رسیدگی به این پرونده از ساعت ۸ صبح ۱۴ مهر سال ۹۳ و با اعلام خبر قتل زن جوانی در خانهاش آغاز شد. شواهد نشان میداد جنایت در ساختمان قدیمی سه طبقه در محله بهارستان رخ داده و یکی از واحدهای این آپارتمان قدیمی در شعلههای آتش سوخته بود. جسد نیز پساز اطفای آتش توسط مأموران آتشنشانی کشف شده بود.بررسیها نشان میداد زن جوانی به نام شقایق، همراه همسر و فرزندش ساکن آپارتمان مورد نظربودند.
مادرشوهرمقتول نیز درهمان ساختمان زندگی میکرد. درادامه نیزمشخص شد، شوهر شقایق برای مأموریت به خارج از تهران رفته است.
با اینکه در بررسیهای مقدماتی هیچ سرنخی از عامل جنایت بهدست نیامده بود، اما مأموران با بررسی دوربینهای مداربسته اطراف خانه، به تصویر زن جوانی رسیدند که وارد خانه قربانی شده ودقایقی بعد آنجا را ترک کرده بود.تصویر زن ناشناس به ساکنان خانه و شوهر شقایق نشان داده شد و درنهایت مشخص شد زن ناشناس مدتی است که با شوهر شقایق رابطه پنهانی داشته و بهعقد موقت او درآمده است.
بدین ترتیب این زن بهعنوان تنها مظنون پرونده بازداشت شد و در تحقیقات بهقتل اعتراف کرد. او گفت: «۱۵ سال قبل با کوروش-همسر شقایق- آشنا شدم و این آشنایی باعث علاقه زیاد بین ما شد. اما به خاطر یک سری مسائل نتوانستیم باهم ازدواج کنیم. بعد از آن هر دونفر ما ازدواج کردیم. اما من به خاطر مشکلاتی که با همسرم داشتم از او جدا شدم.تا اینکه بعد از ۱۵ سال به طور اتفاقی کوروش را دیدم و رابطه پنهانی ما از سر گرفته شد. با آنکه میدانستم کوروش متأهل است اما او به من ابراز علاقه کرد و قرار شد همسرش را طلاق بدهد و با من ازدواج کند.
در این مدت هم بهعقد موقتاش درآمدم. اما وقتی خواستم از او جدا شوم مرا تهدید کرد که از من فیلم تهیه کرده و اگر بخواهم این رابطه را قطع کنم با فیلمها برایم دردسر بهوجود میآورد.
بنابراین کلید خانه کوروش را پیدا کردم و روز حادثه به آنجا رفتم. صبر کردم تا همسر و فرزند کوروش از خانه خارج شوند و بعد از آن وارد خانه شدم. داخل خانه به جستوجو برای یافتن فیلم پرداختم. در تمام این مدت بهکوروش و زندگیاش حسرت میخوردم و حالا فیلم هم تهدید جدیدی شده بود. داخل خانه بودم که ناگهان در باز شد و شقایق را روبهرویم دیدم. همان موقع ازشدت ترس و خشم با چاقویی که از آشپزخانه برداشته بودم چند ضربه به سینهاش زدم که روی زمین افتاد. بعدهم چاقو را رها کردم.
داشتم فرار میکردم که مچ پایم را گرفت. دوباره برگشتم، روی کمرش نشستم و با چاقو ضربات دیگری به گردنش زدم. جلوی دهانش را گرفتم تا فریاد نزند. چند ضربه دیگر زدم اما او مقاومت کرد و من هم چند ضربه بهصورت و پایش زدم و چند دقیقه بعد جان داد. برای اینکه راز جنایت برملا نشود، خانه را به آتش کشیدم.»
پساز این اعترافها زن جوان به بازسازی صحنه جنایت پرداخت و پرونده با صدور کیفرخواست، برای محاکمه به دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد. اما زن جوان دردادگاه منکر جنایت واعترافهای قبلیاش شد.«هیچکدام از این اتهامات را قبول ندارم. روز حادثه بهدلیل اینکه دندان درد داشتم، ساعت ۶ صبح از خانهام بیرون آمدم تا به دندانپزشکی بروم اما وقتی به آنجا رفتم، متوجه شدم دکترنیامده.
برای همین طبق خواسته شوهرم به خانهاش رفتم. او از من خواسته بود که به خانهشان بروم تا شماره پلاک خودروی همسراولش را بردارم. او به همسرش مشکوک شده و قرار بود من با برداشتن شماره پلاک، آن را دراختیار چند نفر قرار بدهم تا رفتوآمدهایش را بررسی کنند. من هم بعد از دندانپزشکی به آن خانه رفتم و بعد از برداشتن شماره پلاک از آنجا بیرون آمدم و به خانه خودم رفتم. اما یکساعت بعد خواهرشوهرم با من تماس گرفت وخبرکشته شدن همسراول شوهرم وآتشسوزی خانهاش را داد».
سرانجام قضات دادگاه کیفری باتوجه به اظهارات مقدماتی متهم بهقتل، بازسازی صحنه جنایت و سایر مدارک موجود درپرونده، متهم را به قصاص نفس-اعدام- محکوم کردند.
پس از تأیید این حکم دردیوانعالی کشور، پرونده زن جوان برای اجرای حکم به دادسرای جنایی تهران ارجاع شد.
- 10
- 1