به گزارش شرق، بررسی اولیه نشان داد مرگ طبیعی نبوده و مرد جوان به قتل رسیده است؛ بههمیندلیل پروندهای دراینباره تشکیل و جسد برای بررسی بیشتر به پزشکی قانونی ارسال شد.
بررسیها نشان داد احتمالا جسد متعلق به فردی به نام مهران است که چندی قبل همسرش اعلام کرده بود گم شده است. با تأیید هویت جسد، سارا، همسر مقتول، در توضیح ماجرا گفت: ما در شهرستان زندگی میکردیم. مدتی بود که به تهران آمده بودیم. شوهرم سرکار میرفت و روز حادثه هم طبق معمول برای رفتن به سرکار از خانه خارج شد و دیگر برنگشت.
در همان مراحل اولیه تحقیقات، کارآگاهان اداره دهم اطمینان پیدا کردند که انگیزه وقوع جنایت نمیتوانسته انجام سرقت یا اختلافات مالی و درگیری فرد یا افرادی با مقتول بوده باشد و احتمالا یک انتقامگیری عامل اصلی جنایت است.
وقتی پلیس روی زندگی شخصی مقتول تمرکز کرد، مشخص شد مهران و سارا از آن زوجهایی بودند که ازدواجشان به خواسته خودشان نبود و قرار این ازدواج وقتی آنها بسیار کوچک بودند، از سوی خانوادهها گذاشته شد و زمانی که آن دو کمی بزرگ شدند و به سن نوجوانی رسیدند، به عقد هم درآمدند.
این در حالی بود که سارا از مدتها قبل با جوانی به نام کیان رابطه داشته و داستان عاشقی آنها در روستایی که زندگی میکردند، پیچیده بود؛ بههمیندلیل هم پدر سارا خیلی زود او را به عقد مهران درآورد.
در نهایت سارا به قتل اعتراف کرد و گفت: من و کیان دست به دست هم دادیم و مهران را به قتل رساندیم.
متهم گفت: حوالی ساعت سه بامداد کیان به در منزل آمد. بعد از اینکه من درِ خانه را باز کردم، او من را هل داد و وارد حیاط شد، یک میله آهنی در دست داشت و گفت که امشب میخواهد مهران را به قتل برساند. مهران خواب بود و من در حیاط ماندم و کیان به داخل خانه رفت. بعد از گذشت حدود نیمساعت، کیان از ساختمان بیرون آمد، میلهای که در دست داشت، خونی بود و از من کیسهای پلاستیکی خواست تا جسد را انتقال دهد.
سارا در ادامه اعترافاتش گفت: کیان ماشینش را جلوی در حیاط خانه آورد و من هم کمکش کردم تا جسد را داخل ماشین که یک پراید مشکیرنگ بود، قرار دهد. بعد کیان خودش تمام وسایل مقتول را جمع کرد و همراه جسد برد. حدود ساعت چهار صبح، کیان از خانه ما خارج شد و به من گفت: فعلا هیچگونه ارتباطی با هم نگیریم تا آبها از آسیاب بیفتد و بعدا همراه مادرش، برای خواستگاری به خانه ما میآید.
با اعتراف صریح متهم مبنی بر ارتکاب جنایت توسط کیان کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی ضمن شناسایی مخفیگاه متهم فراری او را دستگیر کردند و کیان نیز به قتل اعتراف کرد. او گفت: با هماهنگیای که از قبل با سارا داشتم، او زمینه قتل را آماده کرده و گفته بود که نیمهشب عشقم را به او ثابت کنم. به منزل آنها رفتم. درحالیکه مقتول داخلِ خانه خواب بود، به همراه سارا وارد اتاق شدم و بالای سر مقتول رفتم. با چکشی که از چند روز قبل به سارا داده بودم و او آن را در خانه مخفی کرده بود، ضربهای به سر مقتول زدم. همزمان با من، سارا نیز یک بالش را روی صورت مقتول فشار میداد تا صدایش درنیاید؛ چون پدر و مادر سارا در منزل کناری زندگی میکردند. بعد از اینکه جسد را از خانه خارج کردم، به کنار رودخانهای بردم و آنجا رها کردم.
با تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست پرونده برای رسیدگی به دادگاه ارسال شد. بعد از اینکه اولیایدم درخواست قصاص کردند، کیان، متهم ردیف اول، در جایگاه حاضر شد. او گفت: من اتهام قتل را قبول دارم و بهتنهایی این کار را کردم؛ چون عاشق سارا بودم و نمیتوانستم قبول کنم قرار پدران در دوران نوزادی سارا باعث شود تا عشقم از من گرفته شود. وقتی مهران موضوع را فهمید، با سارا به تهران مهاجرت کردند. من نتوانستم دوری او را تحمل کنم و به تهران آمدم تا سارا را به دست آورم. سارا در این قتل نقشی نداشت و من دروغ گفتم.
در ادامه سارا در جایگاه حاضر شد. او گفت: من سرنوشتم را قبول کرده بودم؛ اما کیان قبول نمیکرد. او خودش تصمیم به قتل گرفت و اجرا کرد. با پایان جلسه دادگاه قضات برای تصمیمگیری دراینباره وارد شور شدند.
- 12
- 3