چهارشنبه ۰۵ دی ۱۴۰۳
۱۰:۴۹ - ۲۶ آبان ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۰۸۰۶۶۰۰
جرم و جنایت

اعترافات یک زن متاهل جوان درباره روابط خیابانی‌اش: حسادت باعث شد خیانت کنم

حسادت های زنانه و چشم و هم چشمی های مادی همانند موریانه هایی بود که به جان زندگی ام افتاد و خانه و کاشانه ام را ویران کرد تا جایی که به دلیل همین حسادت ها در فضای مجازی وارد گروه هایی شدم که مرا به فساد اخلاقی کشاند و .

 

زن ۲۶ ساله ای که در پی شکایت همسرش مبنی بر خیانت، به کلانتری میرزا کوچک خان مشهد احضار شده بود در حالی که حسادت های زنانه را عامل اصلی تیره روزی هایش می دانست به مشاور و کارشناس اجتماعی کلانتری میرزاکوچک خان مشهد گفت: تحصیلات دبیرستان را به پایان رسانده بودم که با «فریبرز» آشنا شدم به همین دلیل قید ادامه تحصیل را زدم و درگیر عشق خیابانی شدم خیلی زود ارتباط تلفنی ما به دیدارهای مخفیانه کشید با آن که از آبروریزی و رسوایی افشای این ماجرا ترس داشتم اما از این لذت های زودگذر چشم پوشی نمی کردم.

 

به گزارش دیده بان ایران، زن ۲۶ ساله ای که در پی شکایت  همسرش مبنی بر خیانت، به کلانتری احضار شده بود در حالی که حسادت های زنانه را عامل اصلی تیره روزی هایش می دانست به مشاور و کارشناس اجتماعی کلانتری میرزاکوچک خان مشهد گفت: تحصیلات دبیرستان را به پایان رسانده بودم که با «فریبرز» آشنا شدم به همین دلیل قید ادامه تحصیل را زدم و درگیر عشق خیابانی شدم خیلی زود ارتباط تلفنی ما به دیدارهای مخفیانه کشید با آن که از آبروریزی و رسوایی افشای این ماجرا ترس داشتم اما از این لذت های زودگذر چشم پوشی نمی کردم.

 

 تا این که بالاخره خانواده فریبرز با اصرار او به خواستگاری ام آمدند و در همان جلسه اولین دیدار خانوادگی رضایت خودشان را با ازدواج ما اعلام کردند در واقع آن ها به انتخاب پسرشان احترام گذاشتند و گفتند ما نظر خاصی نداریم و به تصمیم پسرمان احترام می گذاریم این در حالی بود که مراسم عقدکنان من و فریبرز با مراسم جشن نامزدی برادرم و نوشین همزمان شد. برادرم تحصیلات دانشگاهی اش را در رشته مهندسی عمران به پایان رسانده و با دختری ازدواج کرده بود که در خانواده ای مرفه و بالای شهر زندگی می کرد ولی سطح فرهنگی و اقتصادی خانواده فریبرز تقریبا هم سطح خانواده ما بود.

 

 همین عامل باعث شد که من به عنوان خواهرشوهر همواره به زن برادرم حسادت کنم با آن که فریبرز برای سعادت و خوشبختی من هر کاری انجام می داد اما من توجهی به تلاش های او در زندگی نداشتم چرا که حتی هدیه های برادرم برای همسرش مرا زجرکش می کرد خلاصه در حالی جشن عروسی ما برگزار شد که فریبرز پی به حسادت های من برده بود و خانواده اش سردی رابطه ما را کاملا درک می کردند اگرچه شب عروسی مقابل تصاویر دوربین های عکاسی و فیلم برداری ژست های متفاوت همراه با ناز و عشوه های زنانه می گرفتم اما همه این ها ظاهرسازی بود چرا که به  سر و وضع همسر برادرم که به آرایشگاهی گران قیمت رفته و جواهرات را به سر و گردنش آویخته بود با حسرت و رنج نگاه می کردم.

 

 اگرچه فریبرز هر شب با یک شاخه گل به منزل می آمد و ساعت های زیادی را اضافه کاری می کرد اما نگاه های عاشقانه اش برایم بی معنی بود. فریبرز مرا ترغیب به بارداری می کرد تا شاید وجود فرزندی زیبا، رابطه ما را استحکام بخشد اما من مخالف این موضوع بودم تا این که در فضاهای مجازی با گروه هایی مختلط آشنا شدم که هفته ای یک بار در یکی از پارک ها یا کافه رستوران های مشهد قرار می گذاشتند و چند ساعتی را خوش می گذراندند سپس تصاویر و تعریف و تمجید از این دورهمی را در کانال به اشتراک می گذاشتند

 

بیشتر آن ها زنانی مطلقه یا مجرد بودند که از نظر اخلاقی و حلال و حرام ها چیزی را رعایت نمی کردند بالاخره حدود شش ماه طول کشید تا وجدانم را زیر پا بگذارم و با این گروه ها همراه شوم در همین حال مجلس عروسی برادرم نیز نزدیک بود و من قصد داشتم به خاطر چشم و هم چشمی و حسادت های زنانه در این مجلس خودنمایی کنم چرا که برادرم برای کادوی عروسی همسرش پراید صفر خریده بود ولی فریبرز توان مالی پرداخت هزینه های لباس یا حتی آرایشگاه گران قیمت را نداشت.

 

 به همین دلیل موضوع را برای پسر جوانی بازگو کردم که در یکی از قرارهای کافه ای گروه، با او آشنا شده بودم. «سیروس» که از خانواده ای مرفه بود نه تنها همه هزینه های لباس و آرایشگاه مرا پرداخت بلکه حمایت های مالی دیگری نیز از من کرد تا نزد زن برادرم چیزی کم نیاورم ولی با وجود این سیروس نیز خواسته های نامتعارفی داشت که باید به آن ها پاسخ می دادم این بود که همسرم از تصاویر گوشی همراه و دروغ هایی که برای حضور نداشتن در منزل سرهم می کردم پی به این رابطه خیابانی برد و ... اما ای کاش معنای نگاه های عاشقانه او را می فهمیدم.

 

  • 23
  • 6
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۷
غیر قابل انتشار: ۱۱
جدیدترین
قدیمی ترین
آشغال
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
ویژه سرپوش