اینکه کسی متوجه نشود ساسان را به قتل رساندهاند آنجا را ترک کنند تا جسد ساسان را خاک کنند.
کارآگاهان با دردستداشتن این اطلاعات، مجید و شهرام را که هر دو ٢٠ساله بودند، بازداشت کردند و مورد بازجویی قرار دادند. شهرام در بازجوییها گفت: بچه بودم که پدرم را از دست دادم و در یک کارگاه خیاطی مشغول به کار هستم. مدتی پیش متوجه شدم ساسان همراه با پدرش از خانه مادرم سرقت کرده است برای همین نقشه کشیدم او را تنبیه کنم.
میدانستم مجید از ساسان دلخوشی ندارد برای همین شبی که ساسان به دیدن مجید آمد به او گفتم بیا باهم ساسان را تنبیه کنیم. موضوع سرقت از خانهمان را با ساسان مطرح کردم و با او درگیر شدم. از او خواستم برای دعوا به محل دیگری برویم. به همین بهانه او را سوار خودرو کردم به اطراف ورامین بردم و درحالیکه مجید او را نگه داشته بود چند ضربه چاقو به او زدم بعد از اینکه ساسان روی زمین افتاد مجید چاقو را برداشت و سرش را برید.
مجید نیز در بازجوییها به قتل اعتراف کرد و گفت: ساسان شوهر خواهرم بود. او همیشه خواهرم را کتک میزد و به پدر و مادرم بیاحترامی میکرد. مدتی پیش نیز متوجه شدم او با شهرام اختلاف پیدا کرده است و با پیامک یکدیگر را تهدید میکنند.
متهم در ادامه گفت: روز حادثه هنگامی که ساسان به دیدن من آمد شهرام از من خواست او را تنبیه کنیم و موضوع سرقت از خانهشان را پیش کشید به همین دلیل تصمیم گرفتند برای دعوا به محل دیگری بروند. ساسان سوار خودرو شد و شهرام پس از طی مسافت طولانی خودرو را نگه داشت. ساسان و شهرام با یکدیگر درگیر شدند هنگامی که درگیری آنها بالا گرفت شهرام از من خواست ساسان را نگه دارم تا او را بزند، ناگهان دیدم شهرام چند ضربه چاقو به ساسان زد و او روی زمین افتاد.
ترسیده بودم نمیدانستم چهکار کنم شهرام به من گفت اگر میخواهی بدبخت نشویم کار را تمام کن و سرش را ببر. ترسیده بودم و برای اینکه لو نرویم سر ساسان را بریدم. بعد از آن به کارگاه خیاطی برگشتیم که شهرام گفت بار دیگر به محل حادثه برگردیم تا جسد را خاک کنیم و کسی متوجه نشود ساسان به قتل رسیده است. برای همین به آنجا برگشتیم و جسد ساسان را خاک کردیم.
بهاینترتیب با توجه به شکایت اولیایدم، اعترافات متهمان و سایر مدارک موجود در پرونده کیفرخواست علیه متهمان صادر شد و پرونده برای رسیدگی در اختیار شعبه هفتم دادگاه کیفری استان تهران قرار گرفت و بهزودی متهمان برای ارائه دفاعیات پای میز محاکمه حاضر خواهند شد.
- 13
- 6