دوشنبه ۰۱ مرداد ۱۴۰۳
۰۹:۳۶ - ۲۰ خرداد ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۰۳۰۴۹۸۸
جرم و جنایت

تشریح قتل‌ در‌ لانه‌ فساد مشهد توسط قمه‌کش هوسران

قتل,اخبار حوادث,خبرهای حوادث,جرم و جنایت

جوان ۱۹ ساله ای که چهارم خرداد، در پی ارتباط شیطانی با یک زن، در منطقه طبرسی شمالی مشهد، جنایت هولناکی را به همراه یکی از دوستانش رقم زد، ضمن اعتراف به «قمه کشی برای هوسرانی» در گفت و گویی یک ساعته به تشریح سرگذشت خود و چگونگی وقوع جنایت در لانه فساد پرداخت. آن چه می خوانید ماحصل این گفت و گوست.

 

  اسمت چیست؟

میلاد- ر

 

  چند ساله هستی؟

اردیبهشت سال ۷۸ در مشهد به دنیا آمدم

 

  چند خواهر و برادر داری؟

۶ برادر و ۳ خواهر دارم

 

  پس در خانواده پرجمعیتی رشد کردی؟

نه! پدرم ۳ زن داشت

 

  یعنی الان دیگر همسری ندارد؟

نه! همه آن ها و از جمله مادر من از او طلاق گرفتند 

 

چرا؟

بیماری عصبی دارد! خیلی زود به هم می ریزد به همین دلیل هم کسی نمی توانست با او زندگی کند.

 

  مادر تو چه زمانی از پدرت جدا شد؟

من خیلی کوچک بودم درست به خاطر ندارم اما فکر کنم حدود ۲.۵ یا ۳ ساله بودم که از پدرم طلاق گرفت.

 

  حضانت تو را پدرت به عهده داشت؟

نه! من نزد یکی از خواهران ناتنی ام بزرگ شدم

 

  معتادی؟

نه! ولی به قرص های ترک اعتیاد مانند ترامادول معتاد هستم و زیاد مصرف می کنم!

 

  یعنی اصلا مواد مخدر را تجربه نکرده ای؟

چرا! چند بار شیشه (مواد مخدر صنعتی) کشیده ام که آخرین آن دو روز قبل از وقوع قتل بود!

 

  اولین بار کجا قرص مخدردار استفاده کردی؟

آن زمان حدود ۱۳ یا ۱۴ سالم بود که برای اولین بار قرص مصرف کردم

 

  چرا ادامه دادی؟

چون حالت نشئگی داشت و دوست داشتم همیشه در عالم هپروت باشم!

 

  منظورت این است که دوستانت نقشی در ماجرا نداشتند؟

چرا! من به تشویق دوستانم که با یکدیگر برای یافتن کار به جنوب کشور رفته بودیم، قرص مصرف کردم و بعد هم با ترغیب های آنان ادامه دادم ولی مقصر اصلی خودم بودم که هیچ وقت «نه!» نگفتم و فکر می کردم از این طریق احساس لذت می کنم!

 

  در کلاس چندم ترک تحصیل کردی؟

دوم دبیرستان بودم که درس را رها کردم چون دیگر مغزم نمی کشید و از سویی هم مدام با دوستانم اوقاتم را می گذراندم.

 

  چگونه با آن زن جوان (مهلا) آشنا شدی؟

او را از قبل می شناختم یعنی از طریق یک پیرزن که «خاله» صدایش می کنیم با او ارتباط برقرار کردم.

 

  از شب حادثه بگو، چه شد که به آن خانه رفتی؟

آن شب یکی از دوستانم به نام محمد با من بود، تصمیم گرفتیم برای برقراری ارتباط شیطانی نزد آن زن جوان برویم به همین دلیل هم ابتدا با «خاله» تماس گرفتیم چون فقط او از موقعیت «مهلا» خبر داشت. «خاله» هم برای ساعت ۳ بامداد قرار گذاشت و آدرس منزلی در بولوار طبرسی شمالی را داد.

 

  در بازجویی ها مدعی شدی که ابتدا قرص روانگردان مصرف کردید؟

بله! حدود نیم ساعت قبل از آن که به آن خانه برویم قرص مخدردار استفاده کرده بودیم 

 

  چرا قمه ها یا به قول خودت «نیمچه» همراه داشتید؟

ما آن شب پولی نداشتیم به همین دلیل سعی کردیم با قدرت نمایی و زورگویی، به هوسرانی خودمان ادامه بدهیم. برای همین هم هر کدام یک نیمچه برداشتیم!

 

  قمه شما چند سانتی متری بود؟

قمه من دولبه بود که حدود ۲۵ تا ۳۰ سانتی متر طول داشت و دسته اش نیز به رنگ آبی بود.

 

  وقتی به آن ساختمان سه طبقه رسیدید برق کنتور را قطع کردید؟

نه! مثل این که برق رفته بود! چون خیلی تاریک بود.

 

  آن شب چند نفر در آن ساختمان بودند؟

دقیق نمی دانم ولی دو زن و سه مرد در طبقه سوم بودند و مهلا هم در طبقه پایین حضور داشت.

 

  پس چرا شما به طبقه سوم رفتید؟

من با زور قمه از آن دو جوان «رضا و هادی» (قبلا آن ها را می شناختم) خواستم که برق را روشن کنند به همین دلیل آن ها را به طبقه بالا بردم!

 

  چرا درگیر شدید؟ آن ها وقتی فهمیدند ما پول نداریم و به زور متوسل شده ایم با ما درگیر شدند.

 

  زن ها هم هنگام درگیری در آن خانه بودند؟ نه! آن ها همان لحظات اولیه فرار کردند تنها پیرمردی ماند که نمی توانست فرار کند!

 

  به خاطر پول درگیر شدید یا به خاطر مهلا؟

در مورد نداشتن پول با رضا و هادی بحث می کردم که رضا مرا زد و بلافاصله به طبقه پایین رفت جایی که دوستم محمد نزد مهلا ایستاده بود! بعد هم من هادی را زدم و به گوشه اتاق انداختم وقتی از پله ها پایین می رفتم دوباره با رضا درگیر شدم!

 

  وقتی به طبقه پایین رفتی چه دیدی؟

سر و صورت دوستم خون آلود بود او توهم زده بود و فکر می کرد صورتش به دو قسمت مساوی تقسیم شده است در همین حال رضا مقابل من قرار گرفت که من هم چند ضربه با قمه به بالا تنه اش زدم و سپس محمد به کمکم آمد و با او درگیر شد به طوری که درگیری آن ها به بیرون از ساختمان و داخل کوچه کشید.

 

  چرا خودروهای مردم را با قمه تخریب کردی؟

می خواستیم بترسند و بیرون نیایند.

 

  «مهلا» را چگونه از صحنه قتل بیرون بردید؟

او خیلی ترسیده بود، خودش با ما فرار کرد و ما او را به مخفیگاه‌مان بردیم.

 

  همان لحظه در جریان قتل قرار گرفتی؟

وقتی رضا کنار کوچه افتاد فکر کردم دیگر جان ندارد به همین دلیل از آن جا گریختیم.

 

  کجا رفتی؟ یک شب را که با مهلا و دوستم بودیم! صبح هم به کاشمر رفتم.

 

  چند ضربه به رضا زدی؟

نمی دانم فکر کنم ۴ تا ۵ ضربه هوا تاریک بود و من هم حال خودم را نمی فهمیدم.

 

  «مهلا» هم معتاد است؟

بله! آن شب یکی از ساقی ها (خرده فروشان مواد مخدر) برای او مواد آورده بود.

 

  پس به همین دلیل بعد از قتل با شما آمد؟

او خیلی ترسیده بود اما می گفت اگر برای من مواد و پول جور کنید با شما می آیم که من هم به او قول دادم و او با من آمد اما آن وقت شب نمی توانستم برای او مواد مخدر تهیه کنم به همین دلیل هم خیلی التماس کردم که چند ساعت صبر کند او خمار بود و فقط مواد می خواست!

 

  هیچ وقت چنین ماجراهایی را در صفحه حوادث روزنامه ها نخوانده بودی؟

نه! من اصلا روزنامه نمی‌خوانم.

 

  حالا چه احساسی داری؟

خیلی پشیمانم به خاطر یک هوسرانی، همه آینده ام را از دست دادم!

 

 

khorasannews.com
  • 12
  • 6
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

یاشار سلطانیبیوگرافی یاشار سلطانی

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

زندگینامه امامزاده صالح

باورها و اعتقادات مذهبی، نقشی پررنگ در شکل گیری فرهنگ و هویت ایرانیان داشته است. احترام به سادات و نوادگان پیامبر اکرم (ص) از جمله این باورهاست. از این رو، در طول تاریخ ایران، امامزادگان همواره به عنوان واسطه های فیض الهی و امامان معصوم (ع) مورد توجه مردم قرار داشته اند. آرامگاه این بزرگواران، به اماکن زیارتی تبدیل شده و مردم برای طلب حاجت، شفا و دفع بلا به آنها توسل می جویند.

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
آپولو سایوز ماموریت آپولو سایوز؛ دست دادن در فضا

ایده همکاری فضایی میان آمریکا و شوروی، در بحبوحه رقابت های فضایی دهه ۱۹۶۰ مطرح شد. در آن دوران، هر دو ابرقدرت در تلاش بودند تا به دستاوردهای فضایی بیشتری دست یابند. آمریکا با برنامه فضایی آپولو، به دنبال فرود انسان بر کره ماه بود و شوروی نیز برنامه فضایی سایوز را برای ارسال فضانورد به مدار زمین دنبال می کرد. با وجود رقابت های موجود، هر دو کشور به این نتیجه رسیدند که برقراری همکاری در برخی از زمینه های فضایی می تواند برایشان مفید باشد. ایمنی فضانوردان، یکی از دغدغه های اصلی به شمار می رفت. در صورت بروز مشکل برای فضاپیمای یکی از کشورها در فضا، امکان نجات فضانوردان توسط کشور دیگر وجود نداشت.

مذاکرات برای انجام ماموریت مشترک آپولو سایوز، از سال ۱۹۷۰ آغاز شد. این مذاکرات با پیچیدگی های سیاسی و فنی همراه بود. مهندسان هر دو کشور می بایست بر روی سیستم های اتصال فضاپیماها و فرآیندهای اضطراری به توافق می رسیدند. موفقیت ماموریت آپولو سایوز، نیازمند هماهنگی و همکاری نزدیک میان تیم های مهندسی و فضانوردان آمریکا و شوروی بود. فضانوردان هر دو کشور می بایست زبان یکدیگر را فرا می گرفتند و با سیستم های فضاپیمای طرف مقابل آشنا می شدند.

فضاپیماهای آپولو و سایوز

ماموریت آپولو سایوز، از دو فضاپیمای کاملا متفاوت تشکیل شده بود:

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

چکیده بیوگرافی نیلوفر اردلان

نام کامل: نیلوفر اردلان

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ

نام کامل: حمیدرضا آذرنگ

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
ویژه سرپوش