اول فروردینماه سال گذشته جسد مردی به نام بهنام در انبار گندم در تهران پیدا شد. زمانی که تحقیقات مأموران دراینباره آغاز شد، خانواده بهنام گفتند او برای انجام کاری از خانه بیرون رفته بود و زمانی که دیر کرد و نتوانستند ردی از او پیدا کنند، مأموران را خبر کردند. وقتی مأموران در محل حاضر شدند و انبار گندم را جستوجو کردند، جسم بیجان بهنام را پیدا کردند که ضربات چاقو بر بدن او وارد و باعث مرگش شده بود. خانواده بهنام گفته بودند این جوان حین خروج از خانه با توجه به اینکه روز اول نوروز بود قول داده بود که خیلی زود برگردد و کنار خانوادهاش باشد، اما بعد از چند ساعت تلفن همراهش خاموش شد و دیگر جواب نداد تا اینکه جسدش در انبار گندم پیدا شد.
با انتقال جسد به پزشکی قانونی تحقیقات مأموران آغاز شد. آنها متوجه شدند دوربین مداربستهای در محل نصب است که لحظه ورود و خروج افراد را ضبط میکند. بهاینترتیب دوربین بررسی شد. پلیس متوجه شد بعد از اینکه بهنام وارد انبار گندم شد زن و مردی بلافاصله بعد از او وارد شدند و بعد هم درحالیکه مضطرب بودند، از انبار خارج شدند. بهاینترتیب پروندهای درباره پیداکردن این زن و مرد تشکیل شد. از روی عکسهای برجایمانده مأموران موفق شدند مرد را که محسن نام داشت، شناسایی کنند.
مرد جوان در بازجوییهای اولیه به قتل اعتراف کرد و گفت به دلیل سرقت اموال مقتول دست به این کار زده است، اما بعد همهچیز را انکار کرد. تحقیقات برای شناسایی رومینا نیز ادامه داشت که پلیس دریافت او زنی معتاد و طردشده از خانواده است و جا و مکان درستی ندارد و بهطور دائمی از محسن جنس خریداری میکرد، اما آنها بعد از قتل از هم جدا شدند و رومینا دیگر با محسن در تماس نیست ضمن اینکه شماره تلفن خود را نیز عوض کرده است. با توجه به اینکه ردی از این زن جوان پیدا نشد و با توجه به اعترافات متهم که گفته بود رومینا در ماجرای قتل نقشی نداشته و از جریان حضور مقتول در انبار گندم اطلاع نداشته است، پرونده مراحل خودش را طی کرد.
این در حالی بود که پزشکی قانونی نیز در اظهارنظر خود درباره مرگ مقتول نوشته بود او بر اثر واردآمدن ضربات متعدد چاقو بر بدنش و خونریزی ناشی از این ضربات جان خود را از دست داده است. در نهایت کیفرخواست علیه محسن، متهم پرونده، صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه ۴ دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. پرونده رومینا برای شناسایی و دستگیری نزد پلیس همچنان مفتوح باقی ماند.
متهم روز گذشته پای میز محاکمه رفت. در ابتدای جلسه رسیدگی نماینده دادستان در جایگاه حاضر شد و درخواست صدور حکم قانونی کرد. در ادامه اولیایدم در جایگاه حاضر و خواستار صدور حکم قصاص شدند. در ادامه مرد جوان در جایگاه قرار گرفت. او گفت: من اتهام را قبول ندارم. قتل کار من نبود.
او در توضیح آنچه اتفاق افتاده بود، گفت: من معتاد و موادفروش هستم و در انبار گندم هم مواد میفروختم. با زنی که همراهم بود هیچ نسبتی نداشتم. او مشتری من بود. روز حادثه زن جوان که رومینا نام داشت، همراه من آمد که مواد بخرد. ما با هم وارد انبار شدیم و من مواد را به او دادم. بعد هم خارج شدیم در راه من بهنام را دیدم که چاقو خورده و روی زمین افتاده بود. او جانش را از دست داده بود شاید هم نفس میکشید، اما توان نداشت. من تلفن همراه و کبریت و هر چیز دیگری که در جیبش بود را برداشتم و فرار کردم.
تلفنهمراهش را به مرد موادفروش دیگری فروختم و کمی پول و مقداری جنس از او گرفتم و بعد هم که دستگیر شدم.
متهم گفت: هیچ نسبتی با بهنام نداشتم و اصلا هم او را نمیشناختم و دشمنیای با هم نداشتیم. درست است که موادفروش و معتاد هستم، اما آدم خلافکاری نیستم و قتل را هم قبول ندارم.
متهم در پاسخ به این سؤال که رومینا درحالحاضر کجاست و چه میکند، گفت: من فقط به او مواد فروختم و بعد از آنهم هرگز او را ندیدم هیچ ارتباطی با هم نداشتیم و نمیدانم کجا زندگی میکند. او زنی معتاد بود که خانه و زندگی درستی نداشت حتما گوشهای از شهر زندگی میکند، اما من نمیدانم او حالا کجاست. وقتی هم مأموران من را دستگیر کردند، به آنها گفتم که رومینا را نمیشناسم و ارتباطی با او ندارم.
محسن درباره اینکه چرا در دادسرا به قتل اعتراف کرده بود، گفت: من در دادسرا گفتم که مرتکب قتل شدم تا اموال بهنام را بدزدم این حرف را زدم چون خیلی تحت فشار بودم و راهی بهجز اعتراف نداشتم. خانواده بهنام میدانند که من او را نمیشناختم و ارتباطی هم با او نداشتم. امیدوارم قبول کنند که من هیچکاره هستم و قتل کار من نبوده است.
با پایان گفتههای متهم وکیلمدافع او در جایگاه حاضر شد. او خواستار برائت موکلش شد و گفت: موکل من مرتکب قتل نشده است. او برای دزدیدن اموال مقتول اقدام کرده و این موضوع را در دادگاه نیز اعتراف کرد و جرمی که مرتکب شده، همین بوده است اما اینکه او مرتکب این قتل شده باشد، درست نیست و دلیلی هم برای این کار وجود نداشته است.
با پایان گفتههای وکیلمدافع متهم یک بار دیگر در جایگاه قرار گرفت. او برای آخرین دفاع گفت که قصد نداشته کسی را بکشد و ادامه داد: من به مقتول کمک نکردم که از وضعیتی که گرفتارش است نجات پیدا کند و اموالش را هم سرقت کردم، اما ضارب من نبودم و بیگناه هستم. با پایان گفتههای متهم، هیئت قضات برای صدور رأی دادگاه وارد شور شدند و دفاعیات متهم را کافی ندانسته و با توجه به اعترافاتی که دادسرا کرده و جزئیاتی که مطرح کرده بود، متهم را به قصاص و رد مال محکوم کردند و دفاعیات او را در دادگاه قبول نکردند.
- 18
- 5