چهار ماه پیش، زن جوانی با ظاهری آشفته به اداره پلیس مراجعه و از مردی به نام پوریا، به اتهام تجاوز شکایت کرد.این زن به کارآگاهان گفت: مدتی پیش یکی از دوستانم به نام پریا در حالی که گریه میکرد، از من خواست به او کمک کنم.
او به من گفت مدتی پیش پوریا در حالی که او را مورد آزاد قرار میداد از او فیلم گرفته است و از من خواست با او حرف بزنم و فیلمها را از او پس بگیرم. برای کمک به دوستم، با پوریا قرار گذاشتم. او که ظاهر مؤدبی داشت، از من خواست برای گرفتن فیلمها سوار خودروی شخصیاش شوم تا به محلی که فیلمها را نگه داشته است، برویم؛ اما ناگهان در میان راه مسیرش را به حاشیه تهران تغییر داد و با تهدید، من را آزار داد.
هنگامی که موضوع را با پریا در میان گذاشتم، متوجه شدم یکی دیگر از دوستان صمیمی ما نیز قربانی این مرد شده است. با شکایت این زن، مأموران دو زن دیگر را نیز شناسایی کردند. آنها نیز حرفهای دوستشان را تأیید کردند. در نخستین جلسه تحقیقات، پوریا ٣٥ساله که دانشجوی کارشناسی ارشد عمران بود، منکر آزار شاکیان شد و گفت با آنها رابطه دوستانه داشته است. بهاینترتیب، پوریا با گذاشتن وثیقه آزاد شد.
مدتی از آزادی او نگذشته بود که چهارمین قربانی به اداره پلیس مراجعه و از او شکایت کرد. با اعلام این شکایت، متهم به شعبه هشتم دادگاه کیفری یک استان تهران احضار شد؛ اما در جلسه حاضر نشد. در این جلسه که به صورت غیرعلنی برگزار شد، وکیل متهم به قضات گفت: «موکلم به دلیل بیماری نتوانست در دادگاه حاضر شود. با مطالعه پرونده، متوجه تناقضگویی شاکیان شدم؛ به همین دلیل از دادگاه میخواهم بار دیگر از شاکیان تحقیق کند».
با تکمیل تحقیقات، قضات متوجه شدند چهار شاکی حرفهای دروغینی را علیه متهم مطرح کردهاند. بهاینترتیب، قضات پوریا را از اتهام تجاوز به عنف، تبرئه و او را به دلیل روابط نامشروع، به صد ضربه شلاق، ١٨ ماه اقامت اجباری در سیستانوبلوچستان و خدمات رایگان شهری به صورت روزانه در همانجا محکوم کردند. با اعلام رأی، دو نفر از شاکیان به این حکم اعتراض کردند. بهاینترتیب پرونده برای رسیدگی به دیوان عالی کشور ارسال شد تا اعتراض شکات در آن بررسی شود.
- 13
- 2