سه ماهی میشد که تحت تعقیب بودند. گروهی از خشنترین سارقان پایتخت که برای فرار همدستشان از زندان، نقشههالیوودی کشیدند و او را از بیمارستان فراری دادند. درست بعد از این فرار مسلحانه بود که کری خوانیهای این گروه خشن در اینستاگرام شروع شد. برای پلیس رجزخوانی و به قدرتنماییهای خود افتخار میکردند. از اینکه توانستهاند فرار کنند، اینکه دارند آزادانه زندگی میکنند و پلیس نتوانسته آنها را دستگیر کند، به خود میبالیدند. اما عملیات تیم تجسس پلیس پایتخت به این رجزخوانیها پایان داد و این سارقان را در خانه ویلاییشان در کردان غافلگیر کرد. تیم ٦ نفره سارقان فراری بعد از دستگیری به ٣٠٠ سرقت از خانههای مردم در تهران و شهرهای مختلف اعتراف کردند. این درحالی است که ٥ زن هم در پاتوق مجلل این باند، دستگیر شدند و مشخص شد که از این زنان در سرقتها به عنوان طعمه استفاده میکردند.
روز نهم آبان ماه امسال بود که یکی از سارقان سابقهدار پایتخت به دلیل مصدومیت برای انجام اقدامات درمانی به بیمارستان امام خمینی (ره) منتقل شد. دقایقی از انتقال این متهم به بیمارستان نگذشته بود که ناگهان صدای ترسناک شلیک گلوله در محوطه بیمارستان پیچید. سه مرد با اسلحه به سراغ مجرم مصدوم آمده و درنهایت با شلیک تیرهای هوایی و ایجاد رعب و وحشت، همدستشان را فراری دادند. از آن تاریخ گروهی از ماموران پلیس آگاهی، ردیابیهای خود را برای دستگیری این سارقان فراری آغاز کردند.
سردار حسین رحیمی، رئیس پلیس پایتخت درباره جزییات این پرونده و روند دستگیری متهمان به «شهروند» گفت: «چند وقت پیش وقتی یکی از اعضای این باند درحال سرقت از خانهای در میرداماد بود، ماموران ما دست به کار شده و در جریان درگیری مسلحانه با متهمان یکی از ماموران پلیس مجروح شد. برای همین ماموران پلیس برای جلوگیری از فرار سارق مسلح با استفاده از قانون بکارگیری سلاح گلولهای به پای متهم فراری شلیک کردند که باعث مجروح شدن او شد. متهم تحت درمان قرار گرفت. روز نهم آبان ماه بود که با انتقال متهم مجروح به بیمارستان همدستان وی برای فراری دادن او به بیمارستان حمله کرده و با ایجاد رعب و وحشت قصد فراری دادن همدست خود را داشتند که توانستند فرار کنند. از همان تاریخ رصدهای اطلاعاتی برای شناسایی همه اعضای باند سارقان مسلح در دستور کار ماموران پلیس قرار گرفت و خیلی زود مشخص شد اعضای این باند بزرگ سارقان مسلح در استانهای تهران، لرستان و البرز فعالیت میکنند. در نهایت در اقدامات اولیه یک نفر از این افراد در کمتر از ۲۰ روز دستگیر شد و بقیه اعضای باند و متهم اصلی که به وسیله این افراد فراری داده شده بود در رصد پلیس قرار داشتند تا اینکه سرانجام این افراد دستگیر شدند. پلیس ساعت ورود و خروج و محل مخفیگاه این افراد را به صورت کامل زیر نظر داشت. کارآگاهان پلیس آگاهی موفق شدند ٣ بامداد ۱۲ بهمن اعضای این باند را دستگیر کنند.»
وی با اشاره به اینکه اعضای این باند در طول یکسال فعالیتهای تبهکارانه بیش از ۳۰۰ فقره جرم را در پرونده خود ثبت کرده بودند، ادامه داد: «در بازجوییهایی که از متهمان انجام شده، مشخص شد این افراد در همه سرقتهای خود از اسلحه استفاده میکردند. متهمان یکی از گروههای خشنی بودند که در این سالها پلیس با این افراد مبارزه کرده بود و این افراد اقدامات جنایتکارانه فراوانی را انجام داده بودند. سرقت از منزل، درگیریهای مختلف در تهران و شهرستانهای دیگر را با پلیس داشتند و اغلب اقدامات این افراد مسلحانه بوده است. اعضای این باند درحالی دستگیر شدند که درحال طراحی و برنامهریزی برای اعمال تبهکارانه دیگری بودند. اعضای این باند آنقدر جسور شده بودند که حتی مسئولان نظام را در فضای مجازی تهدید میکردند و بارها اعلام کردند که اگر میتوانید ما را دستگیر کنید.»
سردار رحیمی ادامه داد: «در مجموع در این عملیاتها ٦مرد و ٥زن دستگیر شدند. ۵ قبضه سلاح کلت کمری که یک قبضه از این اسلحهها برای همکار پاسیار و نگهبان زندان بود و همچنین مقادیر زیادی مهمات نیز از این اعضا کشف شد. اکثر افراد این گروه دارای سوابق هستند که توسط پلیس دستگیر شده و حتی به زندان افتادهاند. سه دستگاه ماشین از این افراد کشف و میانگین سنی اعضای این باند بین ۳۰سال است. در مورد خانمهایی که با این افراد دستگیر شدند نیز باید اشاره کرد این خانمها هم سابقهدار بودند.»
جزییات یک فرار هالیوودی از زندان
از زندان خسته بودم
ده ماهی میشد که زندانی شده بود. هنگام دستگیری گلوله به پایش خورده و مصدوم شده بود. در این مدت مرتب با برادر بزرگترش تماس میگرفت و میگفت دلش میخواهد از زندان رها شود. درنهایت ترتیب یک فرار مسلحانه را دادند. برادرها و رفیقهایش نقشه را کشیدند و روز موعود، لحظه به لحظهاش را اجرا کردند. به این ترتیب سناریوی یک فرارهالیوودی از سوی اشکان و دو برادر و دوستهایش رقم خورد. اشکان که بعد از فرارش از بیمارستان حال بدی داشت، با هزینه میلیونی توانست خود را درمان کند.
چندسال داری؟
٣١ سال.
چقدر سابقه در پرونده قضائیات داری؟
چندین بار به جرم سرقت، درگیری و حمل مواد مخدر دستگیر شدم. یک بار هم در درگیری طایفهای که داشتیم به زندان افتادم.
کدام طایفه؟
ما اصالتا اهل کوهدشت لرستان هستیم. در آنجا بر سر زمینهای کشاورزی و آبیاری اختلافات طایفهای داریم و یک بار هم من و دو برادرم به خاطر درگیری طایفهای دستگیر شدیم و به زندان افتادیم.
چی شد که فکر فرار به سرت زد؟
١٠ ماه بود که زندانی شده بودم. در آن مدت با برادر بزرگترم مرتب در تماس بودم. میگفتم میخواهم از زندان آزاد شوم. او هم قول داد که کمکم کند. برای همین وقتی نقشه را کشیدند به من هم اطلاع دادند. من که واقعا حالم بد بود و شکمم درد میکرد، از طرفی هم پایم گلوله خورده بود و نیاز به درمان دوباره داشت، به مسئولان زندان اطلاع دادم که باید به بیمارستان بروم. آنها هم گفتند که صبح مرا به چند مصدوم دیگر که نیاز به اقدامات درمانی داشتند به بیمارستان امام خمینی (ره) منتقل میکنند. من هم بلافاصله موضوع را با برادرم درمیان گذاشتم و آنها هم لحظه ورودم به بیمارستان به آنجا آمدند و مرا فراری دادند.
با چه وسیلهای فرار کردید؟
وقتی با تهدید اسلحه کلید دستبند را از سرباز گرفتند و مرا آزاد کردند با موتور رفتیم. ولی خودروی دنا و پژو پارس هم داشتیم.
چند برادر داری؟
ما ٧ برادر و ٥ خواهریم. ولی در این فرار دو برادرم به من کمک کردند.
همدستان دیگرت را از کجا میشناختی؟
ما هم رفیق و هممحلهای بودیم. البته آنها بیشتر برادرم را میشناختند. یکی از آنها با من در زندان هم سلول بود. بیشتر به خاطر مرام و معرفت قبول کردند که مرا از زندان آزاد کنند.
بعد از فرار چکار کردید؟
به کرج رفتیم. باغی در کردان اجاره کردیم. اما من حال خوبی نداشتم. شکمم درد میکرد. برای همین یک نفر را که کارهای درمانی بلد بود، به ویلا آوردیم. مرا درمان کرد. کلی هم پول به او پرداخت کردیم. بعد از آنکه حالم بهتر شد، مرتب ویلاهای مختلف را اجاره میکردیم.
زنهایی که همراه شما در ویلا بودند، کارشان چه بود؟
از آنها برای سرقتهایمان بهعنوان طعمه استفاده میکردیم. برای فروختن طلاهای سرقتی هم از آنها استفاده میکردیم.
همدستهایت به خاطر فرار تو حاضر بودند به کسی آسیب برسانند؟
نه ما از قبل هم قرارمان را گذاشتیم. حتی من پای تلفن کلی تأکید کردم که به هیچ عنوان کسی آسیب نبیند. همین هم شد. فقط تیر هوایی شلیک میشد. به هیچکس آسیبی نرسید.
بعد از فرارتان باز هم سرقت میکردید؟
بله چند باری از چند خانه سرقت کردیم.
با پولهای سرقتی چکار میکردید؟
مرتب ویلا اجاره میکردیم. خوشگذرانی میکردیم و به سفر هم میرفتیم. ما شبی یک تا یک و نیممیلیون تومان پول اجاره ویلاهایمان را پرداخت میکردیم.
همدستهایت اسلحهها را از کجا تهیه کرده بودند؟
از قبل داشتند، یک نفرشان که برای پدربزرگش بود، بقیه هم خریده بودند. اما آن روز در کل دو اسلحه داشتند که با آنها تیراندازی میکردند.
ازدواج هم کردهای؟
نه. هیچکدام از ما ازدواج نکردهایم. ما یک گروه بودیم که بعد از سرقتهایمان خوشگذرانی میکردیم.
چرا در فضای مجازی کریخوانی میکردید؟
بیشتر کار برادرها و همدستهایم بود. از اینکه توانستهاند مرا فراری دهند، خوشحال بودند و فکر میکردند کار مهمی انجام دادهاند، برای همین مرتب در فضای مجازی قدرتنمایی میکردند.
- 18
- 5