او گفت: من کارگاه تولیدی کانکسهای گلخانهای دارم. مدتی قبل زنی با من تماس گرفت و گفت در زمینه پرورش گل فعالیت دارد و کانکس قسطی میخواهد. به او توضیح دادم فروش اقساط ندارم اما میتوانم در ازای کانکس چک بگیرم.
وی افزود: آن زن مدتی بعد زنگ زد و نشانیاش را به من داد تا برای اندازهگیری و کارهای دیگر به آنجا بروم و سپس کانکس را بسازم. به خانهای در جنوب تهران رفتم اما در آنجا ناگهان دو مرد به من حملهور شدند و من را به ستونی که در خانه بود، بستند. آنها لباسهایم را درآوردند و از من فیلم غیراخلاقی گرفتند. مردان غریبه سپس کارت عابربانکم را گرفتند و با آن ۶۲ میلیون تومان خرج کردند. آنها من را تهدید کردند که اگر درباره این موضوع به کسی چیزی بگویم، فیلم من را منتشر میکنند. من هم از ترس آبرویم قصد نداشتم شکایت کنم تا اینکه مدتی بعد آن زن دوباره تلفن زد و گفت این دفعه باید صد میلیون تومان بپردازم در غیر این صورت فیلم پخش خواهد شد. بعد از این تماس بود که تصمیم گرفتم شکایت کنم. چون میدانم آنها دستبردار نیستند و میخواهند به باجخواهی از من ادامه دهند.
کارآگاهان بعد از اطلاع از وقوع این جرم، به دستور بازپرس ایزدموسی وارد عمل شدند. از آنجایی که شاکی نشانی خانه متهمان را داشت، مأموران چند روز پیش به آنجا رفتند و توانستند زن جوان را دستگیر کنند. این زن وقتی به پایگاه پنجم پلیس آگاهی منتقل شد، در بازجوییها بخشی از اتهام خود را قبول کرد و گفت: شاکی مزاحم من میشد به همین دلیل موضوع را به شوهرم گفتم و نقشه کشیدیم او را به خانه بکشانیم و درس عبرتی به او بدهیم.
مأموران وقتی با این ادعا مواجه شدند، شاکی و متهم را با هم رودررو کردند که در این مرحله زن جوان اظهارات خود را تغییر داد و واقعیت را گفت. این زن توضیح داد: من و شوهرم در دماوند مزرعه پرورش گل داشتیم اما شوهرم به شیشه معتاد شد و همین باعث شد نتوانیم خوب کار کنیم و بعد از مدتی ورشکسته شدیم. بعد از آن بود که شوهرم نقشه اخاذی از مردان را طراحی کرد و من به خواسته او با این مرد تماس گرفتم. قبل از آن شاکی را نمیشناختم و هیچ رابطهای میان ما وجود نداشت. ما فکر میکردیم با تهیه فیلم او را وادار به سکوت خواهیم کرد.
کارآگاهان در ادامه شوهر این زن را نیز بازداشت کردند. او پذیرفت با کمک همسر و دوستش این اخاذی را انجام داده است. او در ادامه به جرم مشابه دیگری نیز اعتراف کرد و گفت: وقتی گلفروشی داشتیم مردی دو بار از ما خرید کرد و در مرحله سوم تعداد بیشتری گل سفارش داد. این بار زنم با نقشه قبلی او را به خانه کشاند. سپس دست و پایش را بستیم تا از او اخاذی کنیم اما آن مرد پولی نداشت به همین دلیل با دوستانش تماس گرفتیم و گفتیم او تصادف کرده و برای بستریشدن به پول نیاز دارد. به این ترتیب، ۳۰ میلیون تومان به دست آوردیم اما این مبلغ کم بود و ما پول بیشتری میخواستیم به همین دلیل او را دو روز نگه داشتیم تا اینکه روز سوم آن مرد توانست پنجره را باز کند و داد و فریاد راه بیندازد. اینگونه بود که یکی از همسایه موضوع را به پلیس ۱۱۰ اطلاع داد اما وقتی مأموران آمدند، همسرم جلوی در رفت و با بیان اینکه یک موضوع خانوادگی پیش آمده بود و حالا حل شده است، توانست به ماجرا فیصله دهد. بعد از آن ما آن مرد را رها کردیم چون نگهداشتنش ممکن بود برایمان خطرناک باشد. البته تهدید کردیم اگر شکایت کند، فیلمش را منتشر خواهیم کرد.
متهم در ادامه گفت در این جرم یک کارگر افغانستانی با آنها همدستی کرده است.
بنا بر این گزارش، این زن و شوهر اکنون در بازداشت هستند و تحقیقات برای دستگیری دو همدست آنها ادامه دارد.
- 14
- 3