به گزارش خراسان، ماجرای این پرونده از بیست و یکم بهمن گذشته، زمانی آغاز شد که جوان ۳۰ ساله ای با در دست داشتن مرجوعه قضایی وارد پلیس آگاهی خراسان رضوی شد و از کارآگاهان برای یافتن پدر گمشده اش درخواست کمک کرد.
او با بیان این که سه روز است از پدرش خبری ندارد، به کارآگاهان گفت: پدر ۶۰ ساله ام که «ماشاء ا... - ش» نام دارد از هجدهم بهمن از منزل خارج شده و دیگر بازنگشته درحالی که ما به همه مکان هایی که احتمال حضور پدرم در آن جا وجود داشت، سرزدیم و حتی مراکز امدادی و بیمارستان ها را نیز جست وجو کردیم ولی هیچ اثری از او نیافتیم. این جوان افزود: پدرم ملکی در حاشیه بولوار توس دارد که مغازه های آن را به تعمیرکاران خودرو اجاره داده است. با این حال گاهی برای استراحت به اتاقی که بالای این ملک ساخته شده می رود و مدتی را در آن جا به سر می برد اما پدرم در آن مکان هم حضور نداشت.
گزارش خراسان حاکی است: با توجه به اهمیت و حساسیت موضوع و به دستور سرهنگ محمدرضا غلامی ثانی (رئیس اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی) پیگیری این پرونده که رگه هایی از احتمال جنایت نیز در آن متصور بود به گروه ورزیده ای از کارآگاهان «دایره مفقودی ها» سپرده شد و بدین ترتیب تحقیقات میدانی برای یافتن سرنخی از پیرمرد ۶۰ ساله، به سرپرستی سرهنگ رضوی ادامه یافت. بررسی های مقدماتی کارآگاهان با چند فرضیه اطلاعاتی به سوی اتاق محل استراحت پیرمرد کشیده شد ولی نه تنها در اتاق مذکور بسته بود بلکه مستاجران مغازه ها که صافکار و مکانیک بودند نیز در محل حضور نداشتند و تعمیرگاه مذکور به طرز مشکوکی بسته بود به طوری که حتی از شاگرد مکانیک که یک جوان دانشجو بود هم اثری دیده نمی شد. به همین دلیل کارآگاهان اداره جنایی، همه فعالیت های پلیسی و اطلاعاتی خود را در این باره متمرکز کردند تا این که سرنخ ها و اسنادی به دست آمد که نشان می داد: دو جوان صافکار و مکانیک به همراه شاگرد ۱۹ ساله خود ساعت یک بامداد نوزدهم بهمن سوار بر یک دستگاه پژو ازداخل تعمیرگاه خارج شده و حدود ساعت ۳ بامداد دوباره به محل بازگشته اند.
این درحالی بود که خودروی مذکور متعلق به مالک گمشده مغازه ها بود و اکنون اثری از خودرو دیده نمی شد. با احتمال قوت گرفتن فرضیه قتل، این پرونده در شعبه ۲۰۸ دادسرای عمومی و انقلاب مشهد مورد رسیدگی قرار گرفت و قاضی علی اکبر احمدی نژاد با صدور دستورات ویژه قضایی به تجزیه و تحلیل های کارشناسی در کنار کارآگاهان پلیس آگاهی پرداخت.
طولی نکشید که تحلیل های مذکور نتیجه داد و کارآگاهان با دستور قاضی ویژه قتل عمد و در یک نیمه شب در یک عملیات ضربتی وارد تعمیرگاه شدند و صافکار ۳۷ ساله را درحالی به دام انداختند که در آن جا مخفی شده بود! اما وی به داستان سرایی و تناقض گویی پرداخت تا این که کارآگاهان در عملیات های جداگانه دیگر و در قرارهای صوری موفق شدند مکانیک و شاگرد وی را نیز دستگیر کنند.
گزارش خراسان حاکی است، سه متهم این پرونده جنایی روز گذشته پس از تفهیم اتهام از سوی قاضی احمدی نژاد در محل ارتکاب جرم مقابل دوربین قوه قضاییه قرار گرفتند و به بازسازی صحنه جنایت پرداختند. در این میان عبدا... متهم اصلی پرونده گفت: با طمع تصاحب اموال پیرمرد که چند خودرو و ملک و املاک داشت، نقشه قتل او را طرح کردیم اما هر بار در اجرای آن دچار مشکل می شدیم تا این که شب حادثه (هجدهم بهمن) هر سه نفر با هم به اتاق پیرمرد رفتیم تا به هر طریق ممکن نقشه قتل را اجرا کنیم. آن شب مقداری قرص خواب آور درون چای و خوراک عدسی ریختیم تا او را هنگام خواب بکشیم! زمانی که ماشاءا... چشمانش گرم خواب شد ما شیر گاز را باز کردیم که او در همان حالت خوابیده و با گاز شهری خفه شود و خودمان از اتاق بیرون آمدیم.
ولی روز بعد با تصور مرگ پیرمرد وقتی پا به درون اتاق گذاشتیم او هنوز زنده بود. دیگر راهی به ذهن مان نمی رسید تا این که من به بهانه ماساژ دادن پشت و پهلوی مالک مغازه، گلویش را با دست آن قدر فشار دادم که جان سپرد. بعد هم جسد او را نیمه شب با خودروی پژو ۴۰۵ (متعلق به مقتول) به جاده چناران بردیم تا کسی متوجه نشود. آن جا هم با ریختن بنزین در کنار یک پل، جسد او را آتش زدیم و با این تصور که دیگر شناسایی نمی شود و این جنایت همانند رازی باقی می ماند به سوی مشهد بازگشتیم تا با سفید امضاهایی که داشتیم ادامه نقشه تصاحب ثروت را به مرحله اجرا درآوریم ولی طولی نکشید که به طور ناگهانی در محاصره پلیس قرار گرفتیم و ...
گزارش خراسان حاکی است، در آغاز بازسازی صحنه قتل ابتدا سرهنگ سرایانی (افسر پرونده) خلاصه ای از محتویات پرونده و اعترافات متهمان در مراحل بازجویی را شرح داد و در پایان نیز قاضی احمدی نژاد با صدور قرارهای قانونی، متهمان را روانه زندان کرد تا دیگر مراحل قانونی این پرونده جنایی مسیر خود را طی کند.
سیدخلیل سجادپور
- 10
- 3