به گزارش رکنا، رسیدگی به این پرونده از شانزدهم فروردینماه سال ۹۵ به دنبال کشته شدن یک زن جوان به نام نازنین در خانه اش در نظام آباد تهران در دستور کار پلیس قرار گرفت.
مادر نازنین که با پلیس تماس گرفته بود گفت: ساعتی پیش با دخترم تلفنی صحبت می کردم که متوجه درگیری او با همسرش رضا شدم. دخترم گوشی تلفن را قطع کرد اما هرچه با او تماس گرفتند دیگر پاسخ نداد.
زن پریشان احوال ادامه داد: من که نگران حال دخترم شده بودند مقابل در خانه اش رفتم اما هرچه در زدم کسی در را باز نکرد. همان موقع با دامادم تماس گرفتم اما او هم پاسخی نداد. من با کمک همسایه ها در راه باز کردم و من ناباورانه با جنازه دخترم روی تخت خواب روبه رو شدند. دامادم قبلا چند بار دخترم را تهدید به مرگ کرده بود حالا نیز ناپدید شده و احتمال می دهم او در مرگ دخترم دست داشته باشد.
پلیس به قربانگاه رفت و با جنازه زن ۳۵ساله روبه رو شد. به دنبال اطلاعاتی که مادر نازنین به پلیس داد ردیابی رضا ۴۰ ساله آغاز و این مرد ساعتی بعد در شرق تهران ردیابی و بازداشت شد.
رضا به قتل همسرش اعتراف کرد و به بازسازی صحنه جرم پرداخت. وی انگیزه جنایت را رفت و آمدهای مشکوک همسرش با یک زن مطلقه اعلام کرد.
این مرد دیروز در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی محمد باقر قربان زاده و با حضور یک مستشار پای میز محاکمه ایستاد.
در این جلسه مادر قربانی رو به روی قضات ایستاد و گفت: دخترم و رضا همیشه با هم اختلاف داشتند. دامادم کار و درست و حسابی نداشت و نمیتوانست مخارج زندگی اش را تامین کنند. به همین خاطر نازنین ناچار بود کار کند. همین موضوع باعث شده بود آنها بارها با هم درگیر شوند. حتی دخترم گفته بود رضا چند بار را تهدید به مرگ کرده است. رضا عمدی دخترم را کشته و به همین خاطر از خون دخترم گذشت نمی کنم و برای رضا حکم قصاص می خواهم.
سپس متهم روبهروی هیات قضایی ایستاد و در تشریح جزئیات ماجرا گفت: ساعت ۲ بعد از ظهر بود که نازنین از محل کار به خانه برگشت. در حال خوردن نهار بود که مادرش به او زنگ زد. نازنین در حال صحبت کردن با تلفن بود که یکباره عصبانی شد و گوشی تلفن را قطع کرد. او شروع به داد و فریاد کرد و گفت من به پدرش حرف های نامربوط زده ام. هرچه به او گفتم اشتباه میکنند قبول نکرد.او فریاد می کشید و ناسزا می گفت. همسرم یکی در دکوری های خانه را به سمتم پرت کرد. من هم دستم را جلوی دهانش گرفتم تا آرام شود. او را به سمت اتاق خواب کشاندم اما یکباره متوجه شدم بدنش بی حس شده و نفس نمی کشد. من که ترسیده بودم او را روی تختخواب گذاشتم و با موتور فرار کردم.
این متهم ادامه داد: باور کنید من قصد کشتنهمسرم را نداشتم .قبلا چند بار به خاطر اینکه با یک زن مطلقه در ارتباط بود و با او به سفره خانه می رفت او درگیر شده بودم .حتی یک بار هم با موتور را تعقیب کردم تا بدانم کجا می رود ولی من به نازنین علاقهمند بودم. به همین خاطر به او گفته بودم گذشته ها را خاک می کنم تا دوباره زندگیمان را از نو بسازیم. من انگیزه ای برای کشتن او نداشتم. مرگ او یک اتفاق بود.من ناخواسته موجب مرگ او شدم و حالا پشیمانم. در پایان این جلسه هیات قضایی وارد شور شد تا رای صادر کنند.
- 17
- 5