شکایت از مرد راننده یک سال پیش به جریان افتاد و دو زن جوان همزمان به مأموران پلیس شکایت کردند که راننده یک پراید به آنها تعرض کرده است. این دو زن گفتند مرد راننده آنها را بهعنوان مسافر سوار کرد، سپس با گاز اشکآور به آنها حمله کرد و مورد تعرض قرار داد، اما تجاوز نکرد و حالا آنها شکایت دارند.
با شناسایی مرد راننده، او ابتدا منکر همهچیز بود، اما بعد اعتراف کرد بهدلیل بارداری همسرش تحت فشار بوده و بههمیندلیل چنین رفتاری کرده است. بعد از انجام بازجوییهای اولیه، پرونده برای محاکمه آماده شد و دو شاکی و متهم روز گذشته در شعبه ۴ دادگاه کیفری استان تهران حاضر شدند.
در ابتدای جلسه، اولین زن در جایگاه قرار گرفت. او که بهشدت گریه میکرد، گفت: من عقدکرده مرد جوان و خوبی بودم که قرار بود با هم خوشبخت شویم. بعد از این حادثه حالم بهشدت بد بود و آنقدر پاپیچ شد تا به او گفتم چه شده است. همسرم کمک کرد تا شکایت کنم و در همه مراحل پرونده کنارم بود، اما یکروز گفت با اینکه میدانم تو مقصر نیستی، اما دیگر نمیتوانم به این رابطه ادامه دهم و با این موضوع کنار بیایم. همسرم از من جدا شد. تعرضی که به من شده بود و از هم پاشیدهشدن زندگیام من را به ویرانی کشاند. یک سال است که پیش روانپزشک میروم و در حال درمانم، اما هنوز خوب نشدهام.
او درباره روز تعرض گفت: من بهعنوان مسافر سوار شدم. روی صندلی عقب نشسته بودم بهمحض اینکه سوار شدم سلام کردم، کمی که راه رفتیم مرد راننده خواست به من تعرض کند، التماس کردم و با جیغ و داد سعی کردم جلوی او را بگیرم. وقتی دید من تن به خواستهاش نمیدهم با گاز اشکآور به سمت من حمله کرد و بیحال شدم؛ بااینحال اجازه ندادم به من تجاوز کند.
سپس شاکی دوم شکایت خود را مطرح کرد؛ او گفت: من هم عقدکرده مرد جوانی بودم. زندگی آرامی داشتیم؛ مدتی بود که در خانه مادرشوهرم بودم و قرار بود عروسی بگیریم و زندگیمان را شروع کنیم، اما بعد از اینکه این اتفاق افتاد و خانواده شوهرم متوجه شدند از شوهرم خواستند که من را طلاق بدهد. شوهرم من را طلاق نداد بههمیندلیل خانواده او از ما خواستند خانهشان را ترک کنیم. شوهرم خانهای اجاره کرد و با هم زندگی میکنیم، اما مشکلات شدیدی با خانواده شوهرم دارم و همیشه زندگیام پر از تنش است؛ آنها دیگر من را نمیپذیرند.
او درباره تعرض گفت: من هم بهعنوان مسافر سوار ماشین این مرد شدم. او یکدفعه و بدون هیچ مقدمهای به من حمله کرد. با دستوپازدن سعی کردم او را از خودم دور کنم، اما فقط موفق شدم اجازه ندهم به من تجاوز کند.
سپس نوبت به متهم رسید. او اتهاماتش را رد کرد و گفت: من این اتهامها را قبول ندارم. شاکی اول که من را متهم به تعرض میکند و مشکلات زندگیاش را به من نسبت میدهد، خودش خواست که با من وارد رابطه شود؛ او خودش ابتدا سر حرف را باز کرد.
در این هنگام، زن شاکی عصبانی شد و درحالیکه همچنان گریه میکرد، گفت: من وارد ماشین شدم و سلام کردم و دیگر چیزی نگفتم.
متهم گفت: وقتی به من سلام کرد من هم فکر کردم میخواهد با من رابطه داشته باشد؛ ضمن اینکه گاز اشکآور نداشتم. شاکی دوم هم دروغ میگوید او فقط مسافر من بود و وقتی فهمیدم نمیخواهد با من رابطه داشته باشد، من هم اصراری نکردم. اگر مرد متجاوزی بودم به هر دوی آنها تجاوز میکردم؛ غلبهکردن بر آنها کار سختی نبود.
در ادامه متهم گفت: من خیلی تحت فشار بودم. همسرم باردار بود و ماه نهم بارداریاش بود و نمیتوانستم با او رابطه داشته باشم؛ بههمیندلیل احساس بدی داشتم و حالم خوب نبود. من زن و دو فرزند دارم، زندگیام را دوست دارم و نمیخواهم بهخاطر دو شکایتی که چیزی هم در آن نیست و کاری نکردم، زندگیام از بین برود. هر دو شاکی دروغ میگویند آنها خودشان میخواستند با من رابطه داشته باشند که من قبول نکردم. سپس وکیل مدافع او صحبت و درخواست کرد با توجه به اینکه تجاوزی انجام نگرفته است، متهم را تبرئه کنند.
در پایان هیئت قضات وارد شور شدند و با توجه به گفتههای شاکیان و متهم و با توجه به اعترافات تلویحی او قرار وثیقه مرد متهم را به بازداشت تبدیل و او را به زندان منتقل کردند. بنا بر این گزارش، تحقیقات در این زمینه همچنان ادامه دارد.
- 21
- 4