جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳
۰۹:۳۳ - ۱۳ آبان ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۰۸۰۳۲۰۰
جرم و جنایت

عامل جنایت خانوادگی در شرق تهران:

بعد از جنایت به اتاق دخترهایم رفتم و با ادکلن موهایشان را شستم

جنایت خانوادگی در شرق تهران,اخبار حوادث,خبرهای حوادث,جرم و جنایت
مرد میانسال که ۲۰ روز قبل دو دختر، مادرزن و پدرزنش را به قتل رسانده بود در بازجویی‌ها مدعی شد با خوردن قرص و بریدن رگ دست‌هایش قصد داشته به زندگی‌اش پایان دهد.

این مرد که مربی ورزشی است پس از دستگیری برای انجام آزمایش سلامت روان به پزشکی قانونی فرستاده شد و متخصصان صحت روان او را تأیید کردند. صبح دیروز وی برای ادامه تحقیقات به دادسرای جنایی منتقل شد. ناراحت است و هنگام گفت‌و‌گو چند باری اشک به چشم می‌آورد.

 

چرا دست به این کار زدی؟ همسرم ۷ روز بود که از خانه رفته بود و هیچ اطلاعی از او نداشتم. بارها به تلفن همراه خودش و خانواده‌اش زنگ زدم اما بی‌فایده بود. حدود ۱۵ بار به خانه مادرزنم رفتم تا سراغی از همسرم بگیرم. هر بار که می‌پرسیدم همسرم کجاست، جواب درستی نمی‌دادند.

 

چرا همسرت خانه را ترک کرد؟ باورتان می‌شود هیچ مشکلی نداشتیم. چهار سال قبل همسرم به خاطر اختلافات مذهبی که داشتیم از من جدا شد. اما یک هفته هم نشده بود که برگشت و گفت نمی‌تواند بدون بچه‌هایش زندگی کند. چون رجوع کرده بود باهم زندگی کردیم. در این مدت باهم دعوایمان می‌شد و هم او مرا می‌زد و هم من او را کتک می‌زدم. اما در این سه ماهی که به این خانه اسباب کشی کرده بودیم هیچ مشکلی باهم نداشتیم.

 

روزی که ناپدید شد به من گفت می‌خواهد به مدرسه دخترم برود و از آنجا هم به مادرش سر بزند. اما وقتی به خانه مادرش رفتم تا او را به خانه بیاورم به من گفتند که ساعت ۱۱ خانه را ترک کرده و دیگر از او خبری نداریم. نگران شدیم هر چه با تلفن همراهش تماس می‌گرفتیم بی‌فایده بود می‌خواستم به پلیس خبر بدهم که پیامکی به دخترم داد و نوشته بود نوکرتان از خانه رفت. بعد از آن هم صدها پیام دادم اما هیچ جوابی به من نداد.

 

روز حادثه چه اتفاقی افتاد؟ من می‌خواستم برای رسیدگی به ملکی که در شمال داشتم به آنجا بروم. چون دخترهایم هرگز شب را تنها خانه نمانده بودند دختر کوچکم – ساناز- از پدربزرگ و مادربزرگش خواست به خانه ما بیایند. آن روز به‌دنبال دخترم که در رشته حقوق درس می‌خواند رفتم و او را از دانشگاه آوردم و بعد از آن به خانه پدرزنم رفتیم و آنها را به خانه‌مان آوردیم. بعد به سوپرمارکت رفتم و شیر و دوغ و خوراکی برای فردای مدرسه و دانشگاه دخترهایم خریدم. آن زمان مشکلی نبود ولی وقتی دوباره در رابطه با همسرم سؤال پرسیدم و آن حرف‌ها را شنیدم دیگر نفهمیدم که چکار می‌کنم.

 

چه حرف‌هایی شنیدی؟ گفتند همسرم به یکی از شهرهای شمال شرقی رفته و قصد دارد نزد توریست های خارجی برود و دخترهایم را هم با خودش می‌برد. دخترهای من خیلی پاک و نجیب بودند و من نمی‌توانستم تحمل کنم که برای آنها اتفاقی بیفتد. ده‌ها قرص خوردم و حدود ۲۰ قرص را هم در شیرموز ریختم و همه شیر موز را خوردیم، حتی خودم اما چون من دارو مصرف می‌کنم تأثیر زیادی روی من نگذاشت. دخترهایم چون صبح‌ها زود بیدار می‌شدند سریع خوابیدند، پدرزنم هم همین طور اما پای مادرزنم درد می‌کرد و داخل رختخواب نشسته بود.

 

بعد چه اتفاقی افتاد؟ ابتدا دخترهایم را...مرد میانسال به اینجا که می‌رسد شروع به گریه می‌کند و ادامه می‌دهد بعد هم پدرزن و مادرزنم را. بعد از آن هم به اتاق دخترهایم رفتم و با ادکلن موهایشان را شستم و بالای سرشان گریه کردم. بعد هم دست‌های خودم را بریدم. در همین حال بودم که برادرم زنگ زد و گفت همسرت را پیدا کرده ام، خانه برادرش است. به دروغ گفتم من در جاده هستم و دارم می‌روم شمال. برادرم گفت ماشینت در پارکینگ است کاری نکن و فقط در را باز کن. وقتی وارد خانه شدند برادرم از من خواست خودم را معرفی کنم و من این کار را کردم.شغلت چیست؟ سرمایه‌گذاری در ساخت و ساز. در کار خرید و فروش خودرو هم هستم.پشیمانی؟ برای دخترهایم خیلی.پدرزن و مادرزنم خیلی اذیت و در زندگی‌ام دخالت می کردند.

 

 

iran-newspaper.com
  • 47
  • 46
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۶
در انتظار بررسی: ۱۱
غیر قابل انتشار: ۱۷
جدیدترین
قدیمی ترین
واقعا که ..ادم اگه از خدا بترسه هرگز چنین کاری رو نمیکنه بیچاره دخترا چقد وحشتناکه
تو جامعه ای که مردا واسه ما درست کردن من که به حال دخترای مرده حسودی می کنم...مملکت و دین مردسالار...صب تا شبم تلویزیون به جای اینکه بگه پسرها شرف داشته باشید میگه دخترا مهریه گخه
لعنت خدا بر هر نامرد حیف به دخترها خیف
ادم باید از خدا بترسه این کار با عقل جور در نمیاد لعنت خدا بر شیطان
تااینجا که فقط نظر مرد داستان بود باید نظر زنو هم شنید ....تا به مشکل میرسند میگن دخالت خانواده ها اگر دخالت اونا کارگر بود که خانمه برنمیگشت ولی بازم باعث تاسف اینهمه درد یه ادم که اورو به کشتن دختراش میکشونه
الهی بمیرم ای خدا به فریاد برس
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
ویژه سرپوش