سه شنبه ۰۴ دی ۱۴۰۳
۱۹:۲۵ - ۲۳ خرداد ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۰۳۰۶۱۵۵
جرم و جنایت

گفت‌وگو با دو خانواده‌ای که قاتل عزیزانشان را بخشیدند

دو مقتول,اخبار حوادث,خبرهای حوادث,جرم و جنایت

مرگ یا زندگی؛ همه چیز بستگی به آنها دارد. این‌که جان بگیرند یا حق نفس‌کشیدن را ببخشند. تصمیم خیلی سختی است. آنهایی که جان عزیزشان را گرفته‌اند و حالا باید بین دوراهی سخت زندگی یکی را انتخاب کنند. انتقام بگیرند و کینه‌های دلشان را خالی کنند یا این‌که ببخشند و جان یک انسان را نگیرند. در تمام مراحل به اجرای حکم قصاص فکر می‌کنند، هیچ چیز نمی‌تواند آتش کینه و دشمنی را در دلشان خالی کند. ولی درست روز موعود، هنگام اجرا، شک و تردید به سراغشان می‌آید. حالا وقت گرفتن تصمیم است. خانواده‌ای دیگر را داغدار کنند یا از حق خودشان گذشته و به یک انسان هر چند مجرم حق نفس‌کشیدن بدهند. اینجاست که گرفتن تصمیم سخت می‌شود. بعضی‌ها می‌بخشند. خودشان طعم مرگ عزیزترین فرد زندگیشان را چشیده‌اند و کاملا می‌توانند این حس را درک کنند. به خیلی چیزها فکر می‌کنند. به عذاب وجدان، به این‌که حق زندگی‌کردن را از عزیزشان گرفته‌اند و حالا باید خودشان زندگی‌کردن را از فرد دیگری بگیرند. با این‌که قصاص حق طبیعی آنهاست ولی با مهربانی و فداکاری از حقشان گذشته و زندگی را به قاتل می‌بخشند. خانواده‌هایی که گذشت می‌کنند و معمولا هم هیچگاه از این تصمیمشان پشیمان نمی‌شوند. به همین بهانه دو خانواده‌ای که سال‌ها پیش قاتل عزیزترین فرد زندگیشان را بخشیده‌اند، در گفت‌وگو با خبرنگار «شهروند» ماجرای این چند‌ سال را روایت می‌کنند.

 

پشیمان نیستم

سامره علی‌نژاد زن میانسالی است که چهار ‌سال پیش بزرگترین و فداکارانه‌ترین تصمیم زندگی‌اش را گرفت. پسر ١٧ساله‌اش را از او گرفتند، آن درست زمانی که همچنان به سوگ پسر کوچکترش نشسته بود. او را برای بار دوم داغدار کردند، عذابش دادند و کینه‌ها در دلش کاشتند. پسر ١٧ ساله‌ای که در یک درگیری خیابانی با ضربه چاقو کشته شد. مادری که شب و روز با خود می‌گفت اگر جوان قاتل نبود، الان پسرم در کنارم بود و شاهد خوشبختی و موفقیت‌هایش بودم. مادری که ٧‌ سال برای اعدام قاتل پسرش لحظه شماری کرد و اما درنهایت به جای مرگ، با یک سیلی قاتل را مجازات کرد. او را بخشید.

 

خانواده قاتل را داغدار نکرد اما خودش برای همیشه داغدار ماند. حالا پشیمان نیست، تنها دردش دلتنگی مادرانه است و بس؛ او در این‌باره می‌گوید: «تقریبا چهار ‌سال یا بیشتر، از روزی که قاتل پسرم را بخشیدم می‌گذرد. الان اصلا ناراحت نیستم. من از خون پسرم گذشتم ولی پشیمان نیستم و هیچ وقت هم پشیمانی به سراغم نیامد. من قاتل را در این دنیا بخشیدم و حق زندگی‌کردن را از او نگرفتم، ولی در قیامت از او نمی‌گذرم. او شادی زندگی‌ام را از من گرفت. من یک مادرم و صد ‌سال هم که بگذرد باز هم داغ فرزندم برایم تازه می‌ماند. ٧‌ سال انتظار اعدام داشتم. کینه‌ها دیوانه‌ام کرده بودند. شب و روز تنها آرزویم این بود که قاتل پسرم اعدام شود. در هیچ شادی و جشنی شرکت نمی‌کردم. سر مزار پسرم عهد کردم که تا قاتلش اعدام نشده در هیچ مراسم شادی شرکت نکنم، مرتب افسرده بودم و غم داشتم. هر کس می‌گفت رضایت بده می‌گفتم شما جای من نیستید که بدانید در چه حالی‌ام. تا این‌که در یک لحظه او را بخشیدم و بعد راحت شدم. دلم از کینه و نفرت خالی شد؛ همه چیز کنار رفت.»

 

او درباره علت این‌که چطور رضایت داد نیز می‌گوید: «قبل از روز اجرای حکم اعدام پسرم به خواب همه می‌رفت. می‌گفت به مامانم بگویید ببخشد. یک‌ شب پیش از اجرا به خواب دخترم رفت. دخترم آن زمان کلاس ششم بود. به او گفته بود که تو باید به مامان بگی که رضایت بدهد. اگر تو بگویی به حرفت گوش می‌کند. وقتی دخترم خواب را برایم تعریف کرد، من باز راضی نشدم. گفتم نمی‌توانم؛ تو چیزی از من می‌خواهی که شدنی نیست. من ٧ سال هست که منتظرم. آن زمان آن‌قدر خشمم زیاد بود که حد نداشت. تا این‌که لحظه اجرای حکم دلم لرزید. تا آن زمان هیچ وقت در هیچ کجا صحنه اعدام را ندیده بودم.

 

وقتی از نزدیک دیدم، متوجه شدم که چقدر ترسناک است. دلم برای خانواده‌اش سوخت. برای همین بخشیدمش. خواست خدا بود. معجزه شد. خدا مرا دوست داشت که اجازه نداد یک پدر و مادر را داغدار کنم و آنها پسرشان را بالای چوبه دار ببینند. حالا هم اصلا پشیمان نیستم. حتی یک‌بار هم پشیمانی به سراغم نیامد و نگفتم که کاش اعدام می‌شد. تمام خانواده‌ام هم از این تصمیم من استقبال کردند. شوهرم مثل یک فرشته در کنارم ماند و از این تصمیم خوشحال شد. من راحت شدم، ولی نبود عبدالله، پسرم، آزارم می‌دهد. من دو تا داغ دیدم. دو‌ سال پیش از کشته‌شدن عبدالله، پسر ١٠ساله‌ام به نام امیرحسین تصادف کرد و مرد. اتفاقا آن زمان هم قاتل پشت موتوری که به پسرم زده بود، نشسته بود؛ راننده نبود، ترک موتور نشسته بود. من در سوگ پسر کوچکم بودم که قاتل پسر بزرگم را هم از من گرفت. با این حال به هیچ مادری توصیه نمی‌کنم؛ این تصمیم خیلی بزرگ و سخت است. باید خود فرد قلبا به این نتیجه برسد که ببخشد. فقط می‌توانم بگویم من بعد از بخشش راحت‌تر شدم. داغم کم نشد، ولی کینه‌هایم از بین رفت.»

 

بخشش کار آسانی نبود، ولی توانستم

پدرش را کشته بودند. سال‌های پیش؛ درست وقتی که مسافرکشی می‌کرد، مظلومانه در دام یک سارق افتاد و به قتل رسید. تنها برای سرقت خودروی پرایدش، این مرد ٥٧ساله را به یک بیابان خلوت کشاندند و او را کشتند و در چاهی دفن کردند. برای فرزندانش سخت بود که قاتل بی‌رحم را ببخشند. به‌خصوص برای پسر بزرگتر؛ آن‌قدر کینه داشت که حتی طناب دار قاتل پدرش را هم خودش بافت. محل جنایت را داربست زد تا قاتل را همانجا اعدام کنند. اصرار داشت و نمی‌خواست گذشت کند. تمام خواهر و برادرهایش تصمیم را به او واگذار کرده بودند. تا این‌که به سراغ خانواده‌هایی که قاتل عزیزشان را اعدام کرده بودند، رفت. وقتی عذاب وجدان آنها را دید و آرامش خانواده‌هایی که بخشیده بودند را هم حس کرد، درست وقتی که طناب دار به گردن قاتل انداخت، بخشید و حق زندگی را از او نگرفت. محمد ابراهیم درخشنده پسری که قاتل بی‌رحم پدرش را بخشید در این‌باره توضیح می‌دهد: «پدرم بازنشسته جهاد کشاورزی بود. و با خودروی پرایدش مسافرکشی می‌کرد. یک روز قاتل خودرو را به صورت دربستی کرایه می‌کند و می‌گوید که می‌خواهد برود از کسی طلبش را بگیرد. او پدرم را به ترمینال ضبط پسته در کاشمر پشت روستای کندر می‌برد. در راه به بهانه‌ای تلفن پدرم را می‌گیرد. آنجا که می‌رسند از پدرم می‌خواهد پیاده شود. دست راست پدرم فلج بود. تا بخواهد پیاده شود، ناگهان قاتل با سنگ به سر پدرم می‌زند و پدرم بیهوش می‌شود. بعد از آن با چاقو او را می‌کشد و جسدش را در چاهی می‌اندازد. خودرو را سرقت می‌کند. او چند روزی را با خودروی پدرم به دزدی می‌رود تا این‌که یک روز همسایه‌مان او را شناسایی کرد و با من تماس گرفت. با هم او را دستگیر کردیم و تحویل پلیس دادیم. بعد از دستگیری‌اش متوجه شدیم پدرم را کشته است. پدرم مرد مظلومی بود و وقتی متوجه این ماجرا شدم حتی یک لحظه هم به بخشش فکر نکردم.

 

ما چهار برادر و سه خواهریم. همه خواهرها و برادرهایم تصمیم را به من واگذار کرده بودند. من خیلی اصرار داشتم. تا جایی که دادم طناب دار را برایم بافتند. محل جنایت را داربست زدم و خواستار قصاص در ملأعام و در محل جنایت شدم. هیچ‌کس نمی‌توانست مرا راضی کند. حتی خانواده قاتل هم جرأت نکردند به سراغم بیایند چون می‌دانستند به هیچ عنوان راضی نمی‌شوم. تا این‌که چند روز پیش از اجرای حکم، به سراغ خانواده‌هایی که بخشیدند و نبخشیدند، رفتم. آنهایی که نبخشیده بودند عذاب وجدان داشتند. اما آنهایی که بخشیده بودند حالشان بهتر بود. همین باعث شد دودل شوم. ولی با این حال گذشت نکردم. تا این‌که لحظه اجرای حکم وقتی طناب دار را خودم بر گردن قاتل انداختم، دلم برایش سوخت. او را بخشیدم. همه تعجب کرده بودند. هیچ‌کس باور نمی‌کرد. حتی خودم هم بعد از این همه ‌سال مانده‌ام چطور شد که او را بخشیدم. تمام فکر و ذکر من اعدام قاتل پدرم بود. اما بخشیدمش و الان آرامش دارم. پشیمان نیستم. او پدرم را از ما گرفت. پدر مظلومم را که بی‌دفاع بود. آن هم تنها به خاطر سرقت خودرو. بخشیدنش کار آسانی نبود. ولی توانستم.»

 

 

shahrvand-newspaper.ir
  • 22
  • 3
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
ویژه سرپوش