در تابستان ٩٤، مأموران از درگیری منجر به قتل در یکی از پارکهای لویزان تهران باخبر شدند. آنها پس از حضور در محل و تحقیقات اولیه متوجه شدند مقتول عباس، ٢٤ساله است که توسط دوستش مجید با ضربه چاقو به قتل رسیده است. در ادامه تحقیقات،؛ کارآگاهان مجید را که متواری بود شناسایی و مورد بازجویی قرار دادند.
مجید ٢٢ساله به کارآگاهان گفت: به دلیل اختلافات مالی با عباس درگیر شدم و با چاقویی او را کشتم. بهاینترتیب با توجه به شکایت اولیایدم با تکمیل پرونده کیفرخواست علیه متهم صادر و پرونده برای رسیدگی در اختیار شعبه دوم دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی زالی قرار گرفت.
در این جلسه که روز گذشته برگزار شد ابتدا نماینده دادستان در جایگاه قرار گرفت و پس از قرائت کیفرخواست، خواستار صدور حکم قانونی برای متهم شد. سپس پدر مقتول به عنوان ولیدم در برابر قضات ایستاد و از دادگاه قصاص متهم را تقاضا کرد. در ادامه جلسه مجید در جایگاه ویژه ایستاد و در دفاع از خود گفت: قبول دارم که عباس را به قتل رساندم اما قصد کشتن او را نداشتم. مدتی پیش مقداری پول به مقتول داده بودم تا برایم چیزی بخرد اما او طبق قرار رفتار نکرد و هربار که با او تماس میگرفتم، پاسخ تماسهایم را نمیداد.
او درباره روز حادثه گفت: آن روز از یکی از دوستان مشترکمان خواستم با عباس تماس بگیرد و از او بخواهد به پارک بیاید. شرب خمر کرده بودم و در حال خودم نبودم. عباس درحالیکه در دستش پایپ بود به پارک آمد. هنگامی که میخواستم پایپ را از دست او بگیرم روی زمین افتاد و شکست. عباس خیلی عصبانی شد و فکر کرد از عمد این کار را کردهام.
در همان حین از او سراغ پولی را که به من بدهکار بود، گرفتم برای همین درگیریمان بالا گرفت. عباس به طرف من حمله کرد من هم چاقویی که لای بوتهها بود را برداشتم و یک ضربه به او زدم؛ عباس چند قدم برداشت و روی زمین افتاد. خیلی ترسیده بودم برای همین از آنجا متواری شدم.
مجید در پاسخ به این سؤال که از کجا میدانست چاقو لای بوتهها قرار دارد، گفت: چند روز قبل حادثه عباس این چاقو را به من داد و گفت این را پیش خودتی نگهدار اما من قبول نکردم. عباس هم چاقو را زیر بوتهها مخفی کرد. ما همیشه به آن پارک میرفتیم و در محل مشخصی مینشستیم. برای همین، آن روز میدانستم زیر بوتهای که کنارمان بود چاقو هست. هنگامی که عباس به من حمله کرد ترسیدم به من آسیب برساند و برای دفاع از خود چاقو را برداشتم اما در میان درگیری متوجه شدم لباسهای عباس خونی شده است و کمی بعد دیدم که او روی زمین افتاد.
مجید در ادامه رسیدگی گفت: چون آن روز مقدار زیادی مشروبات الکلی مصرف کرده بودم دقیق نمیدانم چه اتفاقی افتاد و چگونه چاقو به مقتول برخورد کرد. عباس یکی از دوستان قدیمی من بود و هرگز نمیخواستم به او آسیب برسانم و قصد کشتنش را نداشتم.
او در آخرین دفاعیاتش از خانواده مقتول خواست او را ببخشند و ادامه داد: هنگامی که این اتفاق افتاد سن کمی داشتم و جوانی کردم. حالا هم از مرگ عباس ناراحت هستم و پشیمانم.
در ادامه جلسه وکیل متهم در جایگاه قرار گرفت و دفاعیات خود را در دفاع از موکلش مطرح کرد.
با پایان گفتههای اولیایدم، متهم و وکیل متهم، قضات ختم جلسه را اعلام کردند و برای صدور رأی وارد شور شدند.
- 19
- 6