بهگزارش ایران، رسیدگی به این پرونده از ٢٤ خرداد سال ۹۴ بهدنبال زخمیشدن مرد جوانی در حادثه تیراندازی حوالی بلوار ابوذر شروع شد.بررسیها نشان داد مرد جوانی با شلیک گلوله مأموران پلیس آگاهی مجروح و به بیمارستان بعثت منتقل شده است. تحقیقات بیشتر نشان داد مرد جوان بر اثر شلیک دو تیر به شکم و کتفش دچار خونریزی شده و فوت کرده است.
کارآگاهان در تحقیقات دریافتند: متهم از سارقان سابقهدار خانههای جنوب و شرق تهران بود.وی بعد از آزادی، در سال ٩١ دوباره از چند خانه حوالی افسریه و خیابان پیروزی سرقت کرده بود، بههمینخاطر از مدتها قبل با حکم قضایی بازپرس شعبه ١٥ ناحیه چهار، تحت تعقیب پلیس بود.یکی از مأموران حاضر درصحنه ادعا کرد: پس از اینکه مخفیگاه وی را شناسایی کردیم، با حکم قضایی برای دستگیری وارد مخفیگاهش شدیم که با دیدن ما از روی دیوار به خانه همسایه پرید و فرار کرد. سپس ما به تعقیبش پرداختیم اما او پس از ورود به خانه همسایه از روی پنج دیوار خانههای مجاور هم پرید تا اینکه در خانه پنجم به او دستور ایست دادیم و با بهکارگیری قانون سلاح به او هشدار دادیم که توجه نکرد و مجبور به شلیک شدیم.
به دستور بازپرس ،جسد مرد جوان برای انجام آزمایشهای لازم به پزشکیقانونی فرستاده شد.تحقیقات درباره نحوه تیراندازی و مقررات بهکارگیری سلاح هنگام تیراندازی از سوی کارآگاهان ویژه پلیس آگاهی انجام گرفت. با پایان جلسات رسیدگی در مرحله دادسرا، بازپرس پرونده قرار مجرمیت و نماینده دادستان تهران نیز کیفرخواست علیه او را صادر کرد.درنخستین جلسه رسیدگی به این پرونده که در شعبه دهم دادگاه کیفری استان تهران برگزار شد، اولیایدم در جایگاه حاضر شده و خواهان قصاص برای متهم شدند.
سپس نوبت به متهم رسید، این مأمور پلیس اتهام قتل عمدی را رد کرد و گفت: من قانون بهکارگیری سلاح را با دقت اجرا کردم، به مقتول فرمان ایست دادم، وقتی نایستاد، من تیر هوایی شلیک کردم، باز هم متوقف نشد و تیر بعدی را شلیک کردم، اما تیرهای بعدی به بدنش برخورد کرد. متهم گفت: من قصدی برای کشتن او نداشتم. مقتول از سارقان سابقهداری بود که ما مدتی قبل دستور بازداشتش را دریافت کردیم.
در این هنگام قاضی به متهم گفت: آنطور که در پرونده آمده است، تو قهرمان و مربی تیراندازی هستی، بنابراین میتوانی تشخیص بدهی که در چه حالتی شلیک کنی، تیر به مقتول برخورد میکند و این نشان میدهد که میدانستی ممکن است چه اتفاقی برای مقتول بیفتد. در این هنگام متهم جواب داد: ما در میدان تیر یا در مسابقات به هدف ثابت شلیک میکنیم، نه هدف متحرک. مقتول در حال دویدن و پرش بود و من نتوانستم درست تشخیص دهم تیر به کجای بدن او ممکن است برخورد کند.
پس از محاکمه قضات او را به قصاص محکوم کردند اما قضات دیوانعالی بهخاطر نبود نظریه کارشناسی تیراندازی این حکم را نقض کردند و صبح دیروز باتوجه به آماده شدن گزارش تیراندازی باردیگر این متهم در شعبه دهم به ریاست قاضی قربانزاده پای میز محاکمه ایستاد. در آغاز جلسه نماینده دادستان متن کیفرخواست را بیان و در پایان آن به دو نکته اشاره کرد؛ اول اینکه متهم دارای احکام متعدد قهرمانی تیراندازی است و قبول اینکه اشتباهی شلیک کرده سخت است ، دوم اینکه متهم اگر فرار میکرد امکان دستگیری او وجود داشت.
آنگاه متهم پشت میز محاکمه ایستاد و گفت: من قبول دارم شلیک کردم اما او در حال حرکت بود و زمانی که من شلیک کردم ناخواسته تیر بهجایی خورد که باعث مرگ او شد. من نمیخواستم او بمیرد ناخواسته این اتفاق افتاد، من ضابط قضایی بودم و باید او را دستگیر می کردم...
سپس قاضی به متهم گفت در گزارش کارشناس آمده است که تو از پشت به متهم شلیک کردی چون عمق زخمهای ناشی از گلوله این را نشان میدهد. متهم در پاسخ گفت: بله من قبول دارم به او شلیک کردم اما او در حال حرکت بود و ناخواسته تیر به او خورد....
پس از گرفتن آخرین دفاع از متهم، قضات برای صدور حکم وارد شور شدند.
معصومه مرادپور
- 17
- 3