به گزارش قانون، یکی از شبهای سرد بهمن سال ۸۶ که سرمای سوزناک به مغز استخوان نفوذ میکرد، من به عنوان رییس پلیس آگاهی شهرستان بویین زهرا توی اتاق کارم نشسته و مشغول مرور پروندههای گذشته، بهویژه آنهایی که به نتیجه نرسیده بو،دند بودم. نزدیک ساعت ۹ شب از طریق مرکز پیام شهرستان در جریان کشف دو جسد در چند کیلومتری شهر بویین زهرا قرار گرفتم. ماموران پلیسراه به خودرویی که در شانه خاکی توقف کرده بود مشکوک شده بودند و پس از بازرسی از این خودرو در کمال ناباوری با دو جسد غرق در خون از صندوق عقب ریوی سفید رنگ روبهرو شده بودند.
فوري با اکیپی از تشخیص هویت و دایره مبارزه با جرایم جنایی برای بررسی ماجرا به محل کشف اجساد رفتیم. صندوق را بالا زدیم و با اجساد دو مرد که یکی از آنها سن بالاتری از آن یکی داشت، روبهرو شدیم. هر دو جسد از ناحیه سر مجروح شده و در ادامه به دلیل شدت خونریزی به قتل رسیده بودند و شواهد نشان میداد ساعتی بیشتر از مرگشان نگذشته است.
برای مشخص شدن هویت قربانیان از ماموران تشخیص هویت خواستم جیبهای اجساد را خالی کنند و هر چیزی که کمک به پیدا کردن ردی از عامل یا عاملان جنایت میشود، مورد بررسی دقیق قرار بدهند.
با بهدست آمدن اوراق هویتی هر دو جسد مشخص شد كه آنها پدر و پسر هستند و خودرو نیز متعلق به آنهاست. با خانواده قربانیان تماس گرفتم و پس از پرس و جو متوجه شدم آنها در امر خرید و فروش دستگاههای تراشکاری فعالیت داشتهاند. نوه مقتول از پشت تلفن گفت که پدربزرگش قصد داشته دستگاه تراشکاری جدید بخرد و چند روز پیش هم سه مرد برای معامله به خانهشان آمده بودند و پس از چند ساعت مذاکره، قراردادی بین آنها منعقد شده است.
روز بعد از اکیپی از کارآگاهان خواستم تا برای تحقیقات ویژه به شهرک صنعتی اشتهارد بروند و دوربینهای مداربسته را مورد بررسی قرار بدهند و از کارخانهای که مقتولان در آنجا قصد خرید دستگاه و انتقال آن را داشتهاند، تحقیق کنند.
از سوی دیگر اکیپی هم به تهران رفت و با بررسی اوراق معامله که درون سطل زباله بود، دریافتند كه قربانی و پسرش قصد خرید ۱۱ دستگاه تراشکاری ساخت کشور روسیه را داشتهاند و مشخصات فرد فروشنده نیز داخل آن قید شده بود.
در ادامه تحقیقات شواهد نشان داد که مشخصات فروشنده غیر واقعی است. در بررسی تصاویر دوربینهای مداربسته ورودی شهرک صنعتی مشخص شد که دو ساعت پیش از کشف جسد خودروی سفیدرنگ همراه با خودروی پراید سیاه رنگ وارد شهرک صنعتی شدهاند و پس از نیم ساعت خودروی پراید به همراه خودروی ریو در حالی که فقط راننده در خودرو حضور داشته است، از شهرک خارج شدهاند.
بنابراین با توجه به کیفیت نامناسب دوربین مداربسته شهرک صنعتی، چهرههای اشخاص و شمارههای خودور قابل شناسایی نبود اما فرضیه قتل این پدر و پسر در شهرک صنعتی اشتهارد و اینکه قاتل یا قاتلان به بهانه معامله ۱۱ دستگاه تراشکاری قربانیان را به داخل شهرک کشاندهاند و سپس در فرصتی مناسب آنها را به قتل رساندهاند، قوت گرفت.
در ادامه باتوجه به اینکه در شهرک صنعتی اشتهارد هزار و ۵۰۰ واحد صنفی مشغول فعالیت بودند که از این تعداد ۲۰۰ واحد صنعتی در امر تراشکاری فعالیت داشتند، بررسی کلیه کارگاهها و کارخانهها نیاز به زمان زیادی داشت.
میخواستم در کمترین سرعت عامل جنایت را پیدا کنم به این دلیل که خبر این اتفاق در بویینزهرا پیچیده بود، به همین خاطر سرعت عمل در تجسسها را برای یافتن واحد صنعتی که در کار تراشکاری فعالیت داشت و از طرفی در آن کارگاه دستکم ۱۱ دستگاه تراشکاری ساخت کشور روسیه باشد، آغاز شد و با کمک از منابع مورد اعتماد دریافتیم که تنها یک واحد چنین خصوصیاتی را دارد. بررسیها گویای این نکته بسیار مهم بود که صاحب این کارگاه در خارج از کشور به سر میبرد و کسی در این واحد صنعتی در حال حاضر مشغول به کار نیست و تنها مردی میانسال به عنوان نگهبان در این واحد حضور دارد.
پس از بازدید از این کارگاه تراشکاری مورد خاصی مشاهده نشد و برای بهدست آوردن اطلاعات جدیدتر مجبور شدیم نگهبان را که رفتاري غیرعادی داشت، دستگیر کنیم. وی در بازجوییها مدعی شد که تاکنون مورد خاص یا مشکوکی ندیده است. برای زیرپاکشی از او به دروغ گفتم که ما دوستان او را در پراید سیاه رنگ دستگیر کردهایم و آنها به قتل پدر و پسر اعتراف کردهاند.
با این حقه، نگهبان شروع کرد به اعتراف. او گفت که به همراه سه نفر از دوستانش که یکی از آنها را به دروغ مالک کارگاه معرفی کرده به منزل مقتولان در تهران رفتهاند و پس از انعقاد قرارداد طی قرار قبلی آنها را برای نشان دادن دستگاههای تراشکاری و انجام معامله به شهرک صنعتی اشتهارد کشاندهاند و با شلیک به پدر و پسر، آنها را به قتل رساندهاند و ۳۵میلیون تومان چک مسافرتی را از لابهلای مدارک آنها به سرقت بردهاند.
وی در ادامه بازجوییها گفت که پس از اجرای نقشهشان، اجساد را داخل صندوق عقب خودروی ریو انداختند و برای اینکه کسی از ماجرای جنایت باخبر نشود، خودرو را به نزدیکیهای بویین زهرا منتقل کردند.
با اعتراف این نگهبان در عملیاتی چند ساعته سه همدست دیگر وی نیز دستگیر شدند و آنها هم در مواجهه حضوری و روبهرو شدن با شواهد چارهای جز بیان حقیت نداشتند و به این جنایت هولناک در شهرک صنعتی اعتراف کردند.
در ادامه بازسازی صحنه جنایت در شهرک صنعتی اشتهارد صورت گرفت و در نهایت پرونده پس از تکمیل در اختیار بازپرس جنایی برای صدور قرار مجرمیت قرار گرفت. در کشف این پرونده فرضیهسازی، سرنخیابی و شناسایی و دستگیری عاملان جنایت در کمترین زمان ممکن صورت گرفت که نشان از سرعت عمل توأم با دقت ماموران داشت. در این پرونده نکتهای که بسیار کمکمان کرد، چهرهنگاری بود که نوه ۱۰ ساله مقتول با اطلاعات دقیقی داد. تصاویر بهدست آمده از چهرهنگاری شباهت بیش از ۹۰ درصدی با عاملان جنایت داشت که این قضیه دقت کودکان در انجام چهرهنگاری و توصیف افراد را تایید میکند.
در مصاحبه و بازجویی از قاتلان آنچه بهدست آمد این بود كه آنان بهخاطر آرزوهای پوچ خود علیرغم وضع مالی و درآمد متوسط با حرص و طمع و با انگیزه سرقت با نقشه قبلی اقدام به این جنایتهای هولناک کرده بودند و از طرفی اعتماد بیجا و بیاحتیاطی در انجام معامله و حمل پول نقد و چک پول از جمله سهلانگاری و انگیزه به قتل رسیدن قربانیان این اتفاق است.
آرش مرادی
- 19
- 2