به گزارش جامجم، اوایل تیرامسال مردی با حضور در شعبه ۹ بازپرسی دادسرای جنایی تهران ازچهارمرد به اتهام اقدام برای آدم ربایی شکایت کرد.
شاکی به بازپرس سهرابی گفت: درغرب تهران مغازه تهیه غذا دارم وخودم هم سفارشها را برای مشتریان میبردم. آن روزمردی با مغازهام تماس گرفت و تلفنی سفارش چند پرس غذا داد. من هم غذاها را روی موتورسیکلتم گذاشتم و به یکی از محلههای غرب تهران بردم. بعداز رفتن به آنجا، موتورم را در کنار خیابان پارک کرده و با برداشتن غذاها پیاده شدم.
وی افزود: منتظر سفارشدهنده بودم که خودروی پرایدی در نزدیکیام توقف کرد. همان موقع چهارمرد که یکی از آنها چاقویی بهدست داشت از خودرو پیاده شدند و به سمتم آمدند. آنها بیآنکه حرفی بزنند، مرا به باد کتک گرفتند. یکی از آنها با ضربه چاقو زخمیام کرد. در جدال با آنها بودم که مردان شرور مرا به سمت خودرو بردند.
در حالی که زخمی بودم، داد و فریاد راه انداختم، چند رهگذر به کمکم آمدند و مرا از دست آنها نجات دادند. متهمان هم سریع از محل فرار کردند. مردم مرا به بیمارستان منتقل کردند که با تلاش پزشکان از مرگ، جان سالم به در بردم.
با دستور بازپرس جنایی، تحقیقات ماموران پایگاه دوم پلیس آگاهی تهران برای شناسایی ودستگیری آدمرباهای فراری آغاز شد. جستوجوها در اینباره ادامه داشت تا اینکه چند روز پیش یکی ازآدمرباها که مردی سابقهدار و شرور بود، در جریان تحقیقات پلیسی بازداشت شد.
متهم با انتقال به پلیس آگاهی بازجویی شد و با اعتراف به اقدام برای ربودن شاکی به افسر تحقیق گفت: من از طریق دوستانم متوجه شده بودم شاکی به دوستانم که برای خرید غذا به مغازهاش رفته بودند، درباره من حرفهای نامناسبی زده و بد گویی کرده است. با شنیدن این حرفها تصمیم گرفتم از مرد مغازهدار انتقام بگیرم.
وی افزود: موضوع را با دوست خلافکارم در میان گذاشتم که او قبول کرد کمکم کند و با سوار شدن به خودروی پرایدمان به غرب تهران رفتیم. بعدبا تهیه غذایش تماس گرفته و سفارش غذا دادیم. زمانی که او آمد، ما دو نفری به او حمله کرده و کتکش زدیم. بعد من با چاقو زخمیاش کردم. میخواستیم دو نفری با ربودن وی، او را به اطراف شهر منتقل کرده و بشدت کتکش بزنیم که دیگر پشت سرم بدگویی نکند که مردم سر رسیدند و او را نجات دادند. ما هم از ترس فرار کردیم. مدتی آفتابی نبودیم تا اینکه دوستم در جریان درگیری با چند نفراز اراذل و اوباش به قتل رسید من و دوست فوت شدهام در این ماجرا نقش داشتیم و افراد دیگری با ما نبودند.
تحقیقات از مرد آدمربا در حالی ادامه داشت که مرد دیگری نیز با حضوردر پلیس آگاهی از این مرد به اتهام اقدام برای آدمربایی و زخمی کردن وی، شکایت کرد.
شاکی به افسر تحقیق گفت: من در اطراف تهران زندگی میکنم. یک روز هنگام عبور از خیابان، مردی چپ چپ به من نگاه کرد. اول توجهی نکردم و به راهم ادامه دادم تا اینکه در میانه راه همان مرد غریبه به سمتم آمد و گفت چرا او را نگاه کردهام. هر چه گفتم اشتباه میکند و من نگاهم به او نبوده و وی را نمیشناسم، توجهی نکرد.
وی افزود: آن مرد با چاقویی که داشت به من حمله و بشدت زخمیام کرد. بعد خودرویی آمد و او مرا کشانکشان به سمت آن برد تا داخل خودرو بیندازند که با دیدن چند رهگذر ترسیدند و پس از رها کردن من متواری شدند. از طریق پلیس متوجه شدم یکی از آن دو مرد بازداشت است که اکنون از او شکایت دارم.
زمانی که این مرد در مواجهه حضوری با متهم پرونده قرار گرفت، او را شناخت. این در حالی بود که متهم در جریان تحقیقات به زخمی کردن و اقدام برای ربودن شاکی اعتراف کرد.
برای شرور آدمربا قرارقانونی در حالی صادر شده که پلیس در حال بررسی این موضوع است که آیا همدست او در جریان درگیری خیابانی کشته شده است یا نه؟
- 17
- 5