بهگزارش ایران، ساعت ۳ بامداد ۲۷ آبان مرد ناشناسی با پلیس تماس گرفت و گفت: هنگام عبور از خیابان متوجه پسرجوانی شدم که با بدنی زخمی و خونین در کنار خیابان رها شده بود.
مأموران اورژانس بلافاصله راهی محل شدند و این پسر جوان بهنام سعید را به بیمارستان انتقال دادند. او که نیمههوشیار بود در آخرین لحظات نام خود را به امدادگران گفت و بیهوش شد. با انتقال این جوان به بیمارستان، پزشکان بلافاصله او را زیر تیغ جراحی بردند اما بهدلیل شدت جراحات و خونریزی شدید تلاششان ثمری نداشت و از اتاق عمل زنده بیرون نیامد.
گزارش یک جنایت
ساعت ۵ صبح ۲۷ آبان مأموران کلانتری ۱۴۸ انقلاب در تماس با بازپرس کشیک قتل پایتخت از مرگ پسر جوانی خبر دادند که با اصابت گلوله کشته شده بود. در حالی که بررسیها نشان میداد سعید ۲۵ ساله و ساکن شهرستان اسلامشهر است، کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی بلافاصله به دیدن خانواده او رفته و دریافتند که مقتول عصر روز ۲۶ آبان به همراه یکی از دوستانش بهنام مراد از خانه خارج شده و دیگر برنگشته است.با توجه به اینکه «مراد» آخرین نفری بود که مقتول را زنده دیده بود، پلیس به سراغش رفت اما مشخص شد که او در همان روز مرگ سعید، توسط مأموران اداره یکم پلیس آگاهی تهران به اتهام سرقت مسلحانه دستگیر شده است.
به این ترتیب با دستور بازپرس شعبه دوم دادسرای امور جنایی تهران، مراد برای انجام تحقیقات به اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت منتقل شد و در بازجویی گفت: ساعت ۱۱ آن شب، پس از مصرف شیشه به همراه سعید از خانه پدرش خارج شدیم اما پساز مدت کوتاهی، سعید را با ماشین به خانهاش رساندم و دیگر خبری از او ندارم.
با این اظهارات، تحقیقات ادامه یافت اما پس از بررسی اموال متهم مشخص شد گوشی تلفنی که همراهش بود متعلق به مقتول است. با بهدست آمدن این سرنخ تحقیق از مراد ادامه یافت و او که خود را در برابر مدارک و شواهد میدید، به قتل دوستش با اسلحه کمری اعتراف کرد. سرهنگ کارآگاه علی ولیپور گودرزی، معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ گفت: در حال حاضر تحقیقات از این متهم در دو پرونده جداگانه «قتل عمد و سرقت مسلحانه» ادامه دارد.
گفتوگو با متهم
مراد پسر جوانی که با گذشت چند ساعت از ارتکاب جنایت بهخاطر سرقت مسلحانه بازداشت شده بود سرانجام به قتل دوستش اعتراف کرد. او در گفتوگویی از جنایت ناخواستهاش گفت.
با مقتول چطور آشنا شدی؟
بچهمحل بودیم و هر دویمان در شهرستان واوان زندگی میکردیم.
چه شد که تصمیم به سرقت مسلحانه گرفتید؟
وضع مالیمان معمولی بود. پدرم در یک نمایشگاه ماشین کار میکرد و من هم بیکار بودم. اما شیشه باعث شد که بهفکر سرقت بیفتیم. دلمان میخواست کاری انجام بدهیم که هیجان داشته باشد. از طرفی هم با پولهای دزدی میتوانستیم هزینه موادمان را تأمین کنیم برای همین تصمیم گرفتیم که بهصورت مسلحانه سرقت کنیم.
شگردتان چه بود؟
در سایت «دیوار» سوژههایمان را انتخاب میکردیم. ما دنبال افرادی بودیم که گوشیهای مدل بالا به قیمت بالاتر از ۲۰ میلیون تومان داشتند. بعد مبلغی را به بهانه پیش پرداخت به حسابشان میریختیم و با آنها قرار میگذاشتیم. از آنجایی که پیش پرداختی داشتیم آنها گوشیهایشان را با کارتن و تمام وسایل میآوردند و ما هم در محل قرار با تهدید اسلحه گوشی و وسایل آن را گرفته و با ماشین فرار میکردیم.
از چه زمانی به این شیوه سرقت میکنید؟
اوایل آبان...
اسلحه را از کجا آوردید؟
از یکی از دوستانم خریدم. او هم آن را از یکی از شهرهای غربی کشور آورده بود.
درگیریات با سعید بر سر چه بود؟
آن شب بعد از یک سرقت مسلحانه در حال تقسیم وسایل بحثمان شد و من عصبانی شدم و ناخواسته اسلحه را به سمتش گرفتم. میخواستم او را بترسانم اما گلوله شلیک شد. بعد از شلیک پشیمان شدم و بلافاصله او را به نزدیکی یک بیمارستان رساندم و با اورژانس تماس گرفتم و گفتم که یک نفر مجروح در ۱۰۰ متری بیمارستان رها شده است. خودم هم در گوشهای منتظر ماندم تا اورژانس آمد و او را به بیمارستان بردند.
- 17
- 4