به گزارش جامجم، اواخر خرداد ۹۰، نزاع دسته جمعی در یکی از باغهای قاسمآباد شهریار به مرگ امیر ۴۴ ساله منجر شد. او به دلیل اصابت چاقو از سه ناحیه بدن دچار خونریزی شدید شده و پس از انتقال به بیمارستان جان خود را از دست داده بود. با حضور ماموران و بررسی صحنه جرم، هویت ضارب ۲۰ ساله شناسایی و او چند روز بعد در خانهاش دستگیر شد.
سعید در جلسه محاکمه در مقابل درخواست قصاص اولیای دم گفت: «نیمههای شب بود. با چند نفر از دوستانم در حال پیادهروی در کوچه بودیم که امیر با موتورسیکلت به سمت ما آمد و به پهلوی من خورد. به شکل لفظی با هم درگیر شدیم اما او رفت و چند دقیقه بعد با دوستانش برگشت. ما قصد درگیری نداشتیم اما امیر با چوب به من حمله کرد. من هم برای دفاع از خودم، چاقوی دوستم را گرفتم و سه ضربه به او زدم.» در پایان دادگاه، متهم به قصاص محکوم شد و در حالی که در آستانه طناب دار قرار داشت، اولیای دم رضایت دادند.
هفته گذشته، سعید برای محاکمه از جنبه عمومی جرم به شعبه چهارم دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی اصغر عبداللهی منتقل شد و گفت: «شب حادثه متوجه فوت امیر نشدم تا این که ۱۴ روز بعد، ماموران مرا به جرم قتل در خانه ام دستگیر کردند. ما با پرداخت ۹۰ میلیون تومان رضایت اولیای دم را جلب کردیم. پدرم سکته کرده و من تنها فرزند خانواده هستم. از قضات تقاضای بخشش دارم.»
در پایان دادگاه، قضات وارد شور شدند و حکم آزادی سعید را صادر کردند. او در گفتوگو با جامجم، درباره شرایطش در زندان و هدفش برای آینده گفت.
در زندان به کار خاصی مشغول شدی؟
در کلاسهای احکام شرکت کردم و مدرکش را گرفتم.
هیچ وقت پای چوبه دار رفتی؟
یک بار برای اجرای قصاص مرا به انفرادی بردند اما چند ساعت قبل از این که اعدامم کنند، اولیای دم رضایت دادند.
در انفرادی بیشتر از همه به چه چیزی فکر میکردی؟
چشمم به طناب دار بود. یاد همه گناهانم افتاده بودم و از خدا طلب بخشش کردم. دعا کردم کاش بیشتر زنده بمانم. آدمها همه میمیرند اما کاش مرگ با طناب دار نصیب کسی نشود. در انفرادی، سختترین ساعات عمرم را تجربه کردم.
فکر میکردی اولیای دم رضایت بدهند؟
آنها آدمهای خوبی هستند. از اول هم گفته بودند قصد قصاص ندارند و به وقتش رضایت میدهند.
چطور رضایتشان را جلب کردی؟
شب قصاص، مادرم به خانهشان رفت. آنها هم در ازای دریافت ۹۰ میلیون تومان رضایت دادند.
این مبلغ چطور تامین شد؟
با فروش خانهمان و انجام گلریزان.
قضات حکم آزادیات را صادر کردند. چه هدفی برای آیندهات داری؟
در زندان بیشتر از همه به آزادی فکر میکردم. حالا که این لطف خدا شامل حالم شده، دیگر سراغ دعوا نمیروم و همان شغل قبلیام یعنی مکانیکی را ادامه میدهم.
- 10
- 4