عقربهها ساعت یک ظهر دوشنبه ۱۰ تیرامسال را نشان میداد که ماموران کلانتری ۱۱۶ مولوی در جریان دستگیری یک دزد جیببر در خیابان مولوی قرار گرفتند.
خیلی زود تیمی از ماموران برای تحقیقات میدانی وارد عمل شدند و در صحنه سرقت خود را در برابر دزد کوچولویی دیدند که ۱۲ سال بیشتر نداشت و گریه می کرد.
ماموران در تجسس های خود پی بردند که میلاد و دو دوستش به سراغ نوجوان افغان رفتند و پس از کتککاری دست به جیببری و سرقت موبایل طعمهشان زدند.
در آخرین سرقت این باند، میلاد دستگیر شد اماهمدستانش فرار کردند.
میلاد ۱۲ ساله در اعترافاتش ادعا کرد که دوستانش از او خواسته اند همراهی شان کند و وقتی آنها فرار کرده اند ، گوشی سرقتی را به پسر افغان بازگردانده اما او میلاد را دستگیر کرد و به پلیس زنگ زد.
گفت وگو با دزد ۱۲ ساله
میلاد که یک خانواده پرجمعیت دارد و مادرش در خیابان دستفروشی و اسپند دود میکند یک فوتبالیست در رده سنی خودش است و ادعا میکند برای خرید یک کتانی فوتبال دست به سرقت زده است:
به چه جرمی دستگیر شده ای؟
دزدی از نوجوان افغان.
چرا دزدی کردی؟
من نمیخواستم دزدی کنم، دوستانم به سراغ پسر افغان رفتند و من هم ناچار شدم گوشی را سرقت کنم.
از چه کسی دزدی را یاد گرفتی؟
دوستانم، باور کنید آنها فرار کردند اما من گوشی را بازگرداندم.
با خانوادهات زندگی میکنی؟
بله، اما پدرم در شالیزارها کار میکند و در شهرهای شمالی است.
مادرت سرکار میرود؟
پدرم سه زن داشت که همسر اولش فوت کرد، زن دومش معتاد شد و مادر من هم سرچهارراهها دستفروش است و اسپند دود میکند.
خواهر و برادر هم داری؟
۱۱ خواهر و برادر دارم.
درس خواندی؟
درس می خواندم اما بیشتر باشگاه ورزشی می روم.
چه ورزشی؟
فوتبالیست هستم.
عضو تیمی هستی؟
بله، در یک تیم فوتبال در همان جنوب تهران تمرین می کنم.
انگیزهات از دزدی چه بود؟
نیاز به یک کتانی داشتم به همین خاطر وقتی دوستانم این سرقت را طراحی کردند فکر کردم با پول گوشی سرقتی می توانم یک جفت کتانی فوتبال بخرم.
چه آرزویی داری؟
دوست دارم یک فوتبالیست شوم.
خانوادهات خبر دارند که دزدی میکنی؟
این نخستین بار است که دزدی کردم و خانواده ام از این ماجرا اطلاعی نداشتند.
در خانه کسی حواسش به رفتارهای تو هست؟
هر کسی مشغول یک کاری است و مادرم نیز برای کمک به پدرم کار می کند و کمتر در خانه حضور دارد.
همدستانت همسن خودت هستند؟
دوستانم دو سال از من بزرگتر هستند.
دوستانت همیشه دزدی میکنند؟
اطلاع ندارم، ولی من اولین بار است که دزدی کردم و پشیمان شدم.
بنا بر این گزارش، پسر ۱۲ ساله با توجه به اینکه به سن قانونی نرسیده و نمی تواند اظهاراتش را مطرح کند برای تحقیقات بیشتر و سیر مراحل قانونی در اختیار مقام قضایی قرار گرفته است.
تحلیل کارشناس
دکتر قربانعلی ابراهیمی، جامعه شناس و استاد دانشگاه
خانواده نخستین نظامی است که مسئولیت پرورش فرزندان را به عهده دارد. محیط های اجتماعی مانند مدرسه، دانشگاه، گروه همسالان و... نیز در تربیت منفی و مثبت افراد تاثیرگذار هستند. کارکرد خانواده مشخص است و والدین وظیفه دارند فرزندان را از آسیب های اجتماعی و ... دور نگه دارند اما متاسفانه در برخی خانواده ها تاثیرات منفی به قدری زیاد است که این قبیل خانواده ها را خانواده هایی با کارکردهای ناسالم می دانند.
فرزندان در هر سنی که باشند آسیب پذیر هستند و اگر وضعیت خانواده آشفته باشد قطعا تضمینی برای آینده سالم این فرزندان وجود ندارد. خانواده مهم ترین الگو برای فرزندان به شمار می رود بنابراین هر آن چه را که در محیط خانواده می بینند و یاد می گیرند در بیرون از محیط خانه تعمیم می دهند و نگرش های منفی شان بیشتر یا کمتر می شود. نوجوانان چون بحرانی ترین سال های زندگی شان را می گذرانند، آسیب پذیری زیادتری دارند.
برخی خانواده ها به دلیل وضعیت نامناسبی که در فضای خانواده وجود دارد توانایی تربیت صحیح فرزندان را ندارند و نمی توانند از فرزندان شان حمایت های لازم را داشته باشند بنابراین آسیب همیشه در کمین این فرزندان است. فرزندانی که در خانواده های محروم رشد می کنند دچار عقده حقارت هستند و به راحتی برای رسیدن به نیازهای اولیه شان مرتکب جرم و خلاف می شوند.
در برخی خانواده ها فروپاشیدگی نظام خانواده مانند ازدواج های پی در پی ، طلاق های مکرر و حتی تعداد فرزندان زیاد و وجود نامادری و ناپدری حس تعلق به زندگی جمعی و خانوادگی را از فرزندان می گیرد و آنها دچار سرخوردگی عاطفی می شوند و ترجیح می دهند بیشتر وقت خود را در بیرون از خانه با دوستان سپری کنند.اما اگر تاثیرات منفی خانواده در فرزندان تثبیت شود آنان نیز درآینده ادامه دهندگان شیوه های زندگی خانوادگی اشتباه خود خواهند شد.تحقیقات متعدد نشان داده بیشتر پدران و مادران بدرفتار و خلافکار، خود قربانیان خشونت والدین شان در دوران کودکی بوده اند و همین موضوع سبب می شود اصول تربیتی درست را فرا نگیرند و همین چرخه باطل را روی فرزندان پیاده کنند. تعداد زیاد فرزندان با فاصله سنی کم سبب کاهش نظارت والدین روی رفتار آن ها می شود. درخانواده های آشفته ، فرصت و توانایی رسیدگی به فرزندان ازنظر مالی، عاطفی و تربیتی وجود ندارد.
پدر با وجود تلاش فراوان از عهده مخارج خانواده به درستی برنمی آید و مادر نیز پیوسته به کار مشغول است.فرزندان در این خانواده ها دچار تنش، اضطراب و ناآرامی هستند و به راحتی در بیرون از خانه مرتکب جرم های خرد و کلان می شوند. فرزندان این خانواده ها اغلب به علت خلأ عاطفی و نبود آرامش در کانون خانواده، به محیط بیرون ا زآن و افراد دیگر گرایش پیدا می کنند و با توجه به آسیب زایی جامعه و آسیب پذیری خود، به مشکلات عاطفی، روانی و اجتماعی گوناگون دچار می شوند.
اعتیاد و بزهکاری آسیب دیگری است که نوجوانان خانواده های آشفته را درگیر می کند . در برخی پرونده ها دیده می شود نوجوانان کم سن به جای اینکه راه درست را انتخاب کنند دست به کارهای غیرقانونی می زنند تا به کوچک ترین هدف شان برسند. به طور مثال برخی نوجوانان که می توانند جزو استعدادهای درخشان جامعه باشند بدون تدبیر و استفاده از عقل و منطق دست به کارهایی می زنند که استعدادشان در جهت خلاف پرورش می یابد و برای رسیدن به آمال و آرزوهای کوچک شان دزدی و سرقت می کنند.
- 16
- 3