به گزارش همشهری، این جنایت اواسط فروردینماه امسال در خیابان کمیل رخ داد. آن روز وقتی به قاضی محسن مدیرروستا، بازپرس جنایی تهران خبر رسید جوانی با ضربه چاقو به قتل رسیده، وی همراه گروهی از کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران راهی محل حادثه شدند.
بررسیها نشان میداد مقتول محمودرضا توانایی نام داشت و متولد سال ۶۸ بود. او روز حادثه سوار بر خودروی خود در حال عبور از خیابان بود که ۲سارق موبایلقاپ هنگام فرار از دست طعمهشان با خودروی وی برخورد کردند و زمانی که محمودرضا قصد داشت مانع فرارشان شود، ناجوانمردانه توسط آنها به قتل رسید.
حالا حدود ۱۰ماه از این حادثه میگذرد و تلاش پلیس برای دستگیری عامل جنایت هنوز به نتیجه نرسیده است. در این میان خانواده جوان تازهداماد برای دستگیری قاتل لحظهشماری میکنند و در انتظار شنیدن خبر شناسایی او هستند.
پدر مقتول در گفتوگو با همشهری میگوید: « ۴ماه قبل از اینکه پسرم به قتل برسد لباس دامادی پوشید اما اجل مهلتش نداد تا از زندگیاش لذت ببرد. او ادامه میدهد:« ۱۸فروردینماه بود که پسرم مهمان خانه پدرزنش بود. وقتی هوا رو به تاریکی میرفت پسرم به همراه عروسم از خانه پدرزنش بیرون آمدند تا به خانه خودشان بروند اما چهکسی فکرش را میکرد که حادثهای تلخ در انتظار پسر جوانم است.»
وی ادامه میدهد:« آنها در خیابان خرمشهر حوالی خیابان کمیل سوار بر خودروی پژوی خود بودند که ناگهان دو جوان که سوار بر موتور بودند با سرعت بالایی وارد خیابان شدند و به در ماشین پسرم کوبیدند و بعد داخل جوی آب افتادند. هر دو جوان موتورسوار نقش زمین شدند و پسرم که پشت فرمان نشسته بود از ماشین پیاده شد. به گفته عروسم که شاهد حادثه بود، پسرم به آنها تذکر داده و گفته که چرا در خیابان یکطرفه با این سرعت آن هم در جهت خلاف حرکت میکنید اما آنها جواب ندادند».
پدر مقتول میگوید: «پسرم نمیدانست که آنها دقایقی قبل دست به سرقت زدهاند. از طرفی به ماشین او خسارت وارده شده بود و مقصر، آن دو جوان موتورسوار بودند. در این هنگام مردی که بعدا متوجه شدم وکیل دادگستری است، وارد خیابان شد و فریاد زد دزدان را بگیرید؛ آنها گوشی مرا سرقت کردهاند. او به دو جوان موتورسوار اشاره میکرد و مشخص شد که آنها دقایقی قبل در آن حوالی موبایل مرد وکیل را قاپیده و به همین دلیل خیابان یکطرفه را با آن سرعت و خلاف جهت حرکت میکردند تا فرار کنند. مرد وکیل هم وقتی دیده بود پسرم بالای سر آنها ایستاده تصور کرد که متوجه سرقت شده و قصد دارد مانع فرار آنها شود. البته همین هم شد چون پسرم همان لحظه که متوجه شد آنها دزد هستند سعی داشت آنها را گیر بیندازد اما سرنوشت غمانگیزی برایش رقم خورد.»
با نزدیک شدن مالباخته، دزدان دستپاچه و از جای خود بلند شدند و موتور را هم که واژگون شده بود برداشتند تا فرار کنند. جوان تازهداماد اما یکی از آنها را گرفته بود تا مانع فرار شود که همان دزد بیرحم با چاقو ضربهای به پهلویش میزند.
جوان تازهداماد که ورزشکار هم بود تسلیم نشد و به جدال با سارقان موتورسوار پرداخت. پدرش میگوید:« دزدان موتور را هل میدادند تا روشن شود و فرار کنند. اما پسرم همچنان با آنها درگیر بود. میخواست مانع فرارشان شود. حتی پیراهن ترکنشین را گرفته و با اینکه از خون زیادی از او رفته بود، بهدنبالشان میدوید. اما به گفته عروسم در همین هنگام سارق ترکنشین از موتور پیاده شد و این بار با چاقو ضربهای به قلبش زد. پس از آن هردوسارق بیرحم فرار کردند.»
پس از این حادثه جوان مجروح به بیمارستان انتقال یافت اما بهدلیل شدت جراحات جانش را از دست داد. او فوقلیسانس کامپیوتر و مهندس بود و وقتی خبر این جنایت به گوش پلیس و قاضی جنایی رسید، جستوجو برای شناسایی قاتلان موتورسوار آغاز شد. مأموران طی این مدت چندین مظنون را شناسایی و دستگیر کردند اما همه آنها چون مدرکی علیهشان نبود آزاد شدند. پدر مقتول ادامه میدهد: «با وجود این تحقیقات برای شناسایی ردی از قاتلان فراری ادامه دارد و این در حالی است که من ساکن خوزستان هستم و در آنجا کار میکنم. اما از وقتی پسرم به قتل رسیده یک پایم تهران است یک پایم شهرمان. مجبورم برای پیگیری پرونده مدام به دادسرای جنایی یا اداره دهم پلیس آگاهی تهران بروم. حتی ۲ بار هم سردار رحیمی، فرمانده انتظامی تهران را ملاقات کردهام و او اکیدا دستور شناسایی قاتلان را داده است. تا زمانی که آنها دستگیر نشوند من آرام و قرار ندارم. احساس میکنم روح پسرم هم در آرامش نیست. روزی که خبر دستگیری آنها را به من بدهند اگر زنده باشم به آرامش خواهم رسید.
- 18
- 5
محسن صباغی
۱۳۹۸/۲/۲۵ - ۱۴:۲۰
Permalink