به گزارش شرق، رسیدگی به این پرونده از ٢٢ خردادماه سال ٩٢ به دنبال پیداشدن جنازه حلقآویز یک مرد جوان به نام بیژن در دستور کار مأموران کلانتری ۲۲ ملارد قرار گرفت. کارآگاهان به دنبال پیداشدن جسد این مرد جوان تحقیقات خود را در این زمینه آغاز کردند.
شوهرخاله بیژن که ابتدا جسد حلقآویز او را پیدا کرد، به کارآگاهان گفت: در محل کارم بودم که تلفن همراهم به صدا درآمد، آن طرف خط نگهبان یکی از باغهای ملارد بود که به من گفت حال بیژن خوب نیست و خودت را به اینجا برسان. با شنیدن این حرف خودم را به باغی که آدرسش را داده بود، رساندم اما در کمال ناباوری دیدم بیژن حلقآویز شده است. هنگامی که او را پایین آوردم متوجه شدم بیژن جان سپرده که همان هنگام با پلیس تماس گرفتم.
این مرد در ادامه تحقیقات به کارآگاهان گفت: تاجایی که من اطلاع دارم بیژن با کسی دشمنی نداشت. او مدتی پیش همراه خانوادهاش به خواستگاری دختر مورد علاقهاش رفته بود و قصد داشت خانواده تشکیل دهد. اما خانواده آن دختر درخواست ١٢ میلیون تومان شیربها کردند و بیژن فقط چهار میلیون تومان پول داشت. ممکن است به خاطر ناکامی در ازدواج با دختر موردعلاقهاش دست به خودکشی زده باشد.
درحالیکه فرضیه خودکشی بیژن قوت گرفته بود پلیس متوجه شد از آن روز به بعد نگهبان باغ به نام اکبر ناپدید شده است. بهاینترتیب تلاش برای پیداکردن ردی از او آغاز شد اما در نهایت پلیس نتوانست ردی از او پیدا کند و برای اکبر بهعنوان مظنون در قتل بیژن کیفرخواست صادر كرد و پرونده برای رسیدگی در اختیار شعبه ٧٤ دادگاه کیفری استان تهران قرار گرفت. در آن جلسه اولیایدم با درخواست قصاص برای اکبر ادعا کردند او بیژن را به قتل رسانده و پس از جنایت به افغانستان گریخته است.
اما در پرونده مدرک محکمی علیه اکبر وجود نداشت در نتیجه قضات اکبر را از قتل بیژن تبرئه کردند. اما این حکم در شعبه هفتم دیوان عالی کشور مورد رسیدگی قرار گرفت و تأیید نشد. بهاینترتیب رسیدگی دوباره به پرونده از سر گرفته شد و پرونده درحالیکه اولیای دم این بار ادعا کردند مدارکی دارند که نشان میدهد اکبر قاتل پسرشان است در اختیار شعبه چهارم دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی عبداللهی قرار گرفت. در این جلسه پس از قرائت کیفرخواست از سوی نماینده دادستان پدر بیژن در جایگاه ویژه ایستاد و گفت: پسرم قصد ازدواج با دختر مورد علاقهاش را داشت به همین خاطر امکان اینکه دست به خودکشی زده باشد وجود ندارد، او به زندگی امیدوار بود.
پدر مقتول همچنین با ارائه سه دلیل دیگر ادعا کرد قاتل با صحنهسازی قصد داشت وانمود کند بیژن خودکشی کرده و تحقیقات پلیس را منحرف کند. او ادامه داد: پسرم و اکبر هر دو چاهکن بودند. مدتی قبل یک نفر به آنها گفته بود در انتهای باغ گنجی وجود دارد که در صورتی که آن را پیدا کنند ٥٠ میلیون تومان به آنها میپردازد. شک ندارم اکبر به طمع پیداکردن گنج پسرم را کشته است. از طرفی اکبر با خواهرزنم در ارتباط بود. پسرم چند بار با اکبر صحبت کرده بود تا دست از سر خالهاش بردارد. همین موضوع هم میتواند انگیزهای برای جنایت باشد. سومین دلیل اینکه وقتی جنازه حلقآویز پسرم در انتهای باغ پیدا شد زیر پایی در آن حوالی نبود و این نشان میدهد بیژن خودکشی نکرده است.
در ادامه جلسه پدر بیژن گفت: پلیس با گذشت چهار سال از این ماجرا هیچ ردی از اکبر پیدا نکرده است. من برای اکبر قصاص میخواهم اما اگر پلیس او را پیدا نکند تقاضا دارم تا دیه پسرم از صندوق بیتالمال پرداخت شود. با پایان جلسه هیئت قضائی برای تصمیمگیری درباره این پرونده وارد شور شد.
- 16
- 1