وقتي پليس رسيد، با جسد زن جواني مواجه شد كه داخل پتو پيچيده شده و در يكي از اتاقهاي آپارتمان بدون سكنه در طبقه پنجم يكي از ساختمانهاي مسكن مهر افتاده بود.
بررسيهاي اوليه پليس نشان داد كه زن جوان بر اثر خفگي به قتل رسيده و به نظر ميرسيد چند روزي از مرگش گذشته است. با هماهنگي قضايي جسد مقتول به پزشكي قانوني منتقل شد. تحقيقات اوليه قضايي نشان داد مقتول در آپارتمان ديگري در همان طبقه همراه شوهرش كه معتاد شيشهاي است زندگي ميكرده و ساعاتي پيش شوهر معتاد اين زن همراه پدرش با حضور در كلانتري خود را تسليم و راز قتل را فاش كرده است.
اين مرد با هماهنگيهاي قضايي براي تحقيقات به پليس آگاهي منتقل شد و به قتل همسرش اعتراف كرد.متهم به افسر تحقيق گفت: «من ابتدا به هرويين اعتياد داشتم و بعد از مدتي مصرف شيشه را شروع كردم. ١٠ سال قبل كه براي خريد موادمخدر به يكي از بوستانهاي كرج رفته بودم در آنجا با همسرم آشنا شدم كه او هم اعتياد داشت و براي خريد مواد آمده بود.
همين باعث آشناييمان شد و بعد از چند ماه با هم ازدواج كرديم. من و همسرم هر دو بيكار بوديم. گاهي مواقع خانوادهام هزينه زندگيمان را تامين ميكردند اما بعد از مدتي كمكهايشان قطع شد. تصميم گرفتيم با برداشتن ساكي در سطح شهر پرسه بزنيم و با رفتن نزد مردم وانمود كنيم مسافر هستيم و سارقان كيف پولمان را زدهاند. به همين دليل هم پولي براي بازگشت به شهرمان نداريم. با اين ترفند از مردم پول ميگرفتيم و هزينه مواد ميكرديم.
سال گذشته فرزندمان به دنيا آمد اما به خاطر مشكل ريه بعد از چهار روز بستريبودن در بيمارستان فوت كرد.»متهم ادامه داد: «١٥ مهر امسال من و همسرم سه بار مواد مصرف كرديم. ساعت ۲۱ بود كه همسرم مرا به زور بيدار كرد كه بلند شو بيرون برويم و براي فردا صبحمان شيشه بخريم.
من قبول نكردم و خوابيدم. به او گفتم صبح براي خريد بيرون ميرويم. اما همسرم دستبردار نبود تا اينكه احساس خفگي كردم. چشمانم را كه باز كردم، ديدم همسرم پايش را روي گردنم گذاشته است. وحشت كرده بودم. او را هل دادم. كناري افتاد. به زور ميگفت بلند شو برويم شيشه بخريم. من هم عصباني شده و با دستانم گلويش را گرفتم كه بيهوش شد. روز بعد شيشه خريدم و به خانه آمدم. چند بار همسرم را صدا كردم تا بيايد مواد بكشد اما جواب نداد. به سمتش رفتم و متوجه شدم مرده است.»
اين مرد معتاد گفت: «دو روز در كنار جسد مينشستم و با همسرم حرف ميزدم. شبها هم كنار او ميخوابيدم.بعد از دو روز جسد او را داخل پتو پيچيدم و به يكي از آپارتمانهاي خالي از سكنه بردم و آنجا رها كردم. در اين شش روز به او سر ميزدم و كنارش بودم. سرانجام پنجشنبه ۲۰ مهر امسال طاقت نياوردم، موضوع را به پدرم گفتم و همراه او به كلانتري رفته و خود را معرفي كردم.»
مرد معتاد بعد از اعتراف به قتل همسرش، با دستور بازپرس شعبه اول دادسراي جنايي كرج روانه بازداشتگاه پليس آگاهي شد.
- 19
- 5