بازپرس دادسرای جنایی پایتخت برای مشخصشدن هویت مردی که ١٣سال پیش بهطرز مرموزی به قتل رسیده بود، دستور نبش قبر را صادر کرد. با انجام آزمایش دیانای هویت این جسد پس از ١٣سال مشخص شد و هیأت قضائی دادگاه کیفری قرار است به درخواست اولیای دم این پرونده مبنی بر پرداخت دیه از بیتالمال رسیدگی کند. این درحالی است که سالها تلاش و تحقیقات برای شناسایی عامل یا عاملان این جنایت بینتیجه ماند.
سوم مرداد سال ٨٣ بود که مهندس شركت آب و فاضلاب براي بررسي وضعيت چاهی در تپههاي قيطريه، خود را به عمق ١٠متري آن رساند. این مهندس در عمق چاه جسد مردی را کشف کرد که کاملا متلاشی شده بود. او بلافاصله ماموران پلیس را در جریان ماجرا قرار داد و کارآگاهان نیز برای بررسی موضوع راهی محل حادثه شدند. پس از حضور ماموران پليس و بازپرس، مشخص شد كه صورت جسد كاملا متلاشي شده است. برای همین، امكان شناسايي از روي چهره وجود نداشت. تنها از جيب كت جسد شناسنامهاي پيدا شد كه نشان میداد این مرد ٤١ساله بوده است. بنابراین جسد به پزشكي قانوني منتقل شد. در ادامه بررسیها خانواده این مرد نیز شناسایی شدند.
این درحالی بود که پزشكي قانوني در نخستين گزارش خود اعلام كرد امكان مشخص شدن علت مرگ وجود ندارد، اما در گزارش تخصصي علت اصلی مرگ، فشار بر عناصر حياتي گردن اعلام شد. بعد از آن بود كه پرونده با موضوع قتل عمد از سوی پلیس و بازپرس بررسی شد. در ادامه تحقیقات، همسر سابق مقتول در بازجوییها به ماموران پلیس گفت: «چندسال پیش با مهرداد ازدواج كردم. ما زندگی بدی نداشتیم اما مهرداد به مصرف مواد مخدر اعتياد پيدا كرد. او روزبهروز بیشتر معتاد شد و هرچه تلاش میکردم ترک کند، فایدهای نداشت. حتی به دنیا آمدن دخترمان هم او را عوض نکرد. بهناچار از او طلاق گرفتم و همراه دخترم به سراغ زندگي خودم رفتم. چند سالي است كه از او خبر ندارم تا اينكه خبر كشف جسد او را به من دادند. اصلا نمیدانم مهرداد چرا و به دست چه کسی کشته شده است، چون این اواخر نمیدانستم چهکار میکند و با چه کسانی در ارتباط است.»
تجسس در رابطه با مشخص شدن عامل جنایت از سوی پلیس ادامه یافت، اما هیچ رد یا سرنخی از قاتل یا قاتلان این پرونده به دست نیامد. تلاشها برای بازداشت عامل این قتل بینتیجه ماند و ١٢سال گذشت. از آنجایی که همچنان قاتل شناسایی نشده بود، خانواده مهرداد با ارسال لايحهاي به دادستان درخواست كردند تا ديه مقتول از بيتالمال پرداخت شود. دادستان پرونده نیز موافقت خود را اعلام کرد. بنابراین پرونده براي بررسي به دادگاه كيفري يك استان تهران فرستاده شد.
جلسه رسیدگی به این پرونده از سوی قضات دادگاه کیفری برگزار شد. هیأت قضائی نیز پس از شنيدن درخواست اولياي دم و بررسي پرونده اعلام کردند، شناسايي جسد به دليل متلاشيشدن صورت، تنها از روي شناسنامه همراه مقتول قابل استناد نیست. بنابراین آنها از دادسرا درخواست كردند تا در اينباره تحقيق و هويت مقتول را کاملا محرز كند.
به همین دلیل پرونده بار دیگر به دادسرا برگشت و روي ميز قاضي مديرروستا، بازپرس شعبه ششم دادسراي امور جنايي قرار گرفت. بازپرس نیز با ارسال نامهاي به پزشكي قانوني اعلام كرد در صورتي كه اين سازمان قادر به تشخيص هويت از روي استخوانهاي مقتول پس از ١٣سال است، دستور نبش قبر و انتقال استخوان به آن سازمان براي انجام آزمايشهاي لازم را صادر كند. اين تنها راه تشخيص هويت جسد پس از ١٣سال بود. پزشکی قانونی نیز موافقت خود را اعلام کرد و درنهایت پس از گذشت ١٣سال از ماجرا، دستور نبش قبر صادر شد و کادر درمانی یکی از بیمارستانهای دولتی تهران از روی بقایای جسد آزمایش دیانای را برای مشخص شدن هویت جسد انجام داد.
بدینترتیب در حضور ماموران بیمارستان و به دستور بازپرس جنایی نبش قبر صورت گرفت و از جسد نمونهبرداری شد. از دختر مقتول نیز آزمایش دیانای صورت گرفت و با تطبیق نتایج این آزمایشها مشخص شد که جسد کشفشده متعلق به مهرداد است. بنابراین هویت این جسد پس از گذشت ١٣سال شناسایی شد و بار دیگر پرونده روی میز هیأت قضائی دادگاه کیفری استان تهران قرار گرفت تا به درخواست اولیای دم مبنی بر پرداخت دیه از بیتالمال رسیدگی شود.
- 17
- 1